حضرت زهرالو نص
موضعگیری مادرشان لنیز بهتر از خودشان نیست و نیز بهتر از شوهرش و پدرش ـ صلواتالله و سلامه علیهم أجمعین ـ نیست، چنانکه این موضعگیری از روایات شیعه روشن میشود، موضعگیری ایشان از شوهرش علیبن ابیطالب سو همچنین پسرش حسین سهنگامی که از کشته شدنش اطلاع پیدا کرد برای هر عاقلی هویدا و روشن است که در موقع خود تو را به آن آگاه میسازیم، ولی در اینجا روایتی میآوریم که با موضوع ما بیربط نیست.
شیعه ذکر کردهاند که حضرت زهرا لهنگامی که پدرش را در بستر مرگ عیادت نمود، گریست تا اینکه پدرش او را به وصی قرار دادن شوهرش مژده و دلداری داد. آوردهاند که: حضرت زهرا لدر مریضی پدرش به عیادت او آمد، هنگامی که آن مریضی و ناراحتی پدرش را دید، گریست تا اشک از گونههایش پایین آمد. پدرش به او فرمود: ای فاطمه! کرامت و احترام خداوند را نسبت به خودت فراموش مکن، تو را به عقد پیشقدمترین مسلمانان در اسلام و عالمترین و باحوصلهترین آنها درآوردم، خداوند به اهل زمین چشم دوخت و در میان اهل زمین من را انتخاب نمود و به پیغمبری فرستاد، و برای بار دوم به اهل زمین چشم دوخت و شوهر تو را انتخاب نمود و آن را وصی قرار داد. حضرت فاطمه لخوشحال شد و اظهار خوشحالی کرد[۲۲۵] .
چه چیزی باعث سرور و شادی و اظهار مژدگانی ایشان شد ـ در حالیکه در این موقعیت قرار داشت ـ خوشحالی که بر ناراحتی و مصیبت ازدست دادن پدرش غالب آمد؟ آیا پدرش مسأله جدیدی مطرح کرده که ایشان نسبت به آن بیاطلاع بوده؟ یا اینکه مسألهای را مطرح نموده که ایشان دانستهاند قبولی تمام اعمال بستگی به آن دارد و خداوند قبل از سالهای سال آن را فرض نموده است و پیامبر جاز ابتدای دعوت پیوسته مردم را بدان فرا خوانده است؟
بنابراین ما نمیبینیم که رسول الله جامر عجیب و غریبی ذکر کرده باشد تا باعث سرور و شادمانی ایشان شود.
[۲۲۵] أمالی الطوسی: (۱۵۴، ۶۱۸)، البحار: (۲۲/۴۹۷، ۵۰۲) (۳۷/۴۱)، منتخبالأثر: (۱۹۹)، تفسیر فرات: (۲/۴۶۴)، نگاه کن روایت دیگری: کمالالدین: (۲۵۰).