روایاتی از طریق شیعه که با عصمت فرشتگان در تضاد است
قبل از اینکه سخن را در این موضوع به پایان برسانیم بد نیست مروری سریع داشته باشیم بر بخشی از آن دسته روایات که با عصمت فرشتگان در تضاد است در حالی که نظریه شیعه را در اینباره دانستید.
از جمله این روایتها: راجع به فرشتهای به نام فطرس که از حاملان عرش بوده، روایت شده است که خداوند ﻷاو را فرستاد تا به سرعت چیزی را برساند. اما او تأخیر کرد، در نتیجه خداوند بالهایش را شکاند واو را در جزیرهای بر روی زمین انداخت.
در روایتی دیگر آمده است که: ولایت علی بر او عرضه شد و ایشان امتناع ورزید و در نتیجه بالهایش شکست[۱۳۳۱] .
و همچنین راجع به فرشتهای که در بین مؤمنان به صلصائیل معروف است، روایت شده که خداوند ﻷاو را همراه گروهی ارسال کرد، پس ایشان تأخیر کردند و خداوند ﻷپرهایش را گرفت و در نتیجه بالهایش از بین رفت و او را در جزیرهای از جزایر دریا اسکان داد[۱۳۳۲] .
و فرشتهای دیگر که به او دردائیل گفته میشود، برای او ۱۶ هزار بال وجود دارد، روزی در عالم خویش فرو رفته بود و به ذهنش خطور کرد که آیا امکان دارد خدائی بزرگتر از خداوند وجود داشته باشد. پس خداوند ﻷبالهایش و مقامی که در بین فرشتگان داشت، از او گرفت[۱۳۳۳] .
فرشته دیگری میگوید: من جزو فرشتگان مقرب و نزدیک از خداوند بودم، اما به خاطر اینکه به اندازۀ یک چشم به هم زدن از خداوند غافل شدم، خداوند از من غضبناک شد و من را به شکل مار درآورد و من را از آسمان به سوی زمین طرد کرد[۱۳۳۴] .
و جمعی دیگر از شیعه روایت میکنند: که فرشتگان به خاطر شهادت حسین به حکم خدا اعتراض کردند و گفتند: پروردگارا! آیا از کسی غافل هستی که برگزیده و فرزند برگزیده تو و بهترین مخلوقات را به قتل رسانید؟[۱۳۳۵] .
و فرشتهای دیگر که خداوند ﻷاو را مأمور میکند که به یکی از پادشاهان خبر دهد که مرگش فرارسیده و آن فرشته طبق دستور عمل نمود، سپس به ایشان دستور داد که از جانب خداوند به او اطلاع دهد که خداوند به عمرش افزوده است. فرشته در جواب گفت: ای پروردگار! قطعاً تو میدانی که من هیچوقت دروغ نگفتهام، پس خداوند به ایشان وحی کرد که تو بندهای مأمور هستی پس آن را ابلاغ کن و این تنها خداوند است که درباره آنچه که انجام میدهد مورد بازخواست قرار نمیگیرد[۱۳۳۶] .
و این جبرئیل است که در مورد ابراهیم ÷با خدا مجادله میکند و میگوید: ای پروردگار! ابراهیم دوست تو است و در زمین کسی نیست به جز او که تو را پرستش کند. و حال شما دشمنش را بر او مسلط کردهای که او را به وسیله آتش میسوزاند. خداوند فرمود: ساکت باش، تنها کسی این سخن را میگوید که از فناء و نابودی بترسد، او بنده من است و اگر بخواهم او را مواخذه خواهم کرد[۱۳۳۷] .
و در روایتی از رضا آمده که گفته: جبرئیل ناراحت شد، پس خداوند ﻷبه ایشان وحی کرد که چه چیزی تو را ناراحت کرده؟ گفت: ای پروردگار! دوست تو (ابراهیم)...[۱۳۳۸] .
و همچنین است تغییراتی که خود سرانه بدان دست یازیده. از صادق روایت شده که گفته: جبرئیل پیش رسول خدا جنیامده مگر اینکه محزون و غمگین بوده است و از زمانی که خداوند فرعون را هلاک ساخته همیشه این چنین بوده، هنگامی که خداوند جبرئیل را مأمور کرد به آوردن آیه:
﴿ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ عَصَيۡتَ قَبۡلُ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٩١﴾[یونس: ۹۱] .
«آیا اکنون (که مرگت فرارسید و توبهپذیرفتنی نیست از کرده خود پشیمان و روی به خدا میداری؟) و حال آنکه قبلاً سرکشی میکردی و از زمره تباهکاران بودی».
جبرئیل در حالی بر محمد جفرود آمد که خوشحال بود، رسول خدا جفرمود: چه خبر است تا الان پیش من نیامدهای مگر اینکه آثار حزن بر چهره تو نمایان بوده؟ گفت: ای محمد! زمانی که خداوند ﻷفرعون را غرق کرد، فرعون گفت: ایمان آوردم و یقین دارم که هیچ معبودی نیست بجز آن کسی که فرزندان اسرائیل به او ایمان آوردند و من از تسلیمشدگان هستم. پس کمی خاک را برداشتم و آن را در دهانش ریختم، سپس به او گفتم: تازه چنین میگویی در حالی که قبلاً سرپیچی کردهای و جزو افراد فاسد بودهای؟ این کار را خارج از دستور الهی انجام دادم و ترسیدم که خداوند در نتیجه این کار، او را مورد رحمت قرار دهد و من را بخاطر این کار عذاب دهد. اما امروز خداوند ﻷمن را مأمور ساخت که آنچه من به فرعون گفته بودم، برای تو بیاورم، لذا آرام گشتم و یقین پیدا کردم که در آنچه انجام دادهام رضایت خدا بوده است[۱۳۳۹] .
وقتی که پیامبر جبر بستر مرگ افتاده بود و جبرئیل پارچه را از روی صورت مبارکش برداشت و داشت به پیامبر جنگاه میکرد، پیامبر به او گفت: در سختیها من را رها میکنی؟ جبرئیل گفت: ای محمد! تو فوت میکنی و آنها هم فوت میکنند و هر نفسی باید طعم مرگ را بچشد[۱۳۴۰] .
به نظر میرسد که شیعه میخواهند بگویند که یأس و ناامیدی با عصمت منافات ندارد.
و چنانکه ذکر کردیم قطعاً آنچه ما آوردهایم قطرهای از دریاست و ضبط آن به خاطر گستردگی در توان ما نیست و به خاطر خارج شدن از موضوع اصل کتاب به همین مقدار کم اکتفا و بسنده میکنیم.
در هر حال شکی نیست که برای تمام آنچه که بیان داشتیم، تأویلات و یا پاسخهایی ذکر کردهاند و شیعه بعضی از آنها را در کتابهایشان آوردهاند که بیشتر آنها با عقل همخوانی ندارند و علاوه بر این مضحک و خندهآور نیز هستند.
و هر چند میبینیم که بخشی از این روایاتی که به پیامبران و امامان نسبت داده شده است، صحیح نیستند و بخشی هم صحیح میباشند؛ اما گاه گاه به آنها افزوده شده و یا از آنها کاسته شده است و حتی اضافه و نقصان چنان بوده که روایت را از حالت اصلی خویش خارج ساخته و به ناچار بخشی از روایات روی داده است. اما ما برای آنها عذر میآوریم و آنان را معذور میداریم و میدانیم که آنها دارای نیکیهائی هستند که اینگونه گناهان را نابود میسازند، چنانکه خداوند فرموده:
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾[هود: ۱۱۴] .
«بیگمان نیکیها (و از جمله نمازهای پنجگانه) بدیها را از میان میبرد».
لازم است که دانسته شود -چنانکه قبلا بیان شد- ما حکم به عصمت پیامبران از گناهان کبیره (بزرگ) و دوام آنها بر گناهان صغیره (کوچک) و همچنین از کارهای منافی عصمت و جوانمردی مینماییم و اما گناهان کوچک که از آنها در بعضی اوقات سرمیزند و بلافاصله توبه میکنند که احوال آنها بعد از توبه به مراتب زیباتر از حالت قبل است و دلایل در این مورد ذکر گردید و اما فرشتگان چنانکه خداوند در مورد آنها میگوید:
﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧﴾[الأنبیاء: ۲۶-۲۷] .
«و گفتند: خداوند فرزندى بر گرفته است، او پاک (و منزه) است. بلكه (آن فرشتگان) بندگانى گرامىاند. در هیچ سخنى بر او پیشى نمىگیرند و آنان به فرمان او كار مىكنند».
پس بنابراین روایاتی که نزد شیعه هستند، صحیح نمیباشند.
و اما علی و حسن و حسین و فاطمه ش، قطعاً معصوم نیستند، در حالی که تردیدی بر این نیست که آنها اهل بهشت هستند، بلکه حسن و حسین باز بزرگترین جوانان اهل بهشت میباشند، و فاطمه لسرور زنان عالم است و شکی نیست که علی ساز حسن و حسین ببزرگتر است. خوب است که خواننده گرامی بداند که آوردن این مطالب به آن خاطر نیست که ما به آنها اعتقاد داشته و یا مخالف باشیم؛ روی همین اصل ما هم موارد را با تفصیل و بدون اینکه اظهار نظری نسبت به آنها داشته باشیم، مگر در موارد اندکی، آوردیم. خلاصه تمام مطالب را تنها به خاطر بیان عقیده شیعه نسبت به عصمت آوردیم؛ عصمتی که در مورد آن گفتهاند: تمام امامان معصوماند و از هر گناهی پاکاند و آنها از روز تولدشان تا روز رسیدنشان به خداوند، نه از روی اشتباه و نه از روی غفلت، مرتکب هیچ گناه کوچک و بزرگی نمیشوند... و همۀ آنچه که گفتهاند و ما برای شما نقل کردیم.
این را دریافتید که امامان و همچنین پیامبران -درود و رحمت خداوند بر آنها باد- خالی نبودند از آنچه که شیعه طبق روایات خود برای آنان ادعا میکردند، آنها گناه و اشتباه میکنند و طلب مغفرت مینمایند، و مسایل را فراموش میکنند و دچار اشباهات میشوند و کردار و گفتار بعضی با بعضی دیگر مخالف میباشد و یکی از دیگری شکایت میکند. و حتی از احساسات و اوصافی همانند غیرت، حسادت و تردید و... برخوردار میباشند.
و لازم است که به خواننده گرامی تذکر داده شود که رد مطالب ذکر شده و یا تأویل و تغییر آنها از معنای ظاهری به منظور تبرئه کردن مفید نیست؛ چون هیچ کس قادر نیست که تمام مخلوقات را تبرئه کند و روایاتی که بیانگر اشتباهات آنها میباشد، تأویل نماید، چه برسد به اینکه ما به فکر تبرئه کردن ابوبکر و عمر و عثمان باشیم، لذا توصیه میشود به کسانی که شیفته واقعیت هستند و خواهان آنند که به حق و حقیقت برسند، به کردار این بزرگان نظر بیفکنند و آنچه انجام دادهاند یا از روی افراط یا تفریط از آنان سرزده و یا نسبت به آن عمل، عذر دارند و یا از روی اشتباه انجام دادهاند. و اما آیا این اعمال آنها در مقایسه با کارهای خوبی که به مثابه قطره به دریاست، میتوان آنها را متهم کرد؟ علاوه بر این آنان دارای فضائل دیگری هستند که بر طالبان حق پوشیده نیست، و آنان از امتیاز صحبت با رسول خدا جبرخوردار هستند که نسلهای بعدی از این امتیاز برای همیشه محرومند. و همچنین درباره غیر خلفا سهگانه از بزرگان صحابه شهمانند علی، حسن و حسین، طلحه و زبیر شتوصیه میشود که به کارهای این بزرگان توجه شود، انشاء الله خداوند ما را از دسته کسانی قرار دهد که بعد از تعریف از مهاجرین و انصار در مورد آنها میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰] .
«كسانی كه پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را كه در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند، بیامرز و در دلهایمان كینهای نسبت به مؤمنان جای مده. پروردگارا ! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».
پس هر کسی که بعد از مهاجرین و انصار آمده و برای آنها آمرزش خواسته، امید است که مغفرت الهی شامل حال او شود. و تنها خداوند یاریدهنده است.
سپس لازم است که خواننده گرامی بداند که آوردن مطالب در رابطه با آیه تطهیر و مفهوم آن، بصورت مبسوط و مفصل از خود آیه سرچشمه گرفته که یکی از مهمترین آن دو پایهای است که شیعه عقیده به امامت را بر آن استوار ساختهاند که همان مسألۀ عصمت است و در مورد رکن دیگر که امامت است، نص مربوط به رایت غدیر خم میباشد.
[۱۳۳۱] أمالی الصدوق: (۱۱۸)، البحار: (۲۶/۳۴۰)، (۴۳/۲۴۴-۲۵۱)، (۴۴/۱۸۲)، (۵۰/۶۶)، الکشی: (۴۸۶)، إثبات الهداة: (۲/۵۸۰)، البصائر: (۲۰-۶۸)، أمالی الطوسی: (۶۸۰). [۱۳۳۲] البحار: (۴۳/۲۵۹). [۱۳۳۳] کمال الدین: (۲۶۸) البحار: (۴۳/۲۴۸) (۵۹/۱۸۴). [۱۳۳۴] البحار: (۳۷/۲۹۳) (۴۵/۲۲۱) (۵۱/۲۸). [۱۳۳۵] البحار: (۳۷/۲۹۳)، (۴۵/۲۲۱)، (۵۱/۲۸). [۱۳۳۶] نورالثقلین: (۲/۵۲۰)، (۴/۳۵۵). [۱۳۳۷] تفسیر القمی: (۲/۴۷)، الصافی: (۳/۳۴۵)، نورالثقلین: (۳/۴۳۲)، البرهان: (۳/۶۳)، البحار: (۱۲/۳۳). [۱۳۳۸] أمالی الصدوق: (۲۷۴)، البحار: (۱۱/۶۳)، (۱۲/۳۵)، الخصال: (۱۶۳). [۱۳۳۹] تفسیر القمی: (۱/۳۱۶)، نورالثقلین: (۲/۳۱۸)، البرهان: (۲/۱۹۵)، البحار: (۱۳/۱۱۷). [۱۳۴۰] أمالی الصدوق: (۵۰۸)، البحار: (۲۲/۵۱۰).