فضائل امت محمد ج
مناقشهای در این نیست که خداوند متعال بعثت پیامبران و رسولانش را با بعثت محمد جخاتمه داد، و شکی در این نیست کسی که خاتمهدهنده همۀ رسالتهای آسمانی است، باید که از همۀ پیامبران و رسولان ‡برتر باشد. از همین جا لازم است که جامعه و قومی هم که او به سوی آنها فرستاده شده است، از همۀ امتها برتر و بزرگتر باشند. این در حالی است که پیامبر جفرموده است: «با هفتاد امت برآورد شدید، که شما در نظر خدا، از همۀ آنها برتر و گرامیتر بودید»[۱۶۵۲] . روایتهایی که در این باره از شیعه نقل شده است، فراوان هستند و ما تعدادی از آنها را ذکر خواهیم کرد:
از حضرت علی سنقل است که «وقتی که الله تعالی محمد جرا به عنوان نوری قبل از خلق کردن آب، عرش، کرسی، آسمانها، زمین، لوح، قلم، بهشت، جهنم، ملائکه و آدم و حوا آفرید، گفت: تو برگزیدۀ من هستی، تو محبوب من هستی، تو بهترین خلق من هستی و امت تو بهترین امت است که برای مردم خارج کرده شدهاند»[۱۶۵۳] .
و نیز از او نقل است: خداوندگار جبرئیل را به سوی پیامبر جفرستاد تا به او بگوید: امتت را به جمال، شکوه، جلال، رفعت، کرامت، پیروزی، نفوذ و تمکین در زمین خوشخبری بده!
و آن جماعت از رسول خدا جنقل کردهاند که او فرمود[۱۶۵۴] : «اهل بهشت ۱۲۰ صف هستند، این امت ۸۰ صف آن میباشند».
و در روایتی: «۱۲۰ هزار صف هستند، ۸۰ هزار صف از امت محمد جاست، و ۴۰ هزار صف از باقی امتهاست».
و پیامبر جفرموده است: از میان امت من، هفتاد[۱۶۵۵] هزار نفر بدون حساب، به بهشت وارد میشوند.
و در بعضی روایات: و با هر نفر از آنها، هفتاد هزار نفر همراه میباشد[۱۶۵۶] .
و پیامبر جفرموده: در روز قیامت، من از همۀ پیامبران بیشتر پیرو دارم[۱۶۵۷] .
رضوان که نگهبان بهشت است گفته: خداوند ﻷامت محمد را به سه دسته تقسیم کرده، یک ثلث بدون حساب وارد بهشت خواهند شد، یک ثلث به آسانی مورد محاسبه قرار خوهند گرفت و اما ثلث سوم برای آنها شفاعت کرده میشود و آن شفاعت مورد پذیرش واقع میگردد[۱۶۵۸] .
این اظهار و اعلان الهی درباره فضیلت و منزلت این امت، کار را بجایی رسانده که پیامبران و رسولان ‡آرزو میکنند که آنها امت ایشان باشند و یا خود از آن امت باشند. از علیبن ابیطالب نقل است که فرمود: خداوند ﻷسیمای محمد و امتش را به حضرت ابراهیم ÷نشان داد؛ ابراهیم گفت: پروردگار! در میان امت پیامبران، از این امت نورانیتر و باشکوهتر ندیدهام، پس اینها کیستند؟ ندا آمد که این محمد جاست[۱۶۵۹] .
و اینک حضرت موسی ÷از جانب خداوند ﻷبه او خبر میرسد: فضل امت محمد جبر همه ملتها همانند فضل او - و در بعضی منابع: مانند فضل من - بر همۀ خلایقم است. آنگاه موسی گفت: خدایا! ای کاش آنها را میدیدم. آنگاه خداوندگار به موسی ÷وحی فرستاد که ای موسی! تو آنها را نخواهی دید!، هماینک وقت ظهور آنها نیست. اما آنها را در بهشتها - بهشتهای عدن و فردوس - در حضور محمد جخواهی دید که در ناز و نعمت آنها به این سوی و آن سوی میروند، و در بحبوحه خیرات و خوشیهای آن قرار دارند[۱۶۶۰] .
و وقتی که خواست از آنها باشد، خداوند این درخواست را از او نپذیرفت.
از رضا نقل است که موسی ÷از پروردگارش سؤال کرد و گفت: خدایا! مرا از امت محمد جقرار بده!.
آنگاه خداوند متعال به او وحی فرستاد: ای موسی! تو به آن نخواهی رسید[۱۶۶۱] .
و در روایتی: خدایا! من در الواح امتی را میبینم که بهترین امتی است که برای مردم خارج کرده شده است، به معروف امر میکنند و از بدی و پلیدی باز میدارند، پس آن امت را امت من قرار بده! گفت: آنان، امت محمد جهستند. گفت: پروردگارا! من در الواح امتی را میبینم که در آخر همۀ امتها آفریده شدهاند، اما برای رفتن به بهشت از همۀ آنها پیشی میگیرند؛ پس آنها را از امت من قرار بده. خداوندگار فرمود: آنان، امت احمد جهستند. موسی ÷گفت: خدایا! من در الواح امتی را مشاهده میکنم که اگر قصد یک خوبی و نیکی کنند، اما آن را انجام ندهند، یک نیکی برایشان منظور میگردد، و اما اگر آن را انجام دهند، ده برابر آن برایشان منظور میگردد، و اگر آهنگ یک بدی کنند و آن را انجام ندهند، گناهی برایشان نوشته نمیشود، و اگر آن را انجام دهند، تنها یک گناه برایشان منظور میگردد، پس آنها را امت من قرار بده! خداوند ﻷفرمود: آنان، امت احمد جهستند. موسی ÷گفت: خدایا! من در الواح امتی را مییابم که پیشگامان بوده و برای آنها شفاعت میشود؛ پس آنها را امت من قرار بده. خداوند فرمود: آنان، امت احمد هستند. موسی÷گفت: پروردگارا! مرا از امت احمد جقرار بده[۱۶۶۲] .
و اینک عیسی ÷راجع به سرچشمه (طوبی) در بهشت از خدا سؤال میکند: پس خداوندﻷبه او میگوید: ای عیسی! تا وقتی که امت آن پیامبر از آن ننوشند، بر سایر امتها حرام است که از آن بنوشند.
و در روایتی: تا وقتی که امت آن پیامبر وارد آن بهشت نشود، بر سایر امتها قدغن شده است[۱۶۶۳] .
و وقتی پیامبران †از کنار فرادستان و فقرای امت محمد جعبور میکنند، میگویند: اینان از جنس ملائکه هستند، و ملائکه میگویند: اینان از جنس پیامبران هستند. پس آنان میگویند: ما نه ملائکه هستیم و نه پیامبر؛ بلکه جماعتی از فقیر و فقرای امت محمد جمیباشیم. پیامبران میگویند: با چه چیزی به این مرتبه از کرامت و بزرگواری رسیدهاید؟ آنها میگویند: اعمال ما خیلی بزرگ نبوده است، هر روز را روزه نبودهایم و شب را به قیام نپرداختهایم، اما نمازهای پنجگانه را انجام دادهایم. و وقتی که نام و یاد محمدجرا شنیدهایم، باران اشکهایمان بر گونههایمان سرازیر شده است[۱۶۶۴] .
منزلت و مقام این امت حتی از شیاطین هم - همانگونه که ذکر کردیم - پوشیده نمانده است. چه آنها به ابلیس میگویند: این امت، مرحوم و معصوم هستند و نه ما و نه تو راهی به سوی آنها نداریم[۱۶۶۵] .
زیرا خداوندگار بیان داشته که آنها امتی هستند که مورد لطف و مرحمت قرار میگیرند. و نیز پیامبر جفرموده: امت من امتی است که مورد مرحمت قرار میگیرد[۱۶۶۶] .
بنابراین، جای تعجب نیست که میبینیم ملائک در روز قیامت، از خداوند متعال میخواهند که این امت را سالم نگاه دارد و حساب و کتاب را بر آنها آسان نماید. آن جماعت (شیعیان) روایت کردهاند که وقتی پیامبر جخبر مرگ خود را دریافت کرد، آن را بیان داشت. پس زهرا از او پرسید: کجا تو را ملاقات کنم؟ گفت: در کنار پل صراط. جبرئیل در طرف راست من، میکائیل در طرف چپ من و ملائکه در پشت سرم و در جلویم ندا درمیدهند که: پروردگارا! امت محمد جرا از آتش حفظ کن و حساب و کتاب را بر آنها آسان نما[۱۶۶۷] .
نویسنده «روضة الواعظین» بیان کرده که خداوند متعال مرتبۀ خلیل و مرتبۀ کلیم و مرتبه حبیب را به این امت ارزانی داشته است.
اما مرتبۀ خلیل این است که ابراهیم ÷پنج حاجت را از خدا خواست، و خداوند بخاطر درخواستش آنها را به او داد، اما این پنج خصلت را - بدون درخواست - به این امت داده است.
نخست: ابراهیم خلیل ÷مغفرت را به گونه اشاره درخواست کرد و گفت:
﴿وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٨٢﴾[الشعراء: ۸۲] .
«و چیزی که طمع آن را دارم این است که در روز قیامت خطایم بخشوده شود».
در حالی که این مغفرت، بدون درخواست قبلی، به این امت داده شده، خداوند ﻷفرمود:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣﴾[الزمر: ۵۳] .
«(ای محمد!) بگو ای بندگان من! ای کسانی که (با انجام گناه) بر نفس خویش اسراف کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید، الله تعالی همۀ گناهان را میبخشاید، براستی که بس بخشنده و مهربان است».
دوم: ابراهیم خلیل از خداوند درخواست کرد:
﴿وَلَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ ٨٧﴾[الشعراء: ۸۷] .
«و در روزی که زنده میشوند، مرا خوار و ذلیل مکن».
در حالی که خداوند متعال به این امت فرمود:
﴿يَوۡمَ لَا يُخۡزِي ٱللَّهُ ٱلنَّبِيَّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ﴾[التحریم: ۸] .
«روزی که خداوند پیامبر و ایمانداران با او را، خوار و ذلیل نمیسازد».
سوم: خلیل ÷تقاضای وراثت کرد و گفت:
﴿وَٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ ٨٥﴾[الشعراء: ۸۵] .
«و مرا از وارثان بهشت پر از ناز و نعمت قرار بده».
در حالی که خداوند ﻷبه این امت فرمود:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ١١﴾[المؤمنون: ۱۰-۱۱] .
«اینان میراث برند، کسانی که فردوس را به ارث میبرند و برای همیشه در آن باقی میمانند».
چهارم: ابراهیم خلیل از خداوند متعال تقاضای قبولی اعمال کرد و گفت:
﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآ﴾[البقرة: ۱۲۷] .
«خدایا از ما قبول کن».
و خداوند ﻷبه این امت فرمود:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ﴾[الشوری: ۲۵] .
«و او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد».
پنجم: ابراهیم خلیل ÷درخواست ذریه و فرزند کرد و گفت:
﴿رَبِّ هَبۡ لِي مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١٠٠﴾[الصافات: ۱۰۰] .
«پروردگارا! به من (فرزندی) از صالحان ببخش!».
در حالی که خداوند ﻷبه این امت فرمود:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَكُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ﴾[الأنعام: ۱۶۵] .
«و او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان خود) در زمین ساخت...».
سپس بدون درخواست و خواهشات هفت مقام و امتیاز را به حضرت ابراهیم خلیل داد، البته که همۀ آنها را بدون سؤال و درخواست به این امت نیز ارزانی داشته است.
اول: به ابراهیم خلیل فرمود:
﴿مَا كَانَ إِبۡرَٰهِيمُ يَهُودِيّٗا وَلَا نَصۡرَانِيّٗا وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفٗا مُّسۡلِمٗا﴾[آلعمران: ۶۷] .
«ابراهیم یهودی و مسیحی نبوده، بلکه مسلمانی پاک و حنیف بود».
و به این امت فرمود:
﴿هُوَ سَمَّىٰكُمُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾[الحج: ۷۸] .
«او شما را مسلمان نام نهاد».
دوم: به خلیل فرمود:
﴿قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ ٦٩﴾[الأنبیاء: ۶۹] .
«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت شو!».
و به این امت گفت:
﴿وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَا﴾[آلعمران: ۱۰۳] .
«و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، پس خدا شما را از آن نجات داد».
سوم: به خلیل گفت:
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ ١٠١﴾[الصافات: ۱۰۱] .
«و او را به پسربچه بردباری مژده دادیم».
و به این امت فرمود:
﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا كَبِيرٗا ٤٧﴾[الأحزاب: ۴۷] .
«و مؤمنان را خوشخبری بده به اینکه از طرف الله تعالی، فضل بزرگی برای آنها در نظر گرفته شده است».
چهارم: به خلیل گفت:
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ ١٠٩﴾[الصافات: ۱۰۹] .
«سلام بر ابراهیم».
و به این امت فرمود:
﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓ﴾[النمل: ۵۹] .
«بگو تمام حمد و ستایش مخصوص الله تعالی است و سلام بر بندگانش؛ کسانی که آنها را برگزیده».
پنجم: به خلیل گفت:
﴿وَٱذۡكُرۡ عِبَٰدَنَآ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ﴾[ص: ۴۵] .
«و بندگان ما، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن!».
و به امت حبیبش فرمود:
﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾[الفرقان: ۶۳] .
«و بندگان رحمان».
ششم: به خلیل فرمود:
﴿ شَاكِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ ﴾[النحل: ۱۲۱] .
«شکرگزار نعمتهایش بود، (به همین خاطر) خداوند او را برگزید».
و به این امت فرمود:
﴿هُوَ ٱجۡتَبَىٰكُمۡ﴾[الحج: ۷۸] .
«و شما را برگزید».
و اما در خصوص مقام و مرتبۀ کلیم، خداوند ﻷده مقام را به موسی کلیم ÷اعطا کرد، و به امت محمد جهم ده مرتبه را ارزانی داشت.
اول: به کلیم گفت:
﴿ وَأَنجَيۡنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ ٦٥﴾[الشعراء: ۶۵] .
«و ما موسی و همه همراهانش را نجات دادیم».
و به امت محمد جفرمود:
﴿كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيۡنَا نُنجِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[یونس: ۱۰۳] .
«بدینسان بر ما لازم است که مؤمنان را نجات دهیم».
دوم: نصرت و یاری را به کلیم اعطا کرد و گفت:
﴿إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ﴾[طه: ۴۶] .
«من با شما دو نفر (موسی و هارون) هستم، میشنوم و میبینم».
و به امت محمد جفرمود:
﴿ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾[النحل: ۱۲۸] .
«الله تعالی با کسانی است که تقوا پیشه کردند، و کسانی که نیکوکارند».
سوم: نزدیکی و قربت، خداوند ﻷفرمود:
﴿وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا﴾[مریم: ۵۲] .
«و نجواکنان او را به خود نزدیک ساختیم».
و به این امت فرمود:
﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ﴾[الواقعة: ۸۵] .
«و ما از آن به شما نزدیکتر میباشیم».
چهارم: منت، الله تعالی فرمود:
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١١٤﴾[الصافات: ۱۱۴] .
«در حقیقت ما بر موسی و هارون منت نهادیم».
و به این امت فرمود:
﴿بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ﴾[الحجرات: ۱۷] .
«بلکه الله تعالی منت میگذارد».
پنجم: امنیت و رفعت، فرمود:
﴿ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٦٨﴾[طه: ۶۸] .
«گفتیم: نترس، چرا که تو والاتر هستی».
و به این امت فرمود:
﴿ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٣٩﴾[آلعمران: ۱۳۹] .
«سست نشوید! و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».
ششم: معرفت و شکافتن سینه، موسی کلیم گفت:
﴿قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي ٢٥﴾[طه: ۲۵] .
«خدایا سینهام را بگشای!».
آنگاه خداوند با این گفته، آن را به او اعطا کرد:
﴿قَالَ قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ ٣٦﴾[طه: ۳۶] .
«خدا فرمود: ای موسی! آنچه را که تو خواستی، به تو داده شد».
و به امت محمدجفرمود:
﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ﴾[الزمر: ۲۲] .
«آیا کسی که خداوند سینهاش را برای (پذیرش) اسلام گشاده است...».
هفتم: آسانکاری، موسی گفت:
﴿وَيَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي ٢٦﴾[طه: ۲۶] .
«و کارم را برای من، آسان کن».
و به این امت فرمود:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾[البقرة: ۱۸۵] .
«خداوند آسانی را برای شما میخواهد، و سختی و مشقت را برای شما نمیخواهد».
هشتم: اجابت، خداوند ﻷفرمود:
﴿قَالَ قَدۡ أُجِيبَت دَّعۡوَتُكُمَا﴾[یونس: ۸۹] .
«خدا فرمود: دعای شما پذیرفته شد».
و به این امت فرمود:
﴿وَيَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضۡلِهِۦ﴾[الشوری: ۶] .
«و دعای ایمانداران که اعمال صالح انجام دادند، را استجابت میکند و از فضل خود بیشتر به آنها میدهد».
نهم: مغفرت؛ موسی گفت:
﴿فَٱغۡفِرۡ لِي فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾[القصص: ۱۶] .
«مرا ببخش! آنگاه خداوند او را بخشید، براستی که او بسیار بخشنده و بسیار مهربان است».
و به امت محمدجفرمود:
﴿يَدۡعُوكُمۡ لِيَغۡفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ﴾[ابراهیم: ۱۰] .
«شما را فرامیخواند تا گناهانتان را ببخشاید».
دهم: موفقیت و پیروزی؛ خداوند متعال فرمود:
﴿ قَالَ قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ ٣٦﴾[طه: ۳۶] .
«گفت: ای موسی! آنچه را که خواسته بودی به تو داده شد».
و به امت اسلام فرمود:
﴿وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ﴾[ابراهیم: ۳۴] .
«و از هر آنچه که خواسته بودید، به شما داد».
که درخواست نشدهها هم در ضمن آن است، مانند این گفته خداوند متعال که میفرماید:
﴿سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ﴾[فصلت: ۱۰] .
«بدان گونه كه نیاز نیازمندان و روزی روزیخواهان را برآورده كند (و كمترین كم و زیادی در آن نباشد)».
و اما مرتبه حبیب، خداوند ﻷبه حبیبش محمد جنه مقام و مرتبه بخشیده، که امتش را هم از آن نه مرتبه برخوردار کرده است.
نخست: توبه؛ به حبیب فرمود:
﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ﴾[التوبة: ۱۱۷] .
«خداوند توبه پیامبر را پذیرفت».
و به امتش فرمود:
﴿وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ﴾[النساء: ۲۷] .
«خداوند میخواهد (شما را ببخشاید و) توبه شما را بپذیرد».
و فرمود: ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْ﴾[التوبة: ۱۱۸] .
«سپس توبه را از آنها پذیرفت تا توبه کنند».
دوم: مغفرت؛ خداوند ﻷفرمود:
﴿لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ﴾[الفتح: ۲] .
«تا الله تعالی گناه گذشته تو را بیامرزد».
و به امتش فرمود:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ﴾[الزمر: ۵۳] .
«الله تعالی همه گناهان را میآمرزد».
سوم: نعمت؛ به او گفت:
﴿وَيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ﴾[الفتح: ۲] .
«و نعمتش را بر تو تمام کند».
و به امتش فرمود:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي﴾[المائدة: ۳] .
«امروز دینتان را برای شما کامل کردم، و نعتم را بر شما تمام کردم».
چهارم: یاری؛ الله تعالی فرمود:
﴿وَيَنصُرَكَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِيزًا ٣﴾[الفتح: ۳] .
«و تا الله تعالی شکستناپذیری را نصیب تو گرداند».
و به امتش فرمود:
﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الروم: ۴۷] .
«و یاری دادن به مؤمنان، بر ما لازم بود».
پنجم: درودها؛ به او فرمود:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّ﴾[الأحزاب: ۵۶] .
«خدا و ملائکهاش، بر پیامبر درود میفرستند».
و به امتش فرمود:
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُصَلِّي عَلَيۡكُمۡ وَمَلَٰٓئِكَتُهُ﴾[الأحزاب: ۴۳] .
«او کسی است که با فرشتگانش بر شما درود و رحمت میفرستد».
ششم: برگزیدن؛ الله تعالی به حبیبش فرمود:
﴿ٱللَّهُ يَصۡطَفِي مِنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلٗا وَمِنَ ٱلنَّاسِ﴾[الحج: ۷۵] .
«الله تعالی از میان ملائکه و از جنس مردم رسولانی را برمیگزیند».
(یعنی محمد جرا برمیگزیند) و به امتش گفت:
﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَا﴾[فاطر: ۳۲] .
«سپس قرآن را به کسانی از بندگانمان دادیم که آنها را برگزیدیم».
هفتم: هدایت؛ به حبیب گفت:
﴿وَيَهۡدِيَكَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا﴾[الفتح: ۲] .
«و تو را به راهی درست هدایت میدهد».
و به امتش گفت: ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهَادِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾[الحج: ۵۴] .
«و الله تعالی کسانی را که ایمان آوردند، به راه راست هدایت میکند».
هشتم: سلام، در شب معراج به حبیبش گفت: السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته.
«(ای پیامبر خدا! درود و رحمت و برکت خداوند ﻷبر تو باد».
و به امتش هم گفت:
﴿وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۖ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ﴾[الأنعام: ۵۴] .
«هرگاه مؤمنان به همراه آیات (قرآن) ما به پیش تو آمدند (برای احترامشان) بدیشان بگو: شما را مژده باد كه خداوند شما (از روی لطف) بر خویشتن رحمت واجب نموده است».
نهم: خشنودی، به حبیب فرمود:
﴿وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ ٥﴾[الضحی: ۵] .
«و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی».
و به امتش فرمود:
﴿لَيُدۡخِلَنَّهُم مُّدۡخَلٗا يَرۡضَوۡنَهُۥ﴾[الحج: ۵۹] .
«و شما را به جایگاهی وارد خواهد ساخت که آن را میپسندید».
از صادق، از پدرش نقل است که پیامبر جفرمود: امت من در سایه سه خصلت بر سایر امتها برتری دارند. زیرا آن سه خصلت فقط به پیامبران داده شده است. و این بدین قرار است که وقتی خداوند متعال پیامبری را مبعوث میفرمود به او میگفت: برای ارتقای دینت زحمت بکش که حرج و دشواری بر تو نیست. و خداوند متعال این خصلت را به امت من هم داد، زیرا میگوید:
﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖ﴾[الحج: ۷۸] .
«و در دین هیچ حرج و تنگنایی را برای شما قرار نداده است».
و وقتی که پیامبری را مبعوث میفرمود به او میگفت: اگر با مسئلهای غمآور روبرو شدی، مرا بخوان، دعایت را استجابت میکنم. الله تعالی این خصلت را هم به امت من داده است؛ پس میگوید:
﴿ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾[غافر: ۶۰] .
«مرا بخوانید تا شما را استجابت کنم».
و وقتی که پیامبری را مبعوث میفرمود، او را بر قومش شهید و گواه قرار میداد، و الله تعالی امت مرا هم به عنوان گواهان بر انسانها قرار داده است، زیرا میگوید:
﴿لِيَكُونَ ٱلرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيۡكُمۡ وَتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ﴾[الحج: ۷۸] [۱۶۶۸] .
«تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردمان گواه باشید».
یکی از جلوههای رحمت الهی نسبت به این امت این است که در میان امتها، فقط آن را به شریعتی آسانگیر اختصاص داده است. ایشان فرموده است:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡ﴾[النساء: ۲۸] .
«خداوند میخواهد بر شما تخفیف دهد».
و فرموده است:
﴿مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ﴾[المائدة: ۶] .
«خداوند نمیخواهد مشکلی برای شما ایجاد کند».
و فرمود:
﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖ﴾[الحج: ۷۸] .
«و در دین تنگنا و دشواریی برای شما قرار نداده است».
و فرمود:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾[البقرة: ۱۸۵] .
«خداوند آسانی را برای شما میخواهد و سختی و مشقت را برای شما نمیخواهد».
و فرمود:
﴿وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡ﴾[الأعراف: ۱۵۸] .
«و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمیدارد».
یکی از نعمتهای خداوند بر این امت این است که وقتی امتهای گذشته ادرار یا مدفوع یا چیزی از نجاستها بر لباسشان میافتاد، موظف بودند که همۀ آن لباس را پاره کرده و از بدنشان بدرآورند، اما این مسأله برای امت اسلامی تخفیف داده شده، به اینکه آب بعنوان پاککننده آلودگیهای محسوب است که به بدنها و لباسهای مسلمانان اصابت میکند. الله تعالی فرموده است:
﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ طَهُورٗا﴾[الفرقان: ۴۸] .
«و از آسمان، آبی پاک و پاککننده نازل کردیم».
و از جمله اینکه: امتهای سابق، در حالت حیض، از زنان کناره میگرفتند، بطوری که نه با آنها غذا میخوردند و نه با آنها مینشستند، و خون حیض بر هر لباس یا فرش یا ظرفی... که میافتاد، آن را نجس میدانستند، بطوری که دیگر استفاده کردن از آنرا جایز نمیشمردند، اما همۀ اینها - جز نزدیکی و مجامعت - برای امت ما حلال شده است.
و از جمله اینکه: نماز آنها ۵۰ فریضه بوده و نماز ما ۵ فریضه است، که همان ثواب ۵۰ فرض را دارد، و از سوی دیگر، زکات مالشان، ربع ( ) مال بود، در حالی که زکات ما ربعالعشر است، و ثواب آن برابر ربعالمال است.
و از جمله اینکه: آنها وقتی که با خوردن طعام شب، روزهاشان تمام میشد، دیگر حق نداشتند تا روز بعدی و همان لحظه، طعام بخورند، آب بنوشند و جماع کنند؛ در حالی که الله تعالی در شبهای روزه، سحری کردن و جماع کردن را برای ما حلال کرده و گفته است:
﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ ٱلۡخَيۡطُ ٱلۡأَبۡيَضُ مِنَ ٱلۡخَيۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِ﴾[البقرة: ۱۸۷] .
«و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپیده صبح از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد!».
و فرموده: ﴿أُحِلَّ لَكُمۡ لَيۡلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمۡ﴾[البقرة: ۱۸۷] . «در شب روزه، برای شما جماع کردن با زنانتان حلال شده است».
و از جمله: امتهای پیشین، قربانیشان را بر دوششان گذاشته و آن را به بیتالمقدس میبردند، هر کس که قربانیاش قبول واقع میشد، آتشی میآمد و آن را در کام خود فرومیبرد، و کسی که از او قبول نمیشد، دست خالی و ناکام برمیگشت، در حالی که خداوند متعال قربانی امت محمد جرا در شکم فقراء و مسکینان قرار داده است، بطوری که هر کس قربانیش را قبول واقع شود، پاداشی چند برابر خواهد یافت، و هر کس از او قبول نشود، بوسیلۀ آن قربانی، عقوبات و کیفرهای دنیایی (بلاهای دنیایی) از او زدوده خواهد شد.
و از جمله اینکه: خداوند ﻷدر تورات قصاص و دیه قتل و زخم را بر آنها فرض کرده و اجازه نداده که آنها طرف را عفو کنند و بجای آن دیه بگیرند. و در ضمن، برای وجوب قصاص هیچ تفاوتی میان قتل اشتباه یا قتل عمدی وجود نداشت، الله تعالی فرموده:
﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ﴾[المائدة: ۴۵] .
«(و در تورات) بر آنها فرض کردیم که نفس در مقابل نفس باید قصاص ببیند».
اما در این ارتباط، برای ما تخفیف قایل شده و ما را مختار گذاشته در اینکه قصاص را اجرا کنیم یا دیه را بگیریم و طرف را مورد عفو قرار دهیم. گذشته از این، در شریعت ما، میان قتل عمدی و قتل اشتباه و خطا تفاوت گذاشته شده است. چه خداوند متعال فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى﴾[البقرة: ۱۷۸] .
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما فرض شده است».
تا آنجا که میفرماید:
﴿فَمَنۡ عُفِيَ لَهُۥ مِنۡ أَخِيهِ شَيۡءٞ فَٱتِّبَاعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيۡهِ بِإِحۡسَٰنٖۗ ذَٰلِكَ تَخۡفِيفٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَرَحۡمَةٞ﴾[البقرة: ۱۷۸] .
«پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، باید از راه پسندیده پیروی کند؛ و قاتل نیز به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد، این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما!».
و باز هم از جمله این نعمتها این است: که خداوند ﻷدر مسأله توبه برای مسلمانان تخفیف قایل شده است. چه به بنیاسرائیل فرمود:
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ يَٰقَوۡمِ إِنَّكُمۡ ظَلَمۡتُمۡ أَنفُسَكُم بِٱتِّخَاذِكُمُ ٱلۡعِجۡلَ فَتُوبُوٓاْ إِلَىٰ بَارِئِكُمۡ فَٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ﴾[البقرة ۵۴] .
«(و به یادآور!) وقتی را که موسی به قومش گفت: ای قوم من! شما چون آن گوساله را برگرفتید (و به عنوان خدای خود قبول کردید) بر نفس خویش ظلم کردید، پس به سوی پروردگار و آفریدگارتان توبه کنید و خویشتن را بکشید!».
توبه آنها بدین صورت بود که یکدیگر را بکشند، پدر پسر را، پسر پدر را، برادر برادر و مادر فرزندش را و کسی که از کشتن فرار کند، یا از خود دفاع نماید، یا با دستش جلوی شمشیر را بگیرد، یا بر خویشاوندی ترحم کند، توبهاش پذیرفته نیست. سپس بعد از آنکه در یکجا هفتاد هزار نفر را کشتند، به آنها دستور داد که از کشتن دست بردارند، و این توبه آنها بود.
و توبه ما را اینگونه قرار داده: طلب آمرزش با زبان، پشیمانی با قلب، عدم بازگشت با اندام. خداوند ﻷفرموده است:
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥﴾[آلعمران: ۱۳۵] .
«و كسانی كه چون دچار گناه (كبیرهای) شدند، یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم كردند، به یاد خدا میافتند (و وعده و وعید و عقاب و ثواب و جلالت و عظمت او را پیش چشم میدارند و پشیمان میگردند) و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند - و بجز خدا كیست كه گناهان را بیامرزد ؟ - و با علم و آگاهی بر (زشتی كار و نهی و وعید خدا از آن) چیزی كه انجام دادهاند پافشاری نمیكنند (و به تكرار گناه دست نمییازند)».
و فرموده:
﴿أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ﴾[المائدة: ۷۴] .
«چرا به سوی خدا بازنمیگردند».
و فرموده:
﴿أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾[الحدید: ۱۶] .
«آیا برای کسانی که ایمان آوردهاند، وقت آن فرانرسیده که قلبهایشان برای ذکر و یاد خداوند خاشع و فروتن شود؟!».
و از میان امتهای گذشته، قاعده چنین بود که هر کس با نگاهی بد و تردیدآمیز به زنی نگاه میکرد، چشمانش را درمیآوردند، تا توبهاش مورد قبول واقع شود. در حالی که کفارۀ ما برای این کار، عبارت است از فروهشتن چشم، توبه کردن با قلب و تصمیم و اراده محکم برای بازنگشتن دوباره بدان.
و اگر کسی از آنها بدنش با زنی حرام تماس پیدا میکرد، آن عضو تماس پیدا کرده را - بعنوان شرط توبه - از بدنش جدا میکردند، در حالی که توبه ما در این باره، پشیمانی و عدم تکرار آن میباشد.
و هر کس از آنها که در پنهانی و خلوت خطایی مرتکب میشد، در حالی از منزلش بیرون میآمد که خطایش بر روی در خانهاش نوشته شده بود: آگاه باشید که فلان بن فلان، دیشب فلان و فلان خطا را مرتکب شده است و از آسمان بر علیه او ندا میآمد و آبرویش ریخته میشد، و همگان از راز او آگاه میشدند در حالی که اگر یک نفر از ما، مرتکب اشتباه و گناهی بشود، و آن را از دید مردم پنهان دارد، الله تعالی بر آن آگاه است و به ملائکه میگوید: بندهام آن خطا و گناه را از ما پوشانده و از مردم پنهان میدارد، در حالی که پروردگارش بر آن آگاهی دارد. آنگاه به ملائکه میگوید: بندهام گناهش را از فرزندان همجنس خودش مخفی نگاه داشت، چون زیاد به آنها اعتماد ندارند و به من پناه آورده، تا شاید رحمتم او را دربرمیگیرد، شاهد باشید، که من او را بخشیدم چون به رحمت من اطمینان دارد، و وقتی که قیامت فرامیرسد، و او برای حساب و کتاب ایستاده میشود، الله میگوید: بندهام، این من بودم که آن گناه را در دنیا بر تو پوشاندم، و باز هم این من هستم که امروز آن را بر تو میپوشانم (و نمیگذارم کسی از تو حالی شود).
و از جمله چیزهایی که الله تعالی بوسیله آن این امت را فضیلت و برتری داده است که ملائکهای گرامی را بر آن گمارده، همواره برای آن طلب مغفرت و طلب رحمت و برکت میکنند. الله تعالی فرموده:
﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾[غافر: ۷] .
«فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرادگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند، و به او ایمان دارند، و برای مؤمنان استغفار میکنند».
پیامبر جفرموده است: «الأمؤمنون شهداء في الأرض، وما رأوه حسناً فهو عند الله حسن، وما رأوه قبيحاً فهو عند الله قبيح». «مؤمنان شاهدان (خداوند) در زمین هستند، و آنچه را که نیک و زیبا ببیند، آن چیز در نزد خدا زیبا و نیک است، و آنچه را که قبیح و زشت ببیند آن چیز در نزد خدا قبیح و زشت است».
و پیامبر جفرموده است: «يا ليتني قد لقيت إخواني، فقيل: يا رسول الله، أولسنا إخوانك آمنا بك وهاجرنا معك واتبعناك ونصرناك؟ قال: بلى، ولكن إخواني الذين يأتون من بعدكم، يؤمنون بي كإيمانكم، ويحبوني كحبكم، وينصروني كنصركم، ويصدقوني كتصديقكم، ياليتني قد لقيت إخواني». «ای کاش که برادرانم را میدیدم. گفته شد: ای رسول خدا! مگر ما برادران شما نیستیم، که به تو ایمان آوردهایم و با تو هجرت کردهایم و از تو پیروی کردهایم و تو را یاری دادهایم؟! فرمود: آری، اما برادران من کسانی هستند که بعد از شما میآیند، همانند ایمان شما، به من ایمان میآورند، و همانند عشق و علاقه شما، مرا دوست میدارند، و همانند یاری و نصرت شما، مرا یاری میکنند، و همانند تصدیق و باور شما، مرا تصدیق و باور میکنند، ای کاش که برادرانم را میدیدم»[۱۶۶۹] .
در اینجا نمیتوانیم همه آنچه را که در بیان فضائل امت پیامبر جوارد شده، بیان کنیم، چه در آنچه که در این باره ذکر کردیم، کفایت وجود دارد.
پس حال که موارد فوق را دانستی، پس یقین بدان که نسل اول این امت که پیامبر جدر میان آنها مبعوث شد، برترین و بزرگترین نسل این امت است، و پیامبر جهم این برتری را بیان کرده است، چه فرموده است: «إن الله أخرجني في خير قرن من أمتي»[۱۶۷۰] . «الله تعالی مرا در بهترنی دوره و قرن امتم مبعوث فرمود»[۱۶۷۱] .
و کاظم از پدرانش روایت میکند که، پیامبر فرمود: «قرنها چهار تا هستند، من در بهترین قرن - از آن چهار قرن - قرار دارم»[۱۶۷۲] .
و این پدر پیامبران ‡حضرت ابراهیم است که در شب اسراء به پیامبر ما میگوید: سلام بر پیامبر صالح، پسر صالح و فرستاده صالح، در زمانی صالح و مناسب[۱۶۷۳] .
و روایتهای دیگری که فضیلت و برتری مردمان آن زمان خوب و صالح و قرن برتر را نشان میدهند که آنها همان نسل صحابه میباشند.
شیعیان از عسکری /نقل کردهاند که آدم ÷از خداوند درخواست کرد که فضیلت و بزرگی صحابه و یاران پیامبرش محمد جرا به او بشناساند. آنگاه خدای ﻷفرمود: اگر مردی از اصحاب برگزیده محمد جبا همه یاران پیامبران دیگر وزن و مقایسه شود، از همۀ آنها سنگینتر و برتر خواهد شد. ای آدم! اگر مردی از کافران یا همۀ آنها مردی از آل محمد جو اصحاب خیرش را دوست میداشتند، خداوند ﻷدر پاداش این کار، کاری میکرد که توبه کنند و ایمان آورند، سپس وارد بهشت شوند. الله تعالی بر هر یک از عاشقان محمد و آل محمد جو اصحاب او باران رحمتی را میفرستد که اگر تقسیم بر عددی همانند عدد همه مخلوقات خدا از اول روزگار تا آخر آن شود؛ و آنها کافر میبودند، آنها را کفایت میکرد، و آن را به سوی عاقبت بهخیری، یعنی ایمان به الله تعالی سوق میداد، تا جائی که بوسیلۀ آن مستحق بهشت میشدند. و اگر مردی، آل محمد جو اصحاب خیرش یا یکی از آنها را مورد بغض و کینه قرار دهد، خداوند او را آنچنان عذابی میدهد که اگر بر عددی همانند عدد مخلوقات خداوند، تقسیم شود، خداوند همه آنها را هلاک میسازد[۱۶۷۴] .
و شیعیان از رضا روایت کردهاند که موسی ÷از پروردگارش سؤال کرد: آیا در میان اصحاب و یاران پیامبران، در نزد تو، گرامیتر از اصحاب من وجود دارد؟! آنگاه خداوند متعال فرمود: ای موسی! آیا ندانستهای که فضیلت و برتری صحابۀ محمد جبر همۀ یاران پیامبران همانند فضیلت و برتری آل محمد جبر همه آل پیامبران است و همانند فضیلت محمد جبر همه رسولان میباشد؟![۱۶۷۵] .
فضیلت و نیکگراییای که اعتدالگرایی از مستلزمات آن است، خداوندﻷآن را در چندین آیه مورد تأکید قرار داده است:
﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ﴾[البقرة: ۱۴۳] .
«و بدینسان شما را امتی میانهرو قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید».
پوشیده نیست که اولین کسانی که با این آیه مورد خطاب قرار گرفتند، همان صحابۀ گرامی بودند، همۀ اصحاب بیکم و کاست، همانگونه که اولین کسانی بودند که مورد خطاب این گفته الهی قرار گرفتند:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آلعمران: ۱۱۰] .
«شما بهترین امتی بودید که برای مردم خارج شدید، به معروف امر و از منکر نهی میکند و به الله تعالی ایمان میآورید».
طبرسی در تفسیر آیۀ فوق میگوید: معنایش یعنی شما بهترین امت هستید. بدین دلیل که گفت: (کنتم: بودید) تا در ضمن کتابهای گذشته بشارت برای آنها جلو افتاده باشد[۱۶۷۶] . و ما بعضی از اینها را ذکر کردیم.
طباطبائی در المیزان خود میگوید: این آیه، حال مؤمنین در ابتدای ظهور اسلام از پیشگامان نخستین اعم از مهاجرین و انصار را مورد تعریف و تمجید قرار میدهد[۱۶۷۷] . و در ارتباط با آنها پیامبر جفرموده است:
«خوشا بحال کسی که مرا دیده است، خوشا بحال کسی که بیننده مرا دیده است و خوشا بحال کسی که بینندۀ بینندۀ مرا دیده است (یعنی خوشا بحال کسی که صحابه، و تابعین را دیده است)». و در روایتی: تا هفت نفر ادامه داد، سپس سکوت کرد[۱۶۷۸] .
[۱۶۵۲] مجمع البیان (۱/۸۱۰). [۱۶۵۳] البحار: (۱۵/۲۹). [۱۶۵۴] إارشاد القلوب: (۲/۲۱۷-۲۲۶)، إعلام الوری: (۲۰)، البحار: (۱۶/۳۴۲-۳۴۷-۳۴۹)، إثبات الهداة: (۱/۳۶۳). [۱۶۵۵] الخصال: (۱۵۰)، الاحتجاج: (۱۹۲)، الکافی: (۲/۵۹۶)، البحار: (۷/۱۳۰-۱۳۱)، نور الثقلین: (۳/۴۶۹)، (۵/۲۱۹)، الصافي: (۵/۱۲۵). [۱۶۵۶] مجمع البیان: (۱۹/۳۳۱)، نور الثقلین: (۳/۴۶۹)، (۵/۲۲۰). [۱۶۵۷] أمالی الصدوق: (۱۷۹)، البحار: (۸/۲۲). [۱۶۵۸] البحار: (۱۷/۲۹۸)، الخرائج: (۱۸۳). [۱۶۵۹] إرشاد القلوب: (۲/۲۱۷)، البحار: (۱۶/۳۴۷). [۱۶۶۰] علل الشرائع: (۴۱۶)، عیون الأخبار: (۱/۲۲۰)، تفسیر عسکری: (۳۱)، البحار: (۱۳/۳۴۱)، (۲۶/۲۷۵)، (۹۲/۲۲۴)، (۹۹/۱۸۵)، تأویل الآیات: (۱/۴۱۸)، البرهان: (۳/۲۲۸)، نور الثقلین: (۴/۱۳۰). [۱۶۶۱] عیون الأخبار: (۲۰۰)، صحیفه رضا: (۲۹)، کتاب ابوالجعد: (۱۰)، البحار: (۱۳/۳۴۴)، (۱۶/۳۵۴)، (۱۷/۳۲)، (۲۶/۲۶۸)، تفسیر الکاشف: (۷/۸۸)، مجمع البیان: (۵/۱۷۸). [۱۶۶۲] إثبات الهداة: (۱/۱۹۱)، البحار: (۵۷/۳۱۷). [۱۶۶۳] أمالی الصدوق: (۱۶۴)، البحار: (۱۴/۲۸۶)، إثبات الهداة: (۱/۱۷۱-۱۹۷)، و به روایتهای دیگری در باب تحریم بهشت برای دخول امتهای سابق قبل از دخول است محمدجالبحار: (۸/۵)، (۱۶/۳۲۶)، (۲۶/۳۱۸)، (۲۷/۱۲۹)، (۳۶/۶۴)، (۳۹/۲۱۴-۲۱۸)، (۴۵/۴۰۳)، تأویل الآیات: (۲/۶۲۹)، البرهان: (۴/۲۶۲)، کشف الغمة: (۱/۳۲۱)، الـمختصر: (۹۷). [۱۶۶۴] جامع الأخبار: (۱۲۹)، البحار: (۷۲/۴۸). [۱۶۶۵] إثبات الهداة: (۲/۲۱)، البحار: (۲۸/۲۶۱). [۱۶۶۶] نورالثقلین: (۳/۵۲۳)، البحار: (۱۴/۲۸۶)، (۱۶/۱۴۵)، (۵۲/۱۸۱)، أمالی الصدوق: (۱۶۴)، کمالالدین: (۹۶). [۱۶۶۷] أمالی الصدوق: (۵۰۷-۵۰۸)، البحار: (۵۰۹). [۱۶۶۸] قرب الأسناد: (۵۶)، البحار: (۲۲/۴۴۳)، (۲۳/۳۴۰)، (۹۳/۲۹۰). [۱۶۶۹] روضة الواعطین: (۲۵۵)، البحار (۱۶/۳۴۱)، (۲۲/۴۴۴)، و نیز نگاه کن به : إرشاد القلوب: (۲/۲۱۷). [۱۶۷۰] علل الشرائع: (۴۵)، الخصال: (۲/۴۷)، معانی الأخبار: (۱۹)، البحار: (۱۶/۹۲). [۱۶۷۱] علل الشرائع: (۴۵)، الخصال: (۲/۴۷)، معانی الأخبار: (۱۹)، البحار: (۱۶/۹۲). [۱۶۷۲] نوادر الراوندی: (۱۶)، البحار: (۲۲/۳۰۹). [۱۶۷۳] سعد السعود: (۱۰۱)، البحار: (۱۸/۳۱۸)، الـمستدرك: (۱/۲۵۰)، (۱/۲۵۰)، تأویل الآیات: (۱/۲۲۶)، تفسیر القمی: (۱/۳۹۷-۴۰۰-۴۰۱). [۱۶۷۴] تفسیر عسکری: (۱۵۷)، البحار: (۲۶/۳۳۱). [۱۶۷۵] علل الشرائع: (۴۱۶)، عیون الأخبار: (۱/۲۲۰)، تفسیر عسکری: ((۳۱)، البحار: (۱۳/۳۴۱)، (۲۶/۲۷۵)، (۹۲/۲۲۴)، (۹۹/۱۸۵)، تأویل الآیات: (۱/۴۱۸)، البرهان: (۳/۲۲۸)، نور الثقلین: (۴/۱۳۰). [۱۶۷۶] مجمع البیان: (۱/۸۱۰). [۱۶۷۷] تفسیر المیزان: (۳/۳۷۶). [۱۶۷۸] أمالی الصدوق: (۳۲۷)، أمالی الطوسی: (۴۵۴)، البحار: (۲۲/۳۰۵-۳۱۳)، (۷۰/۱۲).