عترت و اهل بیت پیامبر جچه کسانی هستند؟
اما عترت كه مفهومش بسیار گسترده است، در زبان (عربی) عترت انسان عبارت است از نسل و نوادگان او، مانند پسر و نوههای پسری و ذکور. پس با این تفسیر از عترت، علی شامل عترت نمیشود و این تفسیر از عترت برای علی سایجاد اشکال میکند.
و بعضی دیگر مفهوم عترت را گستردگی بیشتری بخشیدهاند و گفتهاند: عترت انسان عبارت است از نزدیکترین خویشاوندان به او در نسل و طایفه و امثال اینها[۱۳۷۵] .
با توجه به تفسیر دوم، به بعضی از روایات استدلال میکنیم، از جمله اینکه از علی سروایت شده که گفت: ای رسول خدا! آیا شما عُقیل را دوست داری؟ پیامبر جفرمود: آری، بخدا قسم من او را از دو جهت دوست دارم، یکی محبت خودم نسبت به او، و دیگری بخاطر اینکه ابوطالب او را دوست میداشت و فرزندش در راه دوستی و محبت فرزندت كشته میشود و چشم مؤمنان بخاطر او اشک میریزند و فرشتگان مقرب بر وی نماز میخوانند، سپس رسول خدا جچنان گریست كه اشک بر سینهی مبارکش جاری شد، سپس گفت: من از آنچه بعد از من بر سر عترتم میآورند فقط نزد خدا شکایت میكنم[۱۳۷۶] .
از ابوبکر صدیق سروایت شده گفت: ما عترت رسول خدا جهستیم[۱۳۷۷] . و از عمرانبن حصین سروایت شده گفت: رسول خدا جسخنرانی كرد و خطاب به ما فرمود: ای مردم، من در آیندهای نه چندان دور راهی سفر هستم، و به سوی خداوند برمیگردم، سفارش میکنم که در مورد عترت من به نیکی رفتار کنید، سلمان سبلند شد و گفت: ای رسول خدا آیا امامان بعد از تو از عترت تو نیستند، فرمود: بله امامان بعد از من از عترت من هستند[۱۳۷۸] .
و روایت است كه حسین سبعد از اینکه برادران و خواهران و خانواده خویش را دور هم جمع کرد و به ایشان نگاه میکرد و به مدت یکساعت گریه کرد، بعد گفت: پروردگارا! ما عترت پیامبر جتو هستیم[۱۳۷۹] .
و از باقر روایت شده که رسول خدا جفرمود: سوگند به خدا در میان خانواده و عترت من افرادی هدایتیافته و هدایتگر وجود دارند[۱۳۸۰] . و از صادق روایت شده است كه گفت: ما مجریان دستور خدا و وارثان نمایندهی خدا و عترت پیامبر خدا هستیم [۱۳۸۱] . و از باقر روایت شده که درباره این آیه:
﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ﴾[ابراهیم: ۳۷] .
«پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را (به فرمان تو) در سرزمین بدون كشت و زرعی، در كنارِ خانه تو، كه (تجاوز و بیتوجّهی نسبت به) آن را حرام ساختهای سكونت دادهام».
گفت ما بازمانده این عترت هستیم[۱۳۸۲] .
و از زیدبن علی حسین روایت شده که گفت: من از عترت هستم[۱۳۸۳] . و همچنین فرزندان مسلمبن عقیل (خدا از همه آنها راضی باشد) گفتند: ما از عترت هستیم[۱۳۸۴] .
و از رسول خدا جروایت شده که فرمود: به متقدمین از عترت من گوش فرادهید و از آنها اطاعت کنید، زیرا آنها شما را از ظلم باز میدارند، و شما را به راه راست هدایت میکنند، و به سوی حق شما را فرامیخوانند، و کتاب و سنت مرا زنده میکنند، و بدعتها را از بین میبرند[۱۳۸۵] .
اگر كسی بپرسد: چرا پیامبر جدستور داده كه از عترت پیروی شود در حالی که عترت از نظر لغوی لفظی عام است و معنای آن شامل اهل بیت و غیر اهل بیت میشود، اما پیامبر جاطاعت و پیروی را- با تفسیری که از عترت ارائه دادهاند- به اهل بیت عترت اختصاص داده، چنانچه فرموده: عترت من همان اهل بیت من هستند، پس مشخص میشود که منظور از فرمان پیامبر جبه پیروی از عترت همان اهل بیت است، و حکم را متوجه کسانی ساخته که شایسته هر دو نام (اهل بیت و عترت) میشوند؟. در جواب میگوییم: پیامبر جبه ذكر اهل بیت اکتفا نکرد و نفرمود: کتاب خدا و اهل بیت من، چون به فرض تفسیری که شیعه از اهل بیت دارند مشخص است که آنها داخل عترت هستند، ولی عترت داخل اهل بیت است. یعنی رابطهی منطقی این دو، نسبت عموم و خصوص مطلق است، پس هر کس اهل بیت باشد داخل عترت است، ولی همه افراد عترت داخل اهل بیت نیستند.
وقتی که دانستیم اهل بیت چه کسانی هستند چنانکه در آیه تطهیر گذشت، دلیلی نمیبینیم که در این زمینه بیش از این خود را به زحمت بیندازیم، اما نامناسب نیست به نصوص دیگری اشارهای داشته باشم که مشخص میکنند اهل بیت چه کسانی هستند و دایره آن بسیار وسیعتر از آن است که شیعه گمان میکنند.
قبلاً روایت امسلمه لو روایت واثله بن أسقع گذشت که در آن پیامبر جآن دو را از اهل بیت خود به حساب آورد. و نیز روایت علی سکه فرمود: زن از اهل بیت شوهرش محسوب میشود. اگر خواستی میتوانی به آن مراجعه کنی. اینک روایات بیشتر میآوریم.
از جملهاینکه پیامبر اکرم جدر حدیث ثقلین وقتی فرمود: من دو چیز را به امانت در بین شما بجا گذاشتم... تا آخر حدیث، سؤال شد: اهل بیت تو چه کسانی هستند؟ فرمود آل علی، آل جعفر، آل عقیل، آل عقیل و آل عباسش[۱۳۸۶] .
جای بسی شگفت است که شیعه در این موضوع روایتی جعل كردهاند كه به نفع ماست و هیچ خدمتی به خودشان نمیكند. چون گمان بردهاند که باقر در مورد حدیث رسول خدا جکه فروده: «أوصیکم بکتاب الله وأهل بیتی» «سفارش میکنم به شما در مورد کتاب خدا و اهل بیت من»، گفته: اگر رسول خدا جساکت میشد، و اهل بیت را مشخص نمیکرد، آل عباس، و آل عقیل و آل فلان و آل فلان ادعا میکردند که آنها جزو اهل بیت هستند اما خداوند این آیه را نازل فرمود:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾[الأحزاب: ۳۳] .
«خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاک سازد».
و بعد از نازل شدن این آیه رسول اکرم جدست علی و فاطمه و حسن و حسین شرا گرفت و آنها را زیر قبای خود قرار داد... تا آخر[۱۳۸۷] .
آنها اعتراف میکنند که رسول خدا جحدیث ثقلین را قبل از آیه تطهیر بیان كرده و به گمان آنها رسول خدا جاهل بیت را مشخص كرد و به یارانش سفارش کرد كه همراه قرآن به آنها اقتدا کنند، چنانچه روز غدیر خم این سفارش کرد، آن هم در فاصلهی زمانی ارائهی حدیث ثقلین و نزول آیه تطهیر؟ بسی جای تأمل است!.
و از زیدبن ارقم سروایت شده که گفت: رسول خدا جفرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین أولهما کتاب الله ثم قال وأهل بیتی» «من در میان شما دو چیز را به یادگار میگذارم: اولشان کتاب خداست»، سپس فرمود: و اهل بیتم. حصین به او گفت: چه کسانی اهل بیت رسول خدا هستند ای زید؟ آیا زنان ایشان از اهل بیت نیستند؟ گفت: زنانش از اهل بیت او هستند، اما بعد از او زكات بر چه كسانی حرام است. گفت: آنها چه کسانی هستند؟ گفت آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس. گفت: آیا زکات بر همه اینها حرام است؟ گفت: آری[۱۳۸۸] و در بستر بیماری وفات وقتی که پیامبرجصدای گریه را شنید فرمود: چه کسانی هستند؟ گفتند: انصار فرمود: آیا کسی از اهل بیت من در میان آنها هست؟ گفتند: علی و عباس، پس آن دو را خواست و در حالی که به آن دو تکیه کرده بود از منزل خارج شد[۱۳۸۹] .
و از سلمان فارسیسروایت شده که گفت: من در کنار پیامبرجدر مسجد نشسته بودم، در این هنگام عباسبن عبدالمطلب وارد شد و سلام کرد و پیامبرججواب سلامش را داد و به او خوشآمد گفت، عباس گفت: ای رسول خدا چرا و به خاطر چه چیزی از اهل بیت علی را تفضیل دادهای در حالی که ریشه همه ما یکی است؟ پیامبرجفرمود: اكنون ای عمو علت را برایت بیان میكنم...[۱۳۹۰] .
و از باقر روایت شده که گفت: زمانی که عباس و دیگران مأمور شدند به قفل کردن درها و منع رفت و آمد، به علی اجازه داده بود که در را قفل نکند، عباس و یک نفر دیگر از آل محمد جآمدند و گفتند: ای رسول خدا شأن علی چیست که رفت و آمد میكند؟ پیامبرجفرمود: این از سوی خداست و حکم آن را حواله خدا کنید[۱۳۹۱] . پس منظور از غیر عباسسچه كسی است که در روایت آمده عباس سو یک نفر دیگر آمدند. و پیامبر جبه فاطمه میگوید: همسر تو از بهترینهای اهل بیت من است، قبل از همه اسلام آورد، شکیباتز از همه، و از همه داناتر است[۱۳۹۲] .
و از ابن عباس بروایت شده گفت: رسول خدا جفرمود: ای فرزندان انصار، ای فرزندان هاشم، ای فرزندان عبدالمطلب، من محمدم، من فرستاده خدا هستم، آگاه باشید که من و سه نفر از اهل بیتم (علی، حمزه، جعفر) از گِل مورد مرحمت خدا خلق شدهایم[۱۳۹۳] .
و رسول جفرمود: پروردگار من را از میان سه نفر از اهل بیتم برگزید. و من بزرگ این سه نفر و با تقویترین آنها هستم و جای هیچ فخری نیست، و من و علی و جعفربن ابیطالب و حمزهبن عبدالمطلب را برگزید[۱۳۹۴] .
و در بیماری وفات رسول خدا جوقتی كه فاطمه از ایشان سؤال کرد چه کسانی از اهل بیت دارای فضل بیشتری هستند؟ گفت: علی سبعد از من افضلترین امت من است، و نیز حمزهسو جعفر بعد از علی و بعد از تو و دو فرزندم و دو نوه دختریم[۱۳۹۵] .
و در غزوه بدر هنگامی که شیبه بن عبدالمطلب شهید شد پیامبر جفرمود: او اولین شهید از اهل بیت من است[۱۳۹۶] .
و اگر فراگیرتر از این روایات را میخواهی اینک برایت بیان میكنم:
پیامبر جفرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! من از خدا خواستهام که نادان شما را عالم کند، و کسانی را که استوار هستنند استوار نگه دارد، و گمراه شما را هدایت کند، و شما را صاحب کرامت و شجاعت و عطوفت و مهربانی گرداند، و اگر کسی نماز بخواند و پاهایش را در میان آن صف بگذارد که در بین رکن و مقام هستند و توبه کند در حالی که بغض شما را دارد، داخل آتش میشود[۱۳۹۷] .
و رسول جفرمود: قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر مردی در حال روزه بین رکن كعبه و مقام ابراهیم قرار گیرد و رکوع و سجده به جای آورد، به ملاقات خدا بشتابد در حالی که اهل بیت مرا را دوست ندارد از هیچ یک از کارهایش نفع نمیبرد. گفتند: ای رسول خدا اهل بیت تو چه کسانی هستند؟ فرمود: کسی که دعوت من را اجابت نمود، و رو به قبله من ایستاده، و هر کس که خدا او را آفریده از من و از گوشت من و خون من. گفتند: ما خدا و پیامبرش جو اهل بیت فرستادهاش را دوست داریم. پس فرمود: چه خوب، چه خوب، پس شما از آنها هستید. سه بار تکرار کرد، انسان هر کس را دوست بدارد با او محشور میشود و از آنچه انجام میدهد سودمند میشود[۱۳۹۸] . پس چقدر هستند کسانی که دعوت ایشان را اجابت نمودهاند؟
و هنگامی که از رسول خدا جسؤال شد که چه کسی تو را غسل کند و کفن بپوشاند و جنازه را وارد قبر کند؟ فرمود نزدیکترین مردان اهل بیتم، سپس نزدیکان بعد از آنان[۱۳۹۹] .
و پیامبر جبه علی فرمود: ای علی! تو و دخترم و حسن و حسین غسل و كفن و نماز مرا انجام دهید، هفتاد و پنج تکبیر بزنید، سپس هر کس از اهل بیتم آمد دسته دسته بر من نماز بخوانند[۱۴۰۰] .
و رسول خداجدر بیماری وفات به علی فرمود: ای برادرم وصیت مرا بپذیر و قرضهایم را بپرداز و پس از من امور خانوادهام را انجام ده، تا آخر حدیث[۱۴۰۱] .
و روایات جانشینی او در خانوادهاش که آن را در فصل اول کتاب ذکر کردیم مثل اینها هستند، آیا شیعه میپندارند که علی سحق فاطمه زهرا لو دو نوهی پیامبر جرا ضایع و كرده و به آنها ستم روا داشته که پیامبر جمجبور شده به علی یا شخص دیگری دستور دهد مواظب امور آنها باشند.
این حسن ساست در نامه صلح به معاویه نوشته: بوسیله این نامه صلح را برای معاویه مینویسم، و در عوض عهد و پیمان خدا بر معاویه بن ابوسفیان باشد، و نیز آنچه خداوند در راستای وفای به عهد از مردم گرفته و آنچه در قبال آن میبخشد، و پیمان ما بر این باشد که نه به حسن و برادرش حسین بو نه هیچ یک از اهل بیت رسول خدا جستم روا ندارد. نه به صورت پنهان و نه بصورت آشکار. و هیچ یک از اهل در هیچ قسمتی از هستی از آنها بیم و هراس نداشته باشند[۱۴۰۲] .
و ما میدانیم که حسن هنگامی که این سخن را به معاویه گفت پدرش علی و مادرش فاطمه زهرا لفوت کرده بودند در حالی که نام افراد دیگر آل قبا را نام برده که عبارتند از خودش و برادرش حسین. پس مقصود از اینکه میگوید: و نه به هیچ یک از اهل بیت رسول خدا ج، چه کسانی هستند؟
از صادق روایت شده گفت: كسی از افراد ما نیست مگر اینکه دشمنی از خانوادهاش دارد[۱۴۰۳] . پس آیا کسی را میبینی از آل قبا دشمن آل قبا باشد؟
بهر حال این مسئله طولانی است و روایات اندکی که ذكر كردیم همه به روشنی بر باطل بودن ادعای انحصاری که شیعه برای اهل بیت و عترت قائلند. قبلاً در موضوع روایات آیه تطهیر گفتیم با لازمهی آن تفسیر كه از اهل بیت شده این است كه بقیهی ائمه هم از اهل بیت خارج گردند. علاوه بر این برخی روایات افراد دورتر را هم وارد اهل كردهاند، هر چند از روی تشریفات و احترام آل محمد جباشد، چنانکه در بعضی از آنها آمده است:
از دیلمی روایت شده که گفت: به ابوعبدالله گفتم: فدایت شوم آل بیت چه کسانی هستند؟ گفت نسل و دودمان محمد ج، یعنی فرزندان نسل او.
و در روایت دیگر از ابوبصیر گفت: از ابوعبدالله سؤال کردم که آل محمد جچه کسانی هستند؟ گفت نسل و دودمان او[۱۴۰۴] .
روایت شده که درباره عترت از امام رضا شؤال شد كه آیا عترت جزو آل هستند یا نه؟ گفت آنها هم از آل هستند[۱۴۰۵] . و در بعضی روایات آمده که رسول خدا جفرمود: امت من آل من هستند. و در روایات دیگری رسول خدا گفت: آل محمد امت او هستند[۱۴۰۶] .
و از باقر روایت شده که گفت: رسول خدا ج با جنازه افراد بنیهاشم بطور اختصاصی كاری انجام میداد که نسبت به هیچ یک از مسلمانان این کار را نمیكرد. وقتی بر جنازه یک هاشمی نماز میخواند و قبرش را آبپاشی میکرد کف دستش را روی قبر میگذاشت بطوری كه اثر دست و انگشتاهایش بر روی قبر دیده میشد، و اگر کسانی که مدتی بود از مدینه دور بودند و یا مسافری از اهل مدینه از آنجا رد میشد و قبر جدیدی را مشاهده میکرد که اثر دست رسول خداجبر آن مشاهده میشد بلافاصله میگفت چه کسی از آل محمد وفات یافته است[۱۴۰۷] .
و رسول خداجدرباره سلمان فارسی فرمود سلمان از اهل بیت ماست[۱۴۰۸] .
و به ابوذر غفاری سگفت: ای اباذر تو از اهل بیت من هستی[۱۴۰۹] . و به مقداد سگفت: مقداد از اهل بیت ماست[۱۴۱۰] .
و علی سدرباره زبیر سگفته: همیشه زبیر فردی از اهل بیت ما بوده است[۱۴۱۱] .
و علی درباره راهبی که در راه صفین به او رسید و اسلام آورد و در رکاب او شهید شد فرمود: این از اهل بیت ماست[۱۴۱۲] .
و نیز امام صادق به چند نفر از یارانش فرموده: او از اهل بیت ماست[۱۴۱۳] .
و ابن حنفی سدرباره آیه:
﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[الشوری: ۲۳] .
«بگو: در برابر آن (همه نعمت كه در پرتو دعوت اسلام به شما خواهد رسید) از شما پاداش و مزدی نمیخواهم جز عشق و علاقه نزدیكی(به خدا)».
گفت: ما از اهل بیت و نزدیکان پیامبرجهستیم[۱۴۱۴] .
از حذیفه بن یمان سروایت شده گفت: رسول خدا جبه زیدبن حارثه نظر انداخت و سپس فرمود: آنکس که کشته میشود به خاطر خدا، و به دار آویخته میشود، و بخاطر امتم مورد ستم قرار میگیرد، و این مرد (نام او را ذكر كرد) از اهل بیت من است، سپس به زید بن حارثه سبا دست اشاره کرد و فرمود: از من نزدیک شو ای زید نامت محبت تو را نزد من بیفزاید، نام تو همتای نام حبیب من در میان اهل بیت من است[۱۴۱۵] .
حتی در این باره در بعضی روایات «قبا» آمده که جبرئیل نیز زیر قبا رفت و بسیار شاد و خوشحال شد از اینكه زیر قبا رفته است و چون فرشتگان علت خوشحالی او را جویا شدند گفت: چطور خوشحال نباشم در حالی که جزو آل محمدجو اهل بیت او باشم[۱۴۱۶] .
این باقر است که به سعدبن عبدالملک كه از بنیامیه است میگوید: شما که از اهل بیت ما هستید[۱۴۱۷] .
به ادعای شیعه پیامبر جبه عایشه لگفته: ای عایشه شما با علی جنگ میکنید و جمعی از اهل بیتم و یارانم تو را در این جنگ همراهی و یاری میکنند[۱۴۱۸] .
پس سؤال اینجاست که كدامیک از افراد آل قبا همراه عایشه لبودند؟ از محمدبن علیبن حنفیه روایت شده که گفت: دوست داشتن و محبت ما اهل بیت را خدا در سمت راست قلب بنده مینویسد[۱۴۱۹] .
نمیخواهیم خواننده گرامی را با ذكر تمام مطالبی که در این زمینه گفته شده خسته کنیم، چون این مطلب بسیار طولانی است و در بیشتر آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار ندادیم، تنها عبارات را آوردیم معنایی روشنی دارند و نیازی به تحلیل ندارند و مفهوم اهل بیت خیلی وسیعتر از آن است که شیعه تصور میکنند. علاوه بر اینکه باطل بودن ادعای منحصر بودن اهل بیت در پنج نفر آل قبا به وضوح روشن شد.
[۱۳۷۵] این مبحث را به طور مفصل در کتاب البحار: (۲۳/۱۵۱-۱۵۷)، (۹۰/۲۶۰-۲۶۱)، کمالالدین: (۱۰۰-۱۰۵-۱۱۸-۲۳۱) نگاه کنید. [۱۳۷۶] أمالی الصدوق: (۷۸)، البحار: (۲۲/۲۸۸)، (۴۴/۲۷۸). [۱۳۷۷] کمالالدین: (۲۳۴)، معانی الأخبار: (۳۲)، البحار: (۲۳/۱۴۹-۱۵۸)، (۲۸/۳۲۵). [۱۳۷۸] کفایة الأثر: (۱۷)، البحار: (۳۶/۳۳۰). [۱۳۷۹] الإرشاد: (۲۲۶)، البحار: (۴۴/۳۸۳). [۱۳۸۰] بصائر الدرجات: (۱۵)، البحار: (۲۳/۱۵۲)، (۴۴/۳۸۳). [۱۳۸۱] البصائر: (۱۹)، البحار: (۲۶/۲۶۰). [۱۳۸۲] البحار: (۲/۸۹-۹۳)، (۲۳/۲۲۳-۲۲۵)، نور الثقلین: (۲/۵۴۹)، (۱/۳۲۸)، تأویل الآیات: (۱/۲۴۶)، البرهان: (۲/۳۱۹)، العیاشی: (۲/۲۳۱). [۱۳۸۳] کفایة الأثر: (۳۲۶-۳۲۸)، البحار: (۴۶/۱۹۸-۲۰۱-۲۰۲)، إثبات الهداة: (۱/۶۰۴-۶۰۵)، منتخب الأثر: (۱۲۹-۲۴۵). [۱۳۸۴] أمالی الصدوق: (۷۷-۷۸-۷۹)، البحار: (۴۵/۱۰۱-۱۰۳). [۱۳۸۵] البحار: (۱۶/۳۷۵). [۱۳۸۶] کشف الغمة: (۱/۴۴)، البحار: (۲۳/۱۱۵)، (۲۵/۲۳۷)، (۳۵/۲۱۱-۲۲۹). [۱۳۸۷] العیاشی: (۱/۲۷۷)، البحار: (۳۵/۲۱۱)، البرهان: (۱/۳۸۵)، (۳/۳۰۹)، الکافی: (۱/۲۸۶). [۱۳۸۸] البحار: (۲۳/۱۱۴-۱۱۵)، (۳۵/۲۲۹)، العمدة: (۳۵). [۱۳۸۹] الاحتجاج: (۴۳)، البحار: (۲۸/۱۷۷). [۱۳۹۰] البحار: (۴۳/۱۷). [۱۳۹۱] تفسیر العسکری: (۲۰)، البحار: (۳۳/۱۸۴)، (۳۹/۲۵)، (۸۶/۲۶۰). [۱۳۹۲] البحار: (۳۲/۱۸۴). [۱۳۹۳] الخصال: (۹۵)، أمالی الصدوق: (۱۷۲)، البحار: (۷/۲۳۱)، (۱۱/۳۸۰)، (۲۲/۲۷۴). [۱۳۹۴] أمالی الطوسی: (۸۹)، البحار: (۲۲/۲۷۷)، (۳۵/۲۱۴)، تفسیر فرات: (۱/۳۴۰). [۱۳۹۵] کمالالدین: (۲۵۱)، سلیمبن قیس: (۷۰)، البحار: (۲۸/۵۳). [۱۳۹۶] البحار: (۱۹/۲۲۵۲۵۴)، مجمع البیان: (۴/۵۲۶)، نور الثقلین: (۲/۱۳۱)، البرهان: (۲/۶۶)، تفسیر القمی: (۱/۲۶۴). [۱۳۹۷] أمالی الطوسی: (۱۱۷)، البحار: (۲۷/۱۷۳)، أمالی المفید: (۱۴۸). [۱۳۹۸] أمالی الطوسی: (۶۴۴)، البحار: (۲۷/۱۰۵)، کشف الغمة: (۱/۱۲۴). [۱۳۹۹] أمالی الطوسی: (۱۲۹-۲۱۰)، البحار: (۲۲/۴۵۵-۵۳۱)، المناقب: (۱/۲۳۸-۲۴۰). [۱۴۰۰] الطرف: (۴۵)، البحار: (۲۲/۴۹۴)، (۸۱/۳۷۹). [۱۴۰۱] الإرشاد: (۹۷)، إعلام الوری: (۸۴)، البحار: (۲۲/۴۶۹-۵۰۱). [۱۴۰۲] البحار: (۴۴/۶۵)، کشف الغمة: (۲/۱۹۳). [۱۴۰۳] البحار: (۴۶/۱۸۰)، (۴۷/۲۷۳). [۱۴۰۴] معانی الأخبار: (۳۳)، أمالی الصدوق: (۱۴۵)، البحار: (۲۵/۲۱۶)، إثبات الهداة: (۱/۴۹۰-۵۲۸). [۱۴۰۵] عیون الأخبار: (۱۲۶)، تحف العقول: (۴۱۵)، أمالی الصدوق: (۳۱۲)، البحار: (۲۵/۲۲۱). [۱۴۰۶] أمالی الصدوق: (۳۱۲)، عیون الأخبار: (۱۲۶)، تحف العقول: (۴۱۵)، البحار: (۲۵/۲۲۱). [۱۴۰۷] الکافی: (۳/۵۵)، البحار: (۱۶/۲۶۱). [۱۴۰۸] أمالی الصدوق: (۲۰۹)، عیون الأخبار: (۲/۷۰)، الاحتجاج: (۱۳۹)، الکشی: (۸-۱۰-۱۳)، البصائر: (۱۷-۱۸)، الاختصاص: (۳۴۱)، الکافی: (۱/۴۰۱)، الیقین: (۱۸۳)، الطرائف: (۲۸)، مجمع البیان: (۲/۴۲۷)، (۵/۱۶۷)، البحار: (۲/۱۰۹)، (۱۰-۱۲۳)، (۱۱/۱۳۱)، (۱۴۸-۳۱۳)، (۱۷/۱۷۰)، (۱۸/۱۹-۱۳۵)، (۲۰/۱۹۸)، (۲۲/۳۱۹-۳۲۶-۳۳۰-۳۳۱-۳۴۳-۳۴۸-۳۴۹-۳۷۳-۳۷۴-۳۸۵-۳۹۱)، (۲۳/۱۱۱)، (۳۶/۳۳۴)، (۳۷/۳۳۱)، (۶۳/۲۱۸)، (۶۸/۲۸-۵۵)، (۷۳/۲۸۷)، (۷۵/۴۴۳)، تفسیر العسکری: (۱۲۱)، البرهان: (۱/۲). [۱۴۰۹] أمالی الطوسی: (۵۳۶)، البحار: (۷۷/۷۶). [۱۴۱۰] إثبات الوصیة: (۳۳). [۱۴۱۱] البحار: (۲۸/۳۴۷)، (۳۲/۱۰۸)، (۴۱/۱۴۵)، الخصال: (۱۵۷). [۱۴۱۲] البحار: (۳۲/۴۲۷)، (۳۸/۵۹). [۱۴۱۳] البحار: (۴۷/۳۴۵-۳۴۹)، (۸۳/۱۵۵)، الاختصاص: (۶۸-۱۹۵)، أمالی الطوسی: (۴۴)، نور الثقلین: (۲/۵۴۷). [۱۴۱۴] تفسیر فرات: (۲/۳۹۹)، البحار: (۲۳/۲۴۸). [۱۴۱۵] استطرفات السرائر فیما استطرفه من روایة ابن قولویه البحار: (۴۶/۱۹۲). [۱۴۱۶] تفسیر العسکری: (۳۷۶)، إرشاد القلوب: (۲۱۴)، کنز جامع الفوائد: (۴۸۳)، البحار: ۲۶/۳۴۳-۳۴۵)، و تأویل الآیات: (۲/۸۳۴)، البحار: (۲۶/۳۴۴)، الإرشاد القلوب: (۲/۴۰۳). [۱۴۱۷] الاختصاص: (۸۵)، البحار: (۴۶/۳۳۷)، البرهان: (۲/۳۱۹). [۱۴۱۸] الاحتجاج: (۱۰۴)، البحار: (۳۲/۲۷۸)، (۳۸/۳۴۹). [۱۴۱۹] تأویل الآیات: (۲/۶۷۶)، البحار: (۲۳/۳۶۶-۳۸۹)، کنز الفوائد: (۳۳۵).