اصحاب نظریۀ آخر و استدلال آنها به سنت برای اثبات نزول بعضی آیات دربارۀ امامت
اما نظریه آخر که نظریهای میانه است در تأویل بعضی آیات برای فضائل امیرالمؤمنین و ولایت او خودنمائی میکند. آنان برای این تأویل به برخی روایات استدلال میکنند که بیانگر نزول این آیات دربارۀ امامت امیرالمؤمنین میباشند.
گفتنی است که این روایات از دو حالت خارج نمیشوند: یا ساختگی هستند و هیچ کدام صحیح نیستند و یا صحیح هستند اما به اهداف آنها خدمت نمیکند و بر امامت امیرالمؤمنین دلالت نمیکند، از جملۀ این آیات:
قول خداوندﻷکه میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ۳] .
«امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بعنوان آیین خداپسند برای شما برگزیدم».
و نیز قول خداوندﻷکه میفرماید:
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥﴾[المائدة: ۵۵] .
«جز این نیست كه ولىّ شما، خداوند و رسولش و مؤمنانى هستند كه نماز بر پاى مىدارند و آنان در اوج فروتنى، زكات مىپردازند».
و قول خداوند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ﴾[المائدة: ۶۷] .
«ای فرستاده خدا! هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است برسان و تبلیغ کن و اگر چنین نکنی رسالت خدا را تبلیغ نکردهای و خداوند تو را از مردمان محفوظ میدارد».
و قول خداوند ﻷکه میفرماید:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾[الأحزاب: ۳۳] .
«جز این نیست كه خداوند مىخواهد پلیدى را از شما، اى اهل بیت دور كند و چنان كه باید شما را پاكیزه گرداند».
و اضفه بر این آیات به آیاتی دیگر هم استدلال میکنند.
این دلایل - به گمان شیعه -در همۀ کتابهای شیعه ذکر شدهاند و شاید هیچ کتابی یافت نشود که خالی از آنها باشد، و این مهمترین دلایل شیعه در اثبات امامت در قرآن هستند.
شما خوانندۀ محترم در اولین نگاه درمییابید که این آیات کاملاً از نام امیر و ائمه و یا اشاره به اینکه درباره آنها نازل شده باشند، خالی هستند، به همین خاطر - چنانکه قبلاً گفتیم - شیعه ناچار شدهاند از طریق احادیث و روایات به این آیات استدلال بکنند، و از طریق روایات ادعا کنند که نام امیرالمؤمنین علی سدر برخی از این آیات حذف شده است، چنانکه اصحاب نظریه دوم معتقد بدان هستند.
با توجه به اینکه اصحاب این نظریه برای اثبات نزول این آیات دربارۀ امامت و ائمه به سنت تکیه کردهاند، ما بحث خود در این مورد را به باب آتی موکول میکنیم.
در پایان میخواهم خوانندۀ محترم را آگاه سازم که این سه نظریه به این معنی نیستند که حتماً هر یک نمایندگان خاصی دارند، بلکه بسیاری از علما - اگر نگویم همۀ علما - نمایندگان این نظریات هستند، هر چند که تمایل به این نظریات در بین علما متفاوت است.