موضعگیری علی هادی/ و یارانش در برابر نص
امام علی هادی /که متوفی سال (۲۵۴) هجری است و یاران او با ائمه قبل از خود اختلافی ندارد.
از علی بن عمر نوفلی روایت شده که گوید: من با ابوالحسن عسکری در خانهاش بودم، پس وقتی ابوجعفر از کنار ما گذشت، به ابوالحسن گفتم: آیا این صاحب و امام ما است؟ گفت: خیر، امام شما حسن است[۵۹۳] .
از علی بن عمرو عطار روایت شده که گوید: خدمت ابوالحسن رسیدم که فرزندش ابوجعفر در آن محل بود، و من گمان میکردم که پس از ابوالحسن او امام است. لذا گفتم: فدایت شوم، کدام یک از فرزندانت امام است؟ فرمود: هیچ یک از فرزندانم را امام قرار ندهید تا اینکه دستور من به شما برسد. گوید: من بعداً نامهای به او نوشتم و از او سؤال کردم: امر امامت پس از خودت به چه کسی میرسد؟ گوید: در جواب من نوشت: فرزند ارشدم امام شما میباشد. و ابومحمد از جعفر بزرگتر بود[۵۹۴] .
از عبدالله جلّاب روایت شده که گوید: ابوالحسن در نامهای به من نوشت: میخواستی در مورد خلیفه پس از ابیجعفر سؤال کنی، و برای آن اضطراب داشتی، اما غم مخور، خداوند هیچ قومی را گمراه نمیکند پس از آن که آنها را هدایت نمود، تا اینکه حق را برای آنها روشن نماید، و صاحب و امام تو پس از من فرزندم ابومحمد است[۵۹۵] .
از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی روایت شده که او هم از علی بن محمد روایت نموده که گفت: امام پس از من، حسن است. پس مردم با خلیفه بعدی چکار میکنند[۵۹۶] ؟.
بدون شک این شخص مورد بحث ما یعنی عبدالعظیم، نیاز به این توضیح داشته مادامی که او گمان میبرد که امام جواد، مهدی است، چنان که او دربارۀ خودش روایت نموده که گوید: به محمد بن علی بن موسی گفتم: امیدوارم که تو قائم و مهدی اهل بیت باشید، آن کسی که زمین را پر از عدل میکند چنان که پر از ظلم و ستم شده است[۵۹۷] .
از عبدالله بن محمد اصفهانی روایت شده که گوید: ابوالحسن به من گفت: امام شما آن کسی میباشد که نماز میت من را ادا میکند. گوید: پیش از آن ما ابومحمد را نمیشناختیم. اما پس از فوتش ابومحمد آمد و نماز میت را بر او خواند[۵۹۸] .
از علی بن مهزیار روایت شده که گوید: به ابوالحسن گفتم: (پناه بر خدا) اگر حادثهای برای تو پیش بیاید، امر امامت به چه کسی میرسد؟ گفت: عهد و پیمان من به فرزند ارشدم (حسن) میرسد[۵۹۹] .
و در روایتی آمده: من در مورد امامت از پدرت سؤال میکردم، او نیز بر امامت تو نص نهاد، حال پس از تو امامت به چه کسی میرسد؟ گفت: به فرزند ارشدم، و بر أبی محمد نص نهاد[۶۰۰] .
از یحیی بن یسار قنبری روایت شده که گوید: ابوالحسن چهار ماه قبل از درگذشتنش برای فرزندش حسن وصیت نمود. او در خصوص امامت به حسن اشاره نمود و من و جماعتی از بردهگانش را بر آن گواه گرفت[۶۰۱] .
از احمد بن عیسی علوی که از نوادگان علی بن جعفر است، روایت شده که گوید: خدمت ابوالحسن بصری رسیدیم و بر او سلام کردیم، ناگهان ابیجعفر و ابیمحمد را دیدیم که وارد شدند، بلند شدیم تا به ابوجعفر سلام کنیم، ابوالحسن گفت: این صاحب و امام شما نیست، شما صاحب و امام خودتان را بگیرید، و به ابومحمد اشاره نمود[۶۰۲] .
و این یکی از امام ما، جزو اهل بیت است.
میگویم (مؤلف): به هر حال ما بر روایات گذشته تعلیق ننوشتهایم تا بر این روایت تعلیق بنویسیم، امّا کافی است که تو در کنار هر روایتی از خود بپرسی، قول به وجود نص کجا است؟ مگر شیعه گمان نمیکنند که خدا و رسولش و ائمه گذشته فرمودهاند: امامت پس از هادی به فرزندش عسکری میرسد؟!.
[۵۹۳] غیبة الطوسی: (۱۲۰)، کشف الغمة: (۳/۳۰۱)، إعلام الوری: (۳۵۰)، الکافی: (۱/۳۲۵)، الإرشاد: (۳۱۵)، البحار: (۵۰/۲۴۲، ۲۴۳، ۲۷۹)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۱، ۳۹۴). [۵۹۴] الإرشاد: (۳۱۶)، إعلام الوری: (۳۵۰)، الـمناقب: (۴/۴۲۲)، الکافي: (۱/۳۲۶)، البحار: (۵۰/۲۴۴)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۲). [۵۹۵] الکافي: (۱/۳۲۸)، إثبات الهداة: (۲/۳۹۲). [۵۹۶] کمالالدین: (۳۵۲)، البحار: (۵۰/۲۳۹)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۳). [۵۹۷] کمالالدین: (۳۵۲)، الاحتجاج: (۲/۴۴۹)، البحار: (۵۱/۱۵۷) (۵۲/۲۸۳)، نورالثقلین: (۱/۱۳۸). [۵۹۸] الإرشاد: (۳۱۵)، إعلام الوری: (۳۵۰)، الکافي: (۱/۳۲۶)، البحار: (۵۰/۲۴۴)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۱). [۵۹۹] إعلام الوری: (۳۵۰)، الإرشاد: (۳۱۶)، الکافی: (۱/۳۲۶)، البحار: (۵۰/۲۴۴)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۲). [۶۰۰] إثبات الهداة: (۳/۳۹۶). [۶۰۱] إعلام الوری: (۳۵۱)، الإرشاد: (۳۵۱)، الکافی: (۱/۳۲۵)، غیبة الطوسی: (۱۳۰)، البحار: (۵۰/۲۴۶)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۱). [۶۰۲] غیبة الطوسی: (۱۲۰)، البحار: (۵۰/۲۴۲)، إثبات الهداة: (۳/۳۹۴).