امامت در پرتو نصوص

فهرست کتاب

اصحاب نظریۀ دوم و قائل شدن به تحریف قرآن و ذکر برخی از روایات دربارۀ تحریف قرآن از منظر شیعه

اصحاب نظریۀ دوم و قائل شدن به تحریف قرآن و ذکر برخی از روایات دربارۀ تحریف قرآن از منظر شیعه

نظریه‌ دوم: این نظریۀ خطرناکی است که صاحبش را منجر به کفر و خارج شدن از دین می‌کند، آنچه که صاحبان این نظریه را وادار نموده تا قائل به آن باشند قناعت کامل آنان به این است که قرآن خالی از دلیل‌هایی است که عقیده آنان را در مورد امامت تأیید کند، و این‌که‌ قرآن با بسیاری از اعتقاداتی که از عقیدۀ امامت سرچشمه می‌گیرد، تعارض دارد. این گروه بخاطر بی‌پایه و اساس بودن نظریۀ دستۀ اول به آن قناعت نکرده‌اند، لذا نظریۀ فاسدتر و بی‌اساس‌تری را بنیان کرده‌اند؛ بدون شک ناچار شدن آنها به تمایل به این نظریه از روشن‌ترین و واضح‌ترین دلایلی است که قول به امامت و وجود نص دربارۀ آن را رد می‌کند. این نظریه قائل به تحریف قرآن است.

این دسته و گروه نظریۀ خود را به مقدمه‌ای شروع می‌کنند که می‌گوید: این قرآنی که اکنون در دسترس همگان است، آن قرآنی نیست که جبرئیل بر محمد جنازل کرده است، زیرا آیاتی فراوان از این قرآنی کنونی، حذف شده‌اند، بلکه سوره‌هایی از آن حذف شده‌اند که راجع به‌ امامت آل محمد جو نام امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب و همچنین فضائح‌ مهاجرین و انصار و غیره بحث می‌رانند، که بعدا واضح خواهد شد. و تنها امیرالمؤمنین قرآن را به‌ طور کامل جمع‌آوری نموده و سپس ائمه آن را از یکدیگر به ارث برده‌اند، و گفته‌اند: اکنون آن قرآن نزد مهدی است و به هنگام ظهور آن را با خود ظاهر می‌کند.

آنان این نظریه را با روایاتی که بر زبان ائمه بسته‌اند، تأیید می‌کنند، مانند قول باقر که می‌گوید: هیچ احدی نمی‌تواند بگوید: تمام قرآن را چنانکه بر محمد جنازل شده جمع‌آوری کرده، مگر این‌که‌ آن فرد کذاب و دروغگو می‌باشد، زیرا جز علی‌بن ابیطالب و ائمه پس از او، هیچ کس دیگری قرآن را چنانکه نازل شده، جمع‌آوری نکرده و حفظ ننموده است.

و در روایتی آمده: جز وصی محمد جهیچ کسی در میان این امت، قرآن را جمع نکرده است[۷۹۰] .

برای این جمع‌آوری دروغین روایاتی را وضع کرده‌اند:

از آن جمله: هنگامی که پیامبر جفوت نمود، علی سقرآن را جمع‌آوری کرد و آن را نزد مهاجرین و انصار آورد و بر آنها عرضه داشت. چرا که پیامبر جبه آن توصیه نموده بود، پس هنگامی که ابوبکر آن را به‌ دست گرفت، در نخستین صفحه‌ای که‌ باز کرد با فضائح مهاجرین و انصار مواجه‌ شد، عمر پرید و گفت: ای علی! آن را برای خودت بردار که‌ ما نیازی به آن نداریم. علی قرآن را برداشت و برگشت. سپس زیدبن ثابت را که قاری قرآن بود، حاضر کردند و عمر به او گفت: علی قرآنی را آورده بود که‌ حاوی فضائح و آبروریزی مهاجرین و انصار بود، ما صلاح دیدیم قرآنی را جمع‌آوری کنیم که خالی از آبروریزی و هتک حرمت مهاجرین و انصار باشد، زید به درخواست عمر جواب مثبت داد، سپس گفت: اگر من آن قرآنی که شما می‌خواهید، جمع‌آوری کردم و علی قرآن خودش را که جمع‌آوری کرده، ظاهر سازد، تمام اعمال شما باطل و بی‌فائده می‌شود. عمر گفت: چاره چیست؟ زید گفت: شما بهتر می‌دانید. عمر گفت: چاره دیگری نداریم بجز آنکه او را بکشیم و از دست او رستگار شویم. نقشه قتل او به‌ دست خالد‌بن ولید را کشید، اما نتوانست آن‌را اجرا کند. هنگامی که عمر به خلافت رسید، از علی خواست تا آن قرآنی که جمع کرده بود، به او بدهد تا آن را در میان خودشان تحریف کنند. گفت: ای ابوالحسن! کاش آن قرآنی که نزد ابوبکر آورده بودید، می‌آوردی تا ما همگی بر آن اجتماع کنیم. علی گفت: هیهات، هرگز دست شما به آن نخواهد رسید، من فقط بخاطر اتمام حجت بر شما آن را نزد ابوبکر آوردم تا در روز قیامت نگویید ما از آن بی‌اطلاع بودیم یا بگویید تو آن قرآن را پیش ما نیاوردی. آن قرآنی که نزد من است بجز پاکان و اوصیایان در میان فرزندانم هیچ کسی حق ندارد آن را لمس کند و به آن دست بزند. عمر گفت: آیا ظاهر ساختن آن قرآن وقت مشخصی دارد؟ علی گفت: بله، هرگاه قائم در میان فرزندانم ظهور کند، آن را ظاهر می‌سازد و مردم را بر عمل به‌ آن قرآن وادار می‌کند، و سنت به واسطۀ او اجرا می‌گردد. درود و سلام خدا بر او باد[۷۹۱] .

[۷۹۰] البصائر: (۱۳۷)، البحار: (۹۲/۴۸-۸۸-۸۹)، الکافی: (۱/۲۲۸)، مرآة الأنوار: (۳۷)، البرهان: (۱/۱۵)، (۴/۵۵۱)، تفسیر القمی: (۲/۴۵۵). [۷۹۱] الاحتجاج: (۱۵۵)، البحار: (۹۲/۴۲)، (۹۳/۴۲)، مرآت الأنوار: (۳۸).