امامت در پرتو نصوص

فهرست کتاب

دلیل چهارم: استدلال به آیۀ تطهیر و رد بر این استدلال و توضیح اینکه اهل بیت چه کسانی هستند؟

دلیل چهارم: استدلال به آیۀ تطهیر و رد بر این استدلال و توضیح اینکه اهل بیت چه کسانی هستند؟

اینک استدلال چهارم شیعه: خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا[الأحزاب: ۳۳] .

«جز این نیست كه خداوند مى‏خواهد پلیدى را از شما، اى اهل بیت دور كند و چنان كه باید شما را پاكیزه گرداند».

شیعه می‌گویند: این آیه دربارۀ اهل عبا نازل شده است که عبارت هستند از علی، فاطمه، حسن و حسین، و این آیه بیانگر معصوم بودن آنها می‌باشد و عصمت شرط امامت است.

می‌گویم: در صحت حدیث عبا شکی نیست و پیامبرجعلی، فاطمه، حسن و حسین را از زیر عبا قرار داد و سپس فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا[الأحزاب: ۳۳] .

اما این به آن معنی نیست که هر چه دربارۀ این قصه نازل شده، حتماً صحیح است، زیرا بیشتر آنچه در این زمینه روایت شده، از نظر سند و متن صحیح نیستند؛ مگر به آن مقداری که ما ذکر کردیم.

نظر به‌ این‌که این قصه از راه‌های صحیح روایت شده، ما را از بحث و تحقیق در خصوص سایر روایات بی‌نیاز می‌کند، ولی ما در اینجا دربارۀ استدلال شیعه بحث می‌کنیم، که آیا این آیه بر مقصود آنها دلالت می‌کند یا خیر؟ و انشاء الله رد بر استدلال آنها را هم ذکر خواهیم کرد.

پس می‌گوییم: با توجه‌ به‌ دلایلی مختلف این آیه، دلالتی بر عصمت و امامت نمی‌کند:

۱- از جمله‌: این‌که‌ آیه‌ی: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا[الأحزاب: ۳۳] .

مانند آیه‌ی: ﴿مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ[المائدة: ۶] .

«خداوند نمى‏خواهد بر شما دشوارى قرار دهد؛ بلكه مى‏خواهد كه شما را پاک بدارد و نعمتش را بر شما تمام كند».

و همچنین مانند آیه‌ی:

﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ[البقرة: ۱۸۵] .

«خداوند در حقّ شما آسانى مى‏خواهد و در حقّ شما دشوارى نمى‏خواهد».

و نیز مانند این قول خداوند است که می‌فرماید:

﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمۡ وَيَهۡدِيَكُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَيَتُوبَ عَلَيۡكُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٢٦[النساء: ۲۶] .

«خداوند مى‏خواهد كه (احكام خود را) براى شما روشن سازد و راه (و رسم‏) كسانى را كه پیش از شما بودند به شما بنمایاند و از شما در گذرد و خداوند داناى فرزانه است».

و نیز مانند قول خداوند است که می‌فرماید:

﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡ[النساء: ۲۸] .

«خداوند می‌خواهد کار را بر شما آسان کند».

اراده‌ و خواست خداوند در این آیات اراده و خواستی شرعی است (در مقابل اراده شرعی اراده کونی وجود دارد که در اراده کونی چیزهایی محبوب و منفور نزد خداوند وجود دارد، اما در اراده شرعی تنها چیزهای محبوب نزد خداوند موجود هستند - مترجم) که متضمن رضایت و محبت او است؛ خداوند این ارادات مذکور در آیات را برای مؤمنان مشروع و به آنها دستور فرموده تا آن را انجام دهند، و آن به این معنی نیست که خداوند این‌گونه خواست و ارادات مذکور را خلق کرده و مقدر فرموده و حتماً و بدون تردید انجام می‌پذیرد.

و دلیل بر اینکه این اراده، شرعی است این است که پیامبر جبعد از نزول این آیه فرمود: بار الها اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور کن و آنها را کاملاً پاک گردان. پیامبر جدر این دعا از خداوند طلب کرد که پلیدی را از اهل بیت دور کند و آنها را پاک نماید، اگر در این آیه خداوند به ما خبر می‌داد که پلیدی را از آنها دور کرده و آنها را پاک گردانیده، دیگر احتیاجی به دعای پیامبر نبود که درخواست کند تا خداوند پلیدی را از آنها دور کند و آنها را پاک گرداند. خداوند می‌فرماید: خداوند پلیدی را از شما اهل بیت دور کرده و شما را کاملاً پاک گردانیده است.

بنابر این و بنا به دلیل دعای پیامبر جبرای اهل بیت روشن شد که اراده در این آیات شرعی است (نه کونی - مترجم). و چنانکه معلوم و روشن است، در این آیه هیچ‌گونه دلالتی بر عصمت و امامت وجود ندارد.

گفتنی است که‌ روایت دیگری این نکته را تأکید می‌کند که منظور به آن، اراده شرعی است؛ و آن این‌که پیامبر جپس از نزول این آیه فرمود: بار الها من و اهل بیتم را به سوی خودت نه به سوی آتش جهنم بازگردان[۱۱۰۰] .

اگر در اینجا مفهوم پلیدی محقق می‌بود و آنگونه که شیعه از آیه فهمیده‌اند تحقق می‌یافت، در اینجا دعای پیامبر جبی‌جا ‌بود، و اگر این آیه مفید عصمت بود، می‌بایست تمام صحابه به خصوص آنهایی که در غزوه بدر حضور داشتند، همگی معصوم می‌بودند، زیرا خداوند در مورد آنها می‌فرماید: ﴿وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ

«بلکه خداوند می‌خواهد شما را پاکیزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نماید».

بلکه می‌توان گفت: این آیه بیشتر مفید عصمت صحابه شاست، چرا که آیه اینگونه ختم می‌شود: ﴿وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ زیرا یقیناً بدون حفظ از معاصی و گناه و حفظ از شر شیطان اتمام نعمت بر آنها تصور نمی‌شود.

در هر حال بعداً مسئله عصمت را بحث خواهیم کرد.

۲- و آنچه بیانگر عدم دلالت این آیه بر عصمت امامت می‌باشد این است که خطاب در همۀ این آیات به ازواج پاک رسول اللهجاست، زیرا آیات به بحث آنها شروع شده و به آنها هم پایان یافته‌ است.

خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٢٩ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ مَن يَأۡتِ مِنكُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖ يُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَيۡنِۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا ٣٠ ۞وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَيۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا كَرِيمٗا ٣١ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤[الأحزاب: ۲۸-۳۴] .

«ای پیغمبر! به همسران خود بگو : اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‌خواهید، بیائید تا به شما هدیه‌ای مناسب بدهم و شما را به طرز نیكوئی رها سازم. ‏ و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را می‌خواهید (و به زندگی ساده از نظر مادی، و احیاناً محرومیتها قانع هستید) خداوند برای نیكوكاران شما پاداش بزرگی را آماده ساخته است. ‏ ‏ ای همسران پیغمبر! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاری شود (از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محیط تأثیر سوئی دارد و به شخص پیغمبر هم لطمه می‌زند) كیفر او دو برابر (دیگران) خواهد بود، و این برای خدا آسان است. ‏ ‏ و هر كس از شما در برابر خدا و پیغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شایسته انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم داد، و برای او (در قیامت) رزق و نعمت ارزشمندی فراهم ساخته‌ایم. ‏ ‏ ای همسران پیغمبر! شما (در فضل و شرف) مثل هیچ یک از زنان (عادی مردم) نیستید. اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید (به گونه هوس‌انگیز) صدا را نرم و نازک نكنید (و با اداء و اطواری بیان ننمائید) كه بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند. و بلكه به صورت شایسته و برازنده سخن بگوئید. (بدان گونه كه مورد رضای خدا و پیغمبر او است). ‏ ‏ و در خانه‌های خود بمانید (و جز برای كارهائی كه خدا بیرون رفتن برای انجام آنها را اجازه داده است، از خانه‌ها بیرون نروید) و همچون جاهلیت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید (و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید) و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید. خداوند قطعاً می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاک سازد. ‏و آیات خدا و سخنان حكمت‌انگیز (پیغمبر) را كه در منازل شما خوانده می‌شود (بیاموزید و برای دیگران) یاد كنید. بی‌گمان خداوند دقیق و آگاه است».

خطاب در همۀ این آیات، همسران پیامبر جاست و تمامی امر و نهی و وعد و وعیدهای ذکر شده در این آیات، متوجه‌ آنها می‌شود، اما پس از آن‌که روشن شد که در این خطاب منفعتی وجود دارد که شامل ازواج پیامبر جو غیر آنها از اهل بیت می‌شود، کلمه «تطهیر» به لفظ مذکر ذکر شد، زیرا هرگاه مذکر و مؤنث جمع شوند، مذکر غالب می‌شود، چرا که اگر به مذکر ذکر شود شامل همۀ اهل بیت می‌شود، و علی، فاطمه، حسن و حسین ش به اهل بیت شایسته‌تر هستند، به همین خاطر پیامبر جآنها را به دعای خود اختصاص داد.

و این همچون این آیه است که می‌فرماید:

﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ[التوبة: ۱۰۸] .

«به راستى مسجدى كه از روز نخست بر تقوى بنیان نهاده شده است سزاوارتر است كه در آن بایستى».

سبب نزول این آیه مسجد قُبا می‌باشد، اما این حکم شامل مسجد قُبا و مسجد دیگری می‌شود که از شایستگی بیشتری نسبت به مسجد قبا برخوردار است.

و آنچه که در بعضی از روایات آمده که پیامبر جپس از نزول این آیه فرمود: بار الها اینها (یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین ش- مترجم) شایسته‌تر و سزاوارتر هستند که پلیدی را از آنها دور کنی، ادعای ما را تأیید می‌کند که اهل عبا شایسته‌تر هستند به اینکه پلیدی از آنها دور گردد[۱۱۰۱] .

بر می‌گردیم به اینکه صیغه‌ مذکر در لغت عرب ذکر می‌گردد و شامل مؤنث هم می‌شود و این را نیز اضافه می‌کنم که همسر جزء اهل بیت می‌باشد، و این در لغت عرب شایع و مشهور است، چنانکه به هنگام احوال پرسی گفته می‌شود: خانواده‌ات چطور هستند؟ یعنی همسرت چطور است، و او در جواب می‌گوید: الحمدلله خوب هستند، خداوند فرموده:

﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ[هود: ۷۳] .

«گفتند: آیا از كار خدا شگفت می‌كنی؟ ای اهل بیت (نبوّت)! رحمت و بركات خدا شامل شما است (پس جای تعجّب نیست اگر به شما چیزی عطاء كند كه به دیگران عطاء نفرموده باشد)».

به اجماع علما مخاطب در آیه فوق ساره خانم همسر ابراهیم ÷است، و این نشان می‌دهد که همسر از اهل بیت می‌باشد.

و یا این آیه که می‌فرماید:

﴿فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ[القصص: ۲۹] .

«هنگامی كه موسی مدّت را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش (از مدین به سوی مصر) حركت كرد، در جانب كوه طور آتشی را دید به خانواده‌اش گفت : بایستید».

که‌ مخاطب در اینجا هم همسر موسی ÷است. شواهد بسیاری وجود دارند که در لغت عرب اهل بیت به همسر اطلاق می‌شود، که‌ بعداً در این راستا مثال‌های دیگری را ذکر خواهیم کرد.

همانا بعضی از علمای شیعه این را فهمیده‌اند که همسر شامل اهل بیت می‌شود و از رد این اشکال عاجز و ناتوان مانده‌اند، لذا مدعی شده‌اند که در این آیه تحریف واقع شده است.

برای مثال مجلسی در رد این اشکال گفته: شاید آیه تطهیر را در مکانی قرار داده‌اند که گمان کرده‌اند مناسب است در آنجا قرار داده شود، و یا به خاطر برخی مصالح دنیوی آن را در سیاق آیات زوجات داخل نموده‌اند، و در اخبار آنگونه پیدا است که این آیه ارتباطی به زوجات پیامبر جندارد. پس اعتماد کردن به نظم و ترتیب قرآن در این‌باره آشکارا باطل است. اگر فرض کنید که در ترتیب قرآن تغییری ایجاد نشده است، پس ما می‌گوییم: اخبار مشهوری وجود دارند که بیانگر حذف آیات فراوانی از قرآن می‌باشند، پس ممکن است که‌ قبل و بعد از آن حذفی رخ داده باشد که اگر ثابت می‌ماند ارتباط ظاهری در بین آیات برقرار می‌بود[۱۱۰۲] .

و یکی از علمای معاصر که در اخفای عقیدۀ خودش بیشتر حذر می‌کرد، گفته: این آیه طبق نزول قرآن جزئی از آیات مربوط به زنان پیامبر جنیست و با آنها ارتباطی ندارد؛ این آیه یا به دستور پیامبر جدر آنجا قرار گرفته و یا پس از رحلت پیامب رجو به هنگام جمع قرآن در آنجا قرار گرفته است[۱۱۰۳] .

در هر صورت، بحث خود را در خصوص این مسئله جزئی ادامه‌ نمی‌دهیم و همین برای ما کافی است که روی آوردن آنها به این همه تأویلات در بخشی از یک آیه - نه تمام آیه - دلیل واضحی است بر این‌که آیه از هدف و مقصود آنها فاصله زیادی دارد، و این آیه درباره زوجات طاهرات پیامبر جو همچنین اهل بیت ایشان شنازل شده است.

برمی‌گردیم به رد استدلال آنها و اینکه این آیه دلالت بر امامت و عصمت ندارد:

۳- آنچه که در این آیه به علی، حسن و حسین شاختصاص دارد - البته به گمان شیعه - برای فاطمه زهرا لهم ثابت شده است، اما خصائص امامت برای زنان ثابت نیست، اگر در این آیه دلیلی برای عصمت وجود داشته باشد، پس هر کسی که چنین صفاتی را داشته باشد که در آیه ذکر شده است، شایستگی امامت را دارد، حضرت زهرا لهم از چنین شایستگی و اعتباری برخوردار بود، و این نشان می‌دهد که مقصود آیه امامت و عصمت نیست.

۴- نه نفر از ائمه از این عصمت خارج می‌شوند، زیرا آیه شامل آنها نمی‌شود و در میان همۀ ائمه تنها به علی، حسن و حسین شاختصاص دارد.

۵- دور کردن پلیدی ممکن نیست مگر بعد از ثابت شدن آن، در حالی که شیعه می‌گویند: ائمه از هنگام ولادت تا به هنگام وفات معصوم هستند،که بعداً تو را بر اقوال شیعه در این زمینه آگاه خواهیم کرد.

نکات رد بر این استدلال بسیار فراوان هستند و برای ما ممکن نیست که همۀ آنها را ذکر کنیم، بخصوص مسئله سخن در خصوص ارادۀ خداوند و عقیده شیعه در مورد آن و تعارضی که‌ با این آیه دارد. (یعنی در اینجا ممکن نیست بر رد عقیده شیعه در مورد اراده خداوند بنویسیم - مترجم).

ولی مقداری در مورد مدلول و مفهوم آیه بحث می‌کنیم، از این جهت که آیا این آیه بر عصمت دلالت دارد و این عصمت تنها در اهل عبا منحصر می‌شود؟ چنانکه شیعه گمان می‌کنند؟ ابتدا شروع می‌کنیم در بیان اینکه اهل بیت چه کسانی هستند؟ سپس در مورد عصمت به بحث و بیان می‌پردازیم.

بدون شک در میان علما در تعیین اهل بیت اختلاف وجود دارد:

بعضی گفته‌اند: اهل بیت امت پیامبر جاست.

و بعضی دیگر گفته‌اند: اهل بیت پرهیزگاران امت پیامبر جهستند.

و کسانی دیگر گفته‌اند: اهل بیت همسران پیامبر جهستند.

و کسانی دیگری گفته‌اند: اهل بیت آن دسته از خویشاوندان پیامبر جهستند که زکات بر آنها حرام است.

و برخی دیگر گفته‌اند: اهل بیت علی، فاطمه، حسن و حسین شهستند، و اقوال دیگری هم هستند.

این قول آخر که می‌گوید: اهل بیت همان اهل عبا هستند، شگفت‌انگیزترین اقوال است، به محض اینکه پیامبر جعبایش بر روی آنها گذاشته و فرموده: اینها اهل بیت من هستند، شیعه غیر آنها را از اهل بیت خارج کرده‌اند و تمام نصوصی که در مورد فضائل اهل بیت ذکر شده‌اند، بر این چند نفر حمل کرده‌اند.

نمی‌دانم که چه‌ چیزی اتفاق می‌افتد اگر سایر خویشاوندان هم از اهل بیت باشند؟

جهت بطلان این قول (که گفته شود اهل بیت تنها شامل علی، فاطمه، حسن و حسین شمی‌شود - مترجم) و مخالفت آن با معنی و مفهوم اصطلاح اهل بیت فلان شخص و بیان اینکه اهل بیت عام‌تر از این انحصاری است که شیعه گفته‌اند، ما می‌گوییم:

روایاتی که‌ از طریق شیعه گزارش شده‌اند و مربوط به این هستند که‌ اهل بیت پیامبر جعام‌تر از آنچه هستند که خود شیعه ادعا می‌کنند، بیشتر از آن هستند که قابل شمارش باشند، ولی ما در اینجا فقط روایاتی که متعلق به آیه تطهیر هستند و با موضوع ما ارتباط دارند، ذکر می‌کنیم، و در هنگام بحث از روایات ثقلین، بقیه آن روایات را نیز ذکر خواهیم کرد... می‌گوییم:

اینک مثال‌هایی بر ذکر روایاتی نزد شیعه که دلالت دارند بر اینکه غیر علی و حسن و حسین و فاطمه شدر آل بیت داخل می‌شوند.

می‌گویم: در برخی از روایات این موضوع: (روایات اهل عبا - مترجم) آمده که ام سلمهلکه راوی حدیث است جزء آن کسانی بوده که پیامبر جبا عبای مبارکش به همراه آن چند نفر دیگر از او تجلیل و اکرام کرده است، ام سلمه لبه پیامبر جگفته: آیا من اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر جفرمود: بله، تو اهل بیت من هستی. ام‌سلمه فرمود: پس من را داخل اهل عبا کن[۱۱۰۴] .

و در روایت دیگری آمده: که پیامبر جفرمود: بار الها من و اهل بیتم را به سوی خودت (یعنی بهشت خودت - مترجم) نه به سوی آتش جهنم برگردان. ام سلمه گوید: گفتم: ای پیامبر خدا! آیا من همراه شما هستم؟ پیامبر جفرمود: تو هم، همراه ما هستی[۱۱۰۵] .

تعجب اینجا است که واثله بن اسقع که جزء آن کسانی است که حدیث عبا را روایت کرده‌اند، پس از ذکر حدیث و قول پیامبر جکه فرمود: بار الها اینها به اهل بیت شایسته‌تر هستند، گوید: در حالی که در گوشه‌ای از منزل قرار داشتم، گفتم: ای رسول خدا! من هم اهل بیت تو هستم؟ پیامبر جفرمود: تو از اهل من هستی. واثله گفت: این امیدوار کننده‌ترین عمل من است[۱۱۰۶] .

آیا ابن اسقع که در سال نهم هجری در حالی که پیامبر جخودش را برای جنگ تبوک آماده می‌کرد، مسلمان شد، جزء اهل بیت است، اما امهات المؤمنین (رضی‌الله عنهن) جزء اهل بیت نیستند؟!.

اینک علی سهنگامی که برای ابوبکر ساستدلال می‌کرد - البته به گمان شیعه -به ایشان فرمود: ای ابوبکر! تو را به خدا قسم آیا آیه تطهیر از پلیدی، درباره من و خانواده من و فرزندانم نازل شده یا درباره تو و خانواده‌ات؟[۱۱۰۷] .

ما به واضحی می‌دانیم که مقصود علی سبه کلمه (اهلی = خانواده‌ام) فاطمه زهرا است، به این معنی که همسر علی جزء اهل بیت ایشان است، انشاءالله بعداً به هنگام بحث از روایات ثقلین استدلال می‌کنیم که کلمه «اهل بیت» در این آیه تنها شامل اهل عبا نمی‌شود.

اینک مثال‌هایی در مورد اینکه همسر هر شخصی جزء اهل بیت آن شخص محسوب می‌شود:

در روایت قبلی قول علی سرا ذکر کردیم که به ابوبکر سفرمود: تو را به خدا قسم آیا آیه تطهیر در مورد من و اهل من است؟ که مقصود علی به اهل، همسرش فاطمه زهرا لبود.

شواهد و دلایل بر اینکه همسر هر شخصی جزء اهل بیت آن شخص محسوب می‌شود، بسیار فراوان هستند،که ما قبلاً در این مورد چند آیه را ذکر کردیم، مانند قول ملائکه به ساره خانم همسر ابراهیم ÷که گفتند: ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ[هود: ۷۳] . به اجماع امت مقصود به اهل، در این آیه همسر ابراهیم ÷است.

جای تعجب است که مفسران شیعه به هنگام تفسیر این آیه، بسیار ساده می‌گذرند، می‌ترسند که اگر در تفسیر آن تعمق کنند، در تفسیر کلمه «اهل البیت» دچار حیرت و سرگردانی می‌شوند، زیرا در اینجا معنی اهل، خیلی واضح است، اما در تفسیر کلمه «أهل البیت» در آیه تطهیر به وفور از آن بحث کرده‌اند.

هر کس در تفسیر «أهل البیت» تعمق کند، دچار حیرت و سردرگمی می‌شود، مانند قول صاحب تفسیر «مجمع‌البیان» که می‌گوید: مقصود به أهل البیت، خانواده ابراهیم ÷است، ساره خانم به این خاطر جزء اهل بیت ابراهیم می‌باشد که‌ دختر عموی ابراهیم است، و در این آیه هیچ‌گونه دلالتی وجود ندارد که همسر هر شخصی جزء اهل بیت آن شخص محسوب بشود[۱۱۰۸] .

شکی نیست و خواننده خوب می‌داند که‌ آقای طبرسی چه هدفی را دنبال می‌کند و چه چیزی او را وادار به این قولی کرده است که هیچ یک از مفسران بعدی، این قول را از او نقل نکرده‌اند، زیرا بطلان این قول واضح است، ولی فرض کنید که این قول صحیح است، آیا شیعه خانواده عمو و عموزادگان را جزء اهل بیت هر شخصی محسوب می‌کنند؟

و همچنین در داستان موسی ÷قول خداوند را ذکر کردیم که فرمود:

﴿فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٢٩[القصص: ۲۹] .

«هنگامی که موسی مدت را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش حرکت کرد در جانب کوه طور آتشی را دید به خانواده‌اش گفت: بایستید، من آتشی می‌بینم: شاید از آنجا خبری یا شعله‌‌ای آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را بدان گرم کنیم».

و نیز قول خداوند که می‌فرماید:

﴿وَهَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ ٩ إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى ١٠[طه: ۹-۱۰] .

«و آیا خبر موسى به تو رسیده است؟ ‏ وقتی (در دل شب تاریک سردی، به هنگام مراجعت از مَدْین به مصر، از دور) آتشی را دید و به خانواده خود گفت : اندكی توقّف كنید كه آتشی دیده‌ام. امیدوارم از آن آتش، شعله‌ای برایتان بیاورم، یا این كه در دور و بر آتش راهنمائی را بیابم (و راه را از او بپرسم)».

و این آیه:

﴿إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سَ‍َٔاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِيكُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٧[النمل: ۷] .

«چنین بود كه موسى به خانواده‏اش گفت: من آتشى دیده‏ام، از آنجا خبرى براى شما خواهم آورد یا شعله‏اى فرا گرفته به هیزم برایتان مى‏آورم؛ باشد كه شما گرم شوید».

که مخاطب در اینجا نیز همسر موسی ÷است، شاید طبرسی دیگری بیاید و بگوید شعیب عموی موسی است!! و خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِسۡمَٰعِيلَۚ إِنَّهُۥ كَانَصَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَكَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا ٥٤ وَكَانَ يَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِوَٱلزَّكَوٰةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِيّٗا ٥٥[مریم: ۵۴-۵۵] .

«در كتاب (آسمانی قرآن) از اسماعیل بگو. آن كسی كه در وعده‌هایش راست بود، و پیغمبر والا مقامی بود. ‏ او همواره خانواده خود را به اقامه نماز و دادن زكات دستور می‌داد، و در پیشگاه پروردگارش مورد رضایت بود».

اهل و خانواده اسماعیل چه کسانی بودند که به آنها دستور می‌داد تا نماز بخوانند؟

و این آیه همچون آیه ۱۳۲ سوره طه است که خطاب به پیامبرجمی‌فرماید:

﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا[طه: ۱۳۲] .

«خانواده خود را به گزاردن نماز دستور بده و خود نیز به اقامه آن ثابت و ماندگار باش».

شکی نیست که واژه «اهل» در این آیه شامل همسران پیامبر ج- و یا حداقل شامل خدیجه ل- می‌شود که جزء اهل بیت باشند، به این اعتبار که این سوره مکی است، اما امیرالمؤمنین سپس از هجرت با فاطمه زهرا لازدواج کرده و حسن و حسین بمتولد شده‌اند.

و نیز خداوند فرموده:

﴿وَلَمَّآ أَن جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗاۖ وَقَالُواْ لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهۡلَكَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ ٣٣[العنکبوت: ۳۳] .

«‏هنگامی كه فرستادگان ما پیش لوط آمدند، لوط به خاطر آنان سخت ناراحت و دلتنگ شد. (فرشتگان) گفتند: مترس و غمگین مباش! ما تو را و خانواده و پیروان تو را نجات خواهیم داد مگر همسرت را كه از ماندگاران و نابود شوندگان خواهد بود».

مستثنی از جنس مستثنی منه است.

و قول خداوند که می‌فرماید:

﴿فَأَسۡرِ بِأَهۡلِكَ بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّيۡلِ وَٱتَّبِعۡ أَدۡبَٰرَهُمۡ وَلَا يَلۡتَفِتۡ مِنكُمۡ أَحَدٞ وَٱمۡضُواْ حَيۡثُ تُؤۡمَرُونَ ٦٥[الحجر: ۶۵] .

«بنابراین در پاسی از شب خانواده‌ات را با خود بردار و از اینجا برو و در پس ایشان حركت كن (تا آنان را بپائی و به شتاب واداری) و كسی از شما به پشت سر نگاه نكند (تا عذاب قوم را نبیند و ناراحت و پریشان نگردد) و به همان جا كه (برابر وحی آسمانی) به شما دستور داده می‌شود بروید».

و خداوند می‌فرماید:

﴿ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهۡلِي مِمَّا يَعۡمَلُونَ ١٦٩ فَنَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ ١٧٠[الشعراء: ۱۶۹-۱۷۰] .

«پروردگارا! مرا و خانواده‏ام را از آنچه مى‏كنند، رهایى بخش. پس او و خانواده‏اش را، همگى رهایى بخشیدیم».

و خداوند می‌فرماید:

﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ ٨٣[الأعراف: ۸۳] .

«پس ما (لوط) و خانواده او را نجات دادیم، مگر همسرش را که او از جمله نابودشدگان گردید».

و خداوند می‌فرماید:

﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ ٥٧[النمل: ۵۷] .

«ما (لوط) و خاندان او را نجات دادیم، بجز همسرش را که خواستیم او جزو باقیماندگان باشد».

و خداوند می‌فرماید:

﴿إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ ١٢٤ أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِينَ ١٢٥[الصافات: ۱۲۴-۱۲۵] .

«زمانی به قوم خود گفت: آیا پرهیزکاری را پیشۀ خود نمی‌کنید؛ آیا بت بعل را به فریاد می‌خوانید، و آیا بهترین آفرینندگان را رها می‌سازید؟».

این آیات همگی با صراحت این موضوع را می‌فهماند که همسر هر شخصی جزء اهل و خانواده آن شخص است و نیازی به استدلال ندارند؛ دست کم اینکه می‌فرماید: ﴿إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ[هود: ۸۱] . ﴿إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ[النمل: ۵۷] . دلیل بر این موضوع است زیرا مستثنی از مستثنی منه است.

و خداوند فرموده:

﴿وَٱسۡتَبَقَا ٱلۡبَابَ وَقَدَّتۡ قَمِيصَهُۥ مِن دُبُرٖ وَأَلۡفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا ٱلۡبَابِۚ قَالَتۡ مَا جَزَآءُ مَنۡ أَرَادَ بِأَهۡلِكَ سُوٓءًا إِلَّآ أَن يُسۡجَنَ أَوۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٢٥[یوسف: ۲۵] .

«(از پی هم) به سوی در (دویدند و) بر یكدیگر پیشی جستند، (یوسف می‌خواست زودتر از در خارج شود و زلیخا می‌خواست از خروج او جلوگیری كند. در این حال و احوال،) پیراهن یوسف را از پشت بدرید، دم در به آقای زن برخوردند، (زن خطاب به شوهر خود) گفت : سزای كسی كه به همسرت قصد انجام كار زشتی كند، جز این نیست كه یا زندانی گردد یا شكنجه دردناكی ببیند».

که مخاطب در اینجا عزیز مصر است و اینک زلیخا می‌گوید: جزا و پاداش کسی که به اهل تو اراده بد کند، چیست، اهل تو یعنی همسر تو. و این مشخص است.

و خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِيبُونَ ٧٥ وَنَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡكَرۡبِ ٱلۡعَظِيمِ ٧٦[الصافات: ۷۵-۷۶] .

«و به راستى نوح ما را ندا داد، پس (ما) چه نیک (دعا) پذیریم. و او و افراد (پیرو) او را از اندوه بزرگ نجات دادیم».

هیچ کسی نگفته همسر نوح÷جزء نجات‌یافتگان نبوده، زیرا از خانواده ایشان نبوده است.

خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٣٣[آل‌عمران: ۳۳] .

«به راستى خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید».

خداوند می‌فرماید:

﴿إِلَّآ ءَالَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمۡ أَجۡمَعِينَ ٥٩[الحجر: ۵۹] .

«مگر خانواده لوط را که همه اعضاء خانواده را نجات می‌دهیم».

و خداوند می‌فرماید:

﴿فَلَمَّا جَآءَ ءَالَ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٦١[الحجر: ۶۰] .

«هنگامی كه فرستادگان به پیش خانواده لوط رفتند».

و خداوند می‌فرماید:

﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡيَتِكُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ يَتَطَهَّرُونَ ٥٦[النمل: ۵۶] .

«آن‌گاه پاسخ قومش جز آن نبود كه گفتند: خانواده لوط را از شهر خویش بیرون كنید، آنان مردمانى پاكیزه‌جو هستند».

خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ حَاصِبًا إِلَّآ ءَالَ لُوطٖۖ نَّجَّيۡنَٰهُم بِسَحَرٖ ٣٤[القمر: ۳۴] .

«بى‌گمان ما بر آنان جز خانواده لوط سنگبادى فرستادیم؛ آنان را به هنگام سحر نجات دادیم».

این آیات و شواهد با صراحت به ما می‌فهمانند که همسران داخل اهل بیت هستند، مثلاً همسران پیامبر جدر آل بیت ایشان داخل می‌شوند و...، همچنین در سنت رسول الله جشواهد زیاد هستند بر اینکه همسران داخل آل بیت هر شخصی هستند، از جمله قول پیامبر جدر قصه افک هنگامی که آیات سوره نور در مورد برائت ام‌المؤمنین عایشه صدیقه لنازل شدند، پیامبر جفرمود: حمد و ستایش تنها سزاوار آن خداوندی است که بدی را از ما اهل بیت دور کرد[۱۱۰۹] .

و در روایتی آمده: حمد و ستایش تنها سزاوار آن خداوندی است که بدی را از ما اهل بیت دور می‌کند[۱۱۱۰] . این موضوع نیازی به نوشتن تعلیقات ندارد.

بسیار جای تعجب است که شیعه نزول این آیات را در نکوهش عایشه صدیقه لمی‌دانند نه از تبرئه ایشان، و آنها می‌گویند: عایشه، ماریه قبطیه را متهم به زنا کرد و به پیامبر جگفت: ابراهیم پسر تو نیست و فرزند جریح قبطی است[۱۱۱۱] .

قصه افک در اینجا مقصود و مراد ما نیست و آنچه در اینجا حائز اهمیت می‌باشد این‌که‌ در هر صورت مقصود ما تحقق پیدا می‌کند، که پیامبر جاین دعا را در حق همسرش فرموده، حالا همسر عایشه لباشد یا ماریه قبطیه لمهم نیست.

[۱۱۰۰] أمالی الطوسی: (۵۶۲)، البحار: (۲۵/۲۴۰)، (۳۵/۲۱۵-۲۱۹-۲۳۲)، (۳۷/۶۳)، تفسیر فرات: (۱/۳۳۳-۳۳۵). [۱۱۰۱] البرهان: (۳/۳۲۱)، البحار: (۳۵/۲۱۷)، الطرائف: (۲۹)، العمدة: (۱۶-۲۱). [۱۱۰۲] البحار: (۳۵/۲۳۴)، محجة العلماء: (۱۶۳)، فصل الخطاب: (۳۲۰)، الحدائق الناضرة: (۲/۲۹۰). [۱۱۰۳] الـمیزان: (۱۶/۳۱۲). [۱۱۰۴] الطرائف: (۳۰)، العمدة: (۱۸)، البحار: (۳۵/۲۲۱)، (۴۵/۱۹۸)، البرهان: (۳/۳۲۱). [۱۱۰۵] أمالی الطوسی: (۸۵)، البحار: (۲۵/۲۴۰)، (۳۷/۳۹-۴۰۲)، کشف الغمة: (۱/۴۷). [۱۱۰۶] البرهان: (۳/۳۲۱). [۱۱۰۷] نور الثقلین: (۴/۲۷۱). [۱۱۰۸] مجمع البیان: (۳/۲۷۴). [۱۱۰۹] الخصال: (۱۲۵)، البحار: (۲۲/۱۵۴-۱۵۵-۱۶۸)، (۳۸/۳۰۲)، (۷۹/۱۰۴)، تفسیر القمی: (۲/۷۶)، المیزان: (۱۵/۱۰۴)، نور الثقلین: (۱/۵۸۲)، (۳/۵۸۲)، الصافی: (۳/۴۲۴)، البرهان: (۳/۱۲۷)، الغرر و الدرر: (۱/۷۷). [۱۱۱۰] البحار: (۲۲/۱۶۸)، تأویل الآیات: (۲/۶۰۴). [۱۱۱۱] البحار: (۲۰/۳۱۶)، (۳۵/۱۵۳-۱۵۴-۱۵۵)، (۳۸/۳۰۲)، (۷۹/۱۰۳)، تفسیر القمی: (۲/۷۵)، الخصال: (۱۲۵)، الـمیزان: (۱۵/۸۹-۱۰۳)، نور الثقلین: (۳/۵۸۱)، الصافی: (۳/۴۲۳)، البرهان: (۳/۱۲۶-۱۲۷)، الغرر و الدرر: (۱/۷۷)، علل الشرائع: (۵۸۰)، و برخی از شیعه در این زمنیه کتاب مستقلی را تألیف کرده‌اند، از جمله نگاه کن به کتاب: حدیث الإفك، تألیف جعفر مرتضی عاملی و یا برخی از شیعه در این زمینه بحث مستقلی نوشته‌اند: مثلاً نگاه کن: البحار: (۷۹/۱۰۴) حاشیه، و غیره.