متفرق شدن شیعه پس از هادی /
به همین شیوه پس از هادی دچار تفرقه شدند، گروهی از یارانش قائل به امامت فرزندش محمد بودند در حالیکه او در زمان حیات پدرش فوت کرده بود، و گمان میکردند او زنده است و نمرده، و در این باره استدلال میکردند به اینکه پدرش به او اشاره نموده و به آنها فهمانده که او پس از فوت پدرش امام است (چنان که ذکر گردید) و جائز نیست امام دروغ بگوید و جائز نمیباشد در حق او بداء رخ دهد، ایشان هر چند مرگش آشکار بوده، اما در حقیقت نمرده است، لکن پدرش ترسیده و او را پنهان نموده و او قائم و مهدی است، و دربارۀ او بمانند مقالۀ اسماعیل بن جعفر گفتهاند.
بقیۀ یاران علی بن محمد نیز قائل به امامت حسن بن علی بودند، و امامت را بواسطه وصیت پدرش برای او ثابت نمودهاند، و کنیۀ او ابومحمد بود، به جز گروه اندکی نباشد که تمایل به امامت براردش جعفر بن علی داشتند و میگفتند: پدرش پس از درگذشت محمد به او وصیت نموده است و امامت او را واجب دانسته و امر امامتش را آشکار نموده، و امامت برادرش محمد را انکار میکردند، و میگفتند: پدرش به خاطر دفاع از او این کار را کرده است و در حقیقت جعفر بن علی امام میباشد[۶۰۹] .
[۶۰۹] فرق الشیعة: (۹۴).