روایاتی از طریق شیعه از علیبن ابیطالب سکه با مسأله نص در تعارض هستند
نچه که گذشت در مورد صاحب رسالت جو نص بود، اما در مورد علیبن ابیطالب سکه موضوع به او بستگی دارد، اینک بیان مختصری در مورد ایشان که در پیش روی دارید.
روایات مربوط به ابتدای دعوت و پس از آن که متعلق به رسول الله جبود، ذکر کردیم و اکنون به سال سیزدهم هجری و دقیقاً به شب هجرت میرویم تا آنچه که بعداً ذکر خواهیم کرد به موضوع اضافه کنیم.
شیعه روایت میکنند: هنگامی که علی سدر شب هجرت در بستر خواب پیامبر جشب را به روز کرد، فرمود: پیامبر جبه من دستور داد که در بستر او بخوابم و به وسیلۀ خودم او را حمایت کنم؛ به خاطر اطاعت از او، با خوشحالی به آن امر شتافتم تا اینکه به جای او کشته شوم[۱۶۹] .
و در روایت دیگری آمده: هنگامی که چشمها به خواب رفته بودند، ابوطالب آمد در حالی که امیرالمؤمنین را به همراه داشت، پیامبر جرا از بستر خوابش بلند کرد و امیرالمؤمنین را در جای او خواباند، امیر المؤمنین گفت: ای پدر! من کشته میشوم[۱۷۰] .
بدون شک تو در اینجا وجه استدلال را فهمیدهای، اینکه فرض کنیم که علی سکشته میشود با ارادۀ خداوند که قرار است امامت پس از پیامبر جبه او برسد ـ به گمان شیعه ـ در تعارض است، چه برسد به یاداوری آنچه قبل از چند ماه به علی (که مرگ خود را رقم میزد) گفته بود:ـ به گمان شیعه ـ هنگامی که در شب معراج مرا به آسمان بردند به پایۀ عرش نگاه کردم، ناگهان دیدم نوشته شده بود: «لا إله إلا الله محمد رسول الله» که او را به علی تأیید نمودم و او را به علی یاری کردم و دوازده نور را دیدم، گفتم: ای پروردگارا! این نور چه کسانی میباشد؟ ندا داده شدم ای محمد! این نور امامانی از نوادگان تو است. علیس گفت: ای رسول خدا! آیا نام آنها را برای من ذکر نمیکنی؟ پیامبر جفرمود: بلی، تو امام و خلیفۀ پس از من هستی... سپس نام بقیۀ ائمه را ذکر کرد[۱۷۱] .
اما سؤال حضرت علی سو سؤال قبل از آن پیامبر جرا به یاد تو نخواهم آورد، چرا که تمام این باب در آن باره است.
اهل تشیع راجع به مدینه و پس از هجرت، روایات ذیل را برای ما روایت میکنند:
حضرت علی سخدمت پیامبر جآمد، در حالیکه جبرئیل به صورت دحية الکلبی سدر خدمت پیامبر جبود، علی سسلام کرد و جبرئیل فرمود: و علیک السلام ورحمة الله وبرکاته ای امیرالمؤمنین! پیامبر جفرمود: ای علی! اینک ملائکۀ خداوند که اهل آسمانها است به نام امیرالمؤمنین بر تو سلام کردند پیش از آنکه اهل زمین بدین اسم بر تو سلام کنند.
ای علی! جبرئیل به دستور خداوند ﻷاینگونه بر تو سلام کرد. ای علی! پیش از اینکه وارد شوی خداوند ﻷتوسط جبرئیل به من وحی کرد که سلام تو را بر مردم فرض کنم و انشاءالله آن را خواهم کرد... تا آخر روایت و در این روایت راجع به بیعت مهاجرین و انصار با او بحث شده است[۱۷۲] .
این روایت بطلان آنچه را كه بر تو گذشت، تأکید میکند.
مسیر خود را با نبودن نصی در مورد بزرگترین ارکان اسلام نزد شیعه ادامه میدهیم و همراه صاحب امامت، علیبن ابیطالب سبه مسیر خود ادامه میدهیم.
برمیگردیم به مسأله فرض نمودن فوت علی سیا علاقۀ شدید او به شهادت.
در ضمن جواب مردی که در ایام خلافت از او در مورد فتنه سؤال کرد، فرمود: عرض رسول الله جکردم: آیا مگر در روز احد که جمعی شهید شده بودند و من از شهید نشدنم نگران بودم، خطاب به من نفرمودی: مژده باد ای علی! شهادت از پشت سر تو است؟... تا آخر روایت[۱۷۳] .
و در روایت دیگری آمده که علی سفرمود: پدر و مادرم فدایت شوند ای رسول الله! چطور من از شهادت محروم شدم؟[۱۷۴] .
سپس در روز خندق علی سرا میبینم در فراموشیاش با پیامبر جشریک است، هنگامی که فرمود: چه کسی برای مبارزه با عمرو بن ود بلند میشود تا پس ازخودم امامت را به او بسپارم؟ دیدیم که علی سدر این مورد شعر سرود و توضیح آن پیشتر ذکر شد. تعجب در اینجا است که بعد از چند روزی علی سنیز آن را فراموش کرد[۱۷۵] .
در غزوۀ وادی رمل یا ذات سلاسل هنگامی که رسول الله جبه علی سدستور فرمود که در آن شرکت کند، حضرت زهرا لگریست. در آن هنگام پیامبر جوارد خانه شد و فرمود: چرا گریه میکنی؟ آیا میترسی که شوهرت کشته شود؟ خیر انشاءالله کشته نمیشود. حضرت علیسفرمود: ای رسول خدا! علی را از بهشت باز مدار. سپس بیرون رفت[۱۷۶] .
سپس شیعه مژدگانی پیامبر جبه علی سرا برای ما نقل میکنند. هنگامی که حضرت علی سهمراه برادرش جعفر سو عمویش عباس سدر بقیع بودند، پیامبر جفرمود: ای علی! آیا به تو مژدگانی ندهم؟ علی سفرمود: بلی ای رسول خدا. پیامبر جفرمود: کمی پیش جبرئیل نزد من بود، او راجع به آن کسی که در آخرالزمان قیام میکند و زمین را پر از عدل میکند بعد از آنکه پر از ظلم شده، به من خبر داد که از نوادگان تو و از فرزندان حسین است. علی سفرمود: ای رسول خدا! هیچگاه از طرف خداوند ﻷخیری به ما نرسیده مگر اینکه از طرف تو به ما رسیده است[۱۷۷] .
بدون شک تاریخ این روایت نزدیک به سال هشتم هجری میباشد. هنگام واقعۀ مؤته که جعفر سدر آن شهید شد و به یقین این روایت پس از هجرت بوده به دلیل مسلمان شدن عباس سو برگشت جعفر ساز حبشه در اثنای غزوۀ خیبر و نامی از بقیع که در مدینه است در آن به میان آمده است. علیرغم آنچه که گذشت نشانههای عدم آگاهی پیامبر جو امیرالمؤمنین به ائمه در این روایت آشکار است و این به روایت خود شیعه ثابت است.
و در جای دیگر شیعه ذکر میکنند که رسول الله جخطاب به علی سفرمود: آنچه را به تو دیکته میکنم، بنویس. حضرت علی سفرمود: ای رسول خدا! آیا بیم آن دارید که من آنرا فراموش نمایم؟ پیامبر جفرمود: از تو بیم فراموشی را ندارم، زیرا از خداوند متعال برای تو دعا کردهام که آنرا به حافظۀ شما بسپارد و شما را در این خصوص از فراموشی دور نماید، اما برای شرکاء خودت بنویس. حضرت علی سفرمود: عرض کردم ای رسول خدا! شرکاء من چه کسانی هستند؟ فرمود: امامانی از فرزندانت و اشاره فرمود به حسنبن علی ب. فرمود: این اولین آنها است. سپس اشاره به حسین سفرمود و بعد فرمود: امامان از فرزندان ایشان هستند[۱۷۸] .
اما معلوم میشود که واضع این روایت معتقد بوده که دعای پیامبر که ذکر شد، مثمر ثمر نبوده و پذیرفته نشده است. اینک میبینیم که علی سفراموش کرده که میگوید: ـ به گمان شیعه ـ گفتم: ای رسول خدا! به من خبر بده که تعداد ائمه پس از خودت چند تا است؟ پیامبر جفرمود: ای علی! دوازده تا هستند، اولین آنها تو هستی و آخرین آنها آن قائم است (یعنی مهدی است)[۱۷۹] .
و در جای دیگری چنین آمده و پس از آنکه پیامبر جخطاب به حضرت علی س فرمود: به درستی خداوند دعای من را در مورد تو و شرکاء تو که پس از تو میباشند، مستجاب کرده است، حضرت علی سفرمود: ای رسول خدا! شرکاء من پس از من چه کسانی هستند؟ پیامبر س فرمود: کسانی هستند که خداوند نام آنها را همراه نام خودش و نام من ذکر کرده است، فرمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡ﴾[النساء: ۵۹] .
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او) اطاعت كنید، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجری احكام شریعت اسلام باشند)».
گفتم: ای رسول الله! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: اوصیاءی از طرف من هستند. گفتم: ای رسول خدا! نام آنها را برای من ذکر خواهید کرد؟ در حالی که دست مبارکش را روی سر حسن گذاشته بود، فرمود: این یکی پسرم. سپس دستش را روی سر حسین قرار داد و گفت: و این یکی پسرم. سپس فرزند ایشان که علی نام دارد که بعداً در حیات تو متولد میشود، سلام من را به او برسان و سپس او تکمیل میکند دوازده امام را[۱۸۰] .
باز هم اینطور برمیآید که پیامبر جبارها این را بر علی ستکرار نموده و در روایات شیعه آمده که رسول الله جبه حضرت علی سفرمود: تو امام و خلیفه من پس از من هستی و این دو فرزندت امام و سروران جوانان بهشت هستند[۱۸۱] .
و در روایت دیگری آمده: تو سرور اوصیاء و دو فرزندت سروران جوانان بهشت هستند[۱۸۲] .
و در روایت دیگر آمده: تو وصی بر مردگان اهل بیت من و خلیفۀ زندگان امتم هستی[۱۸۳] .
پشت سر هم پیامبر جاین موضوع را بیان میکرد و پیوسته حضرت علیسهم سؤال میکند. در روایتی آمده که علی سبه پیامبر ج فرمود: ای رسول خدا! آیا هدایتدهندگان از ما هستند یا از غیر ما؟[۱۸۴] .
و در روایت دیگری: از رسول الله جسؤال کردم: أولیالأمر چه کسانی هستند؟ فرمود: ای علی! تو اولین آنها هستی[۱۸۵] .
و در روایت دیگری آمده: علی سگفت: ای رسول الله! ائمه پس از من چند تا هستند؟[۱۸۶] .
و در روایت دیگری: گفتم: ای رسول الله! راجع به تعداد ائمه پس از خودت به من خبر بده[۱۸۷] . و روایت دیگری....
علیرغم روایت شیعه از سلمان فارسی سکه فرموده: از رسول الله جشنیدهام بیشتر از ده بار به علی سفرموده: ای علی! تو و اوصیاء پس از تو اعراف میان بهشت و جهنم هستید، وارد بهشت نمیشود مگر کسی که شما را بشناسد و شما او را بشناسید و وارد جهنم نمیشود مگر کسی که شما را انکار کند و شما او را انکار کنید[۱۸۸] .
نمیدانم چند بار پیامبر جاین را ذکر کرد تا اینکه سلمان سبیشتر از ده بار آن را از پیامبر شنیده است. بسنده نمیکنم.
برمیگردیم به مسأله فرض نمودن مرگ حضرت علی س.
شیعه روایت میکنند که رسول الله جدر هنگام محاصرۀ اهل طائف، علی سرا امیر اسب سوارانی قرار داد و به او دستور داد: هر بتی را که بیابد بشکند. در آن هنگام گروه فراوانی از قبیلۀ خثعم به او برخورد کردند، در میان آنها مردی ظاهر شد و گفت: آیا مبارزهکنندهای وجود دارد؟ کسی بلند نشد، پس علی سبلند شد و در این هنگام عاصبن ربیع همسر دختر پیامبرجگفت: آیا از او دست بر نمیداری؟ علی سگفت: خیر، اما اگر من کشته شوم تو امیر این مردم هستی[۱۸۹] .
سپس اینک شیعه روایت میکنند که حسنبن علی بگفته: شنیدم که رسول الله جبه علی سمیفرمود: تو وارث علم من هستی، معدن حکمت و امام پس از من هستی، و در صورتی که تو شهید شدی پسرت حسن است، و اگر حسن شهید شد پسرت حسین میباشد، و هرگاه حسین شهید شد فرزند ایشان علی میباشد که به دنبال علی نه تا امام پاک از نوادگان حسین میآیند، گفتم: ای رسول خدا! نام آنها چیست؟ فرمود: علی، محمد، جعفر، موسی، علی، محمد، حسن و مهدی از نوادگان حسین. خداوند متعال به واسطه او زمین را پر از عدل میکند، چنان که پر از ظلم و جور شده است[۱۹۰] .
حضرت حسن سدر سال سوم هجری متولد شده است و فوت پیامبر جدر سال یازدهم هجری رخ داده است، خوب دقت کن عمر حضرت حسن سدر هنگامی که این حدیث را شنیده و فهمیده است، چند سال بوده است؟
من نمیگویم: این روایت در اواخر حیات پیامبر جبوده است با وجود این میبینیم که عدم آگاهی امیرالمؤمنین هنوز ادامه دارد هر چند که اگر سؤالکننده حسن بن علی بباشد، فرقی نمیکند.
و همچنین روایت حسینسکه ذکر کردهاند، که رسول اللهجبه او فرموده: ای حسین! تو امام هستی و پسر امام و پدر ائمه میباشی، نه تا از فرزندانت امامان نیکوکار هستند و دست مبارکش را روی شانه حسین سگذاشت و فرمود: از پشت حسین مرد مبارک و همنام پدربزرگش بیرون میآید، و خداوند از پشت علی سفرزندی را به دنیا میآورد که همنام من و شبیهترین انسانها به من است که علم را میشکافد، و خداوند از نوادگانش کلمۀ حق را به دنیا میآورد که به او جعفر میگویند که در قول و عمل صادق است ـ و بقیۀ ائمه را نام میبرد ـ علی سبه او فرمود: آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: ای علی! نام اوصیاء پس از تو هستند[۱۹۱] .
و به گمان شیعه ـ روایت شده که حضرت علی سدر خانه ام سلمه لخدمت رسول الله جرسید در حالی که این آیه نازل شده بود:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾[الأحزاب: ۳۳] .
«خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاک سازد».
پیامبر جفرمود: ای علی! این آیه دربارۀ تو و دو فرزندت و ائمه و نوادگانت نازل شده است. گفتم: ای رسول خدا! پس از تو چند نفر به عنوان امام ظهور میکنند؟ فرمود: تو ای علی! سپس دو فرزندت حسن و حسین بو بعد از حسین فرزندش علی ـ سپس بقیه ائمه را ذکر کرد ـ فرمود: نام آنها را به این صورت دیدم که بر روی پایۀ عرش نوشته شده بود، لذا از خداوند ﻷدربارۀ آنها سؤال کردم. فرمود: ای محمد! آنها امامان پس از تو هستند[۱۹۲] .
شیعه به خاطر فوران شور و حماسهشان فراموش کردند آن دعای پیامبر را برای حضرت علی سکه فراموشکار نشود.
میبینیم که رسول الله جدر بستر مرگ خطاب به علی سمیفرماید: ـ چنانکه شیعه از عماربن یاسر سروایت میکنند ـ ای علی! تو وصی و وارث من هستی[۱۹۳] . هر چند که نمیدانم کدام یک از پیامبر جو یا علی سقضیه را فراموش کردند؟.
و در روایت دیگری که شیعه به خود حضرت علی سنسبت میدهند، آمده که علی سمیفرماید: هنگامی که مرگ رسول الله جفرا رسید، من را صدا زد. پس وقتی خدمت ایشان رسیدم، خطاب به من فرمود: ای علی! تو در حال حیات و پس از مرگم، وصی و خلیفۀ من بر خانواده و امتم هستی [۱۹۴] .
و در روایت دیگری: در آن شبی که رسول الله جفوت فرمود، پیامبر جگفت: ای علی! کاغذ و دوات را حاضر کن، وصیت خودش را به او دیکته کرد تا به این جا رسید. فرمود: ای علی! به درستی پس از من دوازده امام خواهند آمد تو ای علی، اولین آن دوازده امام هستی و تو خلیفه من پس از من بر امتم میباشی، هرگاه مرگ تو فرا رسید آن را به فرزندم حسن ستسلیم کن سپس بقیۀ ائمه را ذکر کرد[۱۹۵] .
بدون شک رسول خدا جدر حالی که برای حضرت علی دعا کرده بود، دیگر ترس فراموشی را از او نداشت تا در لحظات پایانی زندگیاش آن را به علی سیادآوری کند. چنانچه نیازی به بیان آن نبود، چرا که خداوند ولایت او را از ابتدای دعوت و در روز (یومالدار) تا روز غدیر خم بر مسلمین فرض نموده بود، به اضافه صدها و هزارها بلکه میلیونها سال قبل از خلق مخلوقات، ولایت علی س را بر انسانها فرض نموده بود، اضافه بر دهها نص دیگری که ما از ذکر آنها خودداری نمودیم[۱۹۶] . براستی که این، شایستۀ حضرت امیرالمؤمنینسنیست.
[۱۶۹] الاختصاص: (۱۶۵)، الخصال: (۳۶۷)، البحار: (۳۸/۱۶۹)، باز هم نگاه کن أمالی الطوسی: (۴۶۰)، نورالثقلین: (۱/۲۰۵). [۱۷۰] الفصول الـمختارة: (۳۳)، البحار : (۳۶/۴۶) در این موضوع به روایات دیگری نگاه کن : امالی الطوسی: (۴۵۹، ۴۶۰، ۴۸۱)، البحار : (۱۹/۵۵). [۱۷۱] إثباتالهداة: (۱/۵۹۸)، منتخبالأثر: (۱۲۱). [۱۷۲] کشفالیقین: (۱۳۷)، الإقبال: (۴۵۴)، البحار: (۲۸/۹۱). [۱۷۳] نهجالبلاغة: (۲۷۵)، البحار: (۳۲/۲۴۱) (۴۱/۷) (۷۲/۱۳۸)، نورالثقلین: (۴/۱۴۸)، الصافی: (۴/۱۱۰). [۱۷۴] الاختصاص: (۱۵۹)، البحار: (۳۶/۲۶) (۴۰/۱۱۴)، تأویلالآیات: (۱/۱۲۳)، سعدالسعود: (۱۱۲). [۱۷۵] و این به اعتبار وقوع غزوه خندق در شوال سال پنجم هجری بوده و شیخ مفید در البحار (۲۱/۸۰) آورده: که غزوة ذات سلاسل پس از غزوه بنی قریظه و پیش از غزوة بنی المصطق رخ داده است و غزوة بنی قریظة بلافاصله پس از غزوة خندق رخ داده است. [۱۷۶] أعلامالوری: (۱۱۶)، البحار: (۲۱/۸۱)، الإرشاد: (۶۱). [۱۷۷] غیبة النعمانی: (۱۶۵)، البحار: (۵۱/۷۷)، إثباتالهداة: (۳/۵۴۲). [۱۷۸] کمالالدین: (۱۹۹، ۲۷۰)، الصافی: (۱/۱۹)، أمالی الصدوق: (۲۴۱)، أمالی الطوسی: (۴۵۴)، البصائر: (۱۶۷)، إثبات الهداة: (۱/۴۹۵، ۵۴۳، ۵۶۶)، البحار: (۳۶/۲۳۲، ۲۵۷، ۲۷۵) (۹۲/۹۹)، منتخبالأثر: (۲۵). [۱۷۹] أمالیالصدوق: (۶۸، ۳۷۴)، کمالالدین: (۱۶، ۱۶۵)، عیونالأخبار: (۳۸)، کفایةالأثر: (۲۱)، إثباتالهداة: (۱/۵۳۱)، البحار: (۳۶/۲۳۲، ۳۳۶). [۱۸۰] کمالالدین: (۱/۲۸۴)، غیبة النعمانی: (۵۱)، إثباتالهداة: (۱/۵۱۲، ۶۲۱، ۶۴۳)، البحار: (۳۶/۲۵۷، ۲۷۶) (۹۲/۹۹). [۱۸۱] کفایة الأثر: (۱۳، ۱۸، ۲۱)، البحار: (۳۶/۳۱۹، ۳۳۰، ۳۳۷)، منتخبالأثر: (۶۸). [۱۸۲] کفایة الأثر: (۱۴)، البحار: (۳۶/۳۲۰). [۱۸۳] کفایة الأثر: (۲۰)، البحار: (۳۶/۳۳۵). [۱۸۴] کمالالدین: (۱۳۴)، إثباتالهداة: (۱/۴۹۶)، البحار: (۲۳/۴۲) (۳۲/۲۴۳) (۵۱/۹۳). [۱۸۵] إثباتالهداة: (۲/۲۰۰). [۱۸۶] إثباتالهداة: (۱/۵۹۰). [۱۸۷] أمالیالصدوق: (۵۰۲)، منتخبالأثر: (۵۰۲)، البحار: (۳۶/۲۳۲). [۱۸۸] البحار: (۸/۳۳۷)، وصی الرسولالأعظم: (۳). [۱۸۹] أعلام الوری: (۱۲۴)، البحار: (۲۱/۱۶۳، ۱۶۹)، الـمناقب: (۱/۲۱۱). [۱۹۰] کفایة الأثر: (۲۲)، البحار: (۳۶/۳۴۰)، إثباتالهداة: (۱/۵۹۲)، منتخبالأثر: (۱۱۳). [۱۹۱] کفایة الأثر: (۱۱)، إثباتالهداة: (۱/۵۸۱)، البحار: (۲۶/۳۱۴). [۱۹۲] کفایة الأثر: ۲، إثباتالهداة: (۱/۵۹۰)، منتخبالأثر: (۱۱۱)، البحار: (۲۶/۳۳۶). [۱۹۳] کفایة الأثر: (۱۷)، البحار: (۲۲/۵۳۶) (۳۶/۳۲۸). [۱۹۴] الخصال: (۶۵۲)، کشفالیقین: (۱۳۷)، البحار: (۲۲/۴۶۳) (۳۷/۳۲۶). [۱۹۵] غیبتة الطوسی: (۱۰۴)، إثباتالهداة: (۱/۵۴۹)، البحار: (۳۶/۲۶۰) (۵۳/۱۴۷). [۱۹۶] نگاه کن روایات دیگری در مورد غیبت و نبودن نص از علیبن ابیطالب سبه زعم شیعه: منتخبالأثر: (۵۲، ۲۰۰)، نورالثقلین: (۱/۵۰۴)، البحار: (۳۶/۳۱۴)، کفایة الأثر: (۱۲).