پراکندگی شیعه از پس فوت حسن عسکری /
اما موضعگیری شیعه پس از وفات حسن عسکری که متوفی سال ۲۶۰ هجری میباشد، به این صورت است:
یاران حسن عسکری به گروههای فراوانی تقسیم شدهاند که از ده گروه تجاوز میکنند از جمله:
۱- گروهی میگویند: حسن بن علی زنده است و نمرده، بلکه او فقط غائب گشته و ایشان قائم آل محمد است و ممکن نیست که بمیرد و ظاهرا او فرزندی ندارد، زیرا زمین خالی از امام نمیباشد.
۲- گروه دیگری گفتهاند: حسن عسکری مرده و پس از مرگ زنده شدهاند، و او قائم و مهدی میباشد، زیرا ما روایت کردهایم که معنی قائم این است که پس از مرگ قیام میکند، او حتماً قیام میکند و فرزندی ندارد، اگر فرزندی داشت، مرگش صحیح میبود و برنمیگشت، زیرا امامت برای فرزندش ثابت میشد، او به هیچ کسی وصیت ننموده است، پس بدون شک او قائم است؛ و حسن بن علی فوت کرده و شکی در فوت او نیست و او فرزندی ندارد و خلیفه هم ندارد و برای کسی هم وصیت ننموده، زیرا او نه وصیتی دارد نه وصیّ، و ایشان پس از مرگ زنده شدهاند.
۳- گروه دیگری گفتهاند: حسن بن علی فوت نموده و امام پس از او براردش جعفر میباشد، و حسن به برادرش وصیت نموده و امامت را برای او پذیرفته و از طرف ایشان امامت به برادرش رسیده.
۴- گروه دیگری گفتهاند: جعفر پس از حسن به امامت رسیده، و امامت از طرف پدرش نه از طرف برادرش محمد و یا از طرف برادرش حسن به جعفر رسیده، زیرا نه محمد امام بوده و نه حسن، چون محمد در حیات پدرش فوت نمود و حسن نیز فرزندی نداشته و ادعای او برای امامت باطل بوده است، و دلیل بر بطلان ادعایش این است که امام تا وصیت نکند و خلیفه را تعیین ننماید، نمیمیرد؛ اما حسن بدون تعیین وصی و بدون فرزند فوت کرد، پس ادعای امامت او باطل است، زیرا کسی میتواند امام باشد که ظاهرا خلیفهای داشته باشد و به خلافت او اشاره شود، و جائز نمیباشد که همزمان امامت به حسن و جعفر برسد، زیرا ابوعبدالله و سایر اجدادش گفتهاند: پس از حضرت حسن و حسین ممکن نیست امامت به دو برادر برسد، بنابر این امامت فقط به جعفر میرسد، و این امامت از طرف پدرش به او رسیده نه از طرف دو تا برادرش (یعنی محمد و حسن).
۵- گروه دیگری گفتهاند: امامت به محمد بن علی رسیده که در حیات پدرش فوت کرده است، و این گروه گمان کردهاند که حسن و جعفر چیزی را ادعا کردهاند که حق آنها نبوده است، زیرا پدرشان نه به عنوان وصی و نه به عنوان امام به آنها اشاره ننمود، با توجه به اینکه در این باره اصلاً هیچ چیزی از پدرشان روایت نشده است، و نصی را بر آنها ننهاده است که موجب امامتشان شود، لذا آنان چنین جایگاهی نداشتهاند، بخصوص جعفر که هرگز چنین موقعیتی نداشته است، زیرا ایشان ویژگیهای ناپسند داشته و به آن ویژگیها مشهور بوده، و جائز نمیباشد چنین ویژگیهای ناپسند در امام عادلی وجود داشته باشد، و امام حسن در حالی فوت نموده که فرزندی نداشته است؛ پس مشخص شد که محمد امام بوده و اشارۀ صحیحی از طرف پدرش به او وجود دارد؛ و حسن در حالی فوت نمود که فرزند نداشته و جائز نیست که امام فوت کند و خلیفه نداشته باشد.
۶- گروهی گفتهاند: هشت ماه پس از فوت حسن پسر بچهای برای او متولد شده، و آنهائی که ادعا نمودهاند که در زمان حیاتش فرزند داشته دروغگو هستند و ادعایشان باطل است، زیرا اگر فرزندی داشت، مخفی نمیماند چنان که فرزندان سایر ائمه مخفی نماندهاند، اما او در حالی درگذشت که فرزندی برای او شناخته نشد، لذا جائز نمیباشد در چنین موردی به مکابره و منازعه پرداخت وچنین مسئلۀ مشخص و روشنی را رد نمود، زیرا مسئلۀ حمل در نزد سلطان و بقیه مردم ثابت بوده و به همین خاطر از تقسیم میراثش امتناع کردهاند تا اینکه بعداً در نزد سلطان آن را باطل اعلام کردهاند و امر را مخفی و پوشیده نگهداشتند. آری پس از هشت ماه از گذشت فوتش فرزندش متولد شد، و دستور فرموده بودند که به نام محمد نامگذاری شود، و به آن وصیت نموده و ایشان مستور هستند و دیده نمیشود، و برای صحت این مسئله استدلال نمودهاند به روایتی که از ابوالحسن رضا روایت شده است که گفته: به جنینی در شکم مادرش و به بچهای شیرخوار آزمایش خواهید شد.
۷- و گروهی گفتهاند: حسن در اصل فرزندی نداشته، زیرا ما آن را امتحان کردهایم و به دنبال آن بودهایم، اما نیافتهایم، اگر برای ما جائز باشد که دربارۀ حسن که بدون فرزندی فوت کرده، بگوئیم: فرزندی برای او متولد شده و مخفی شده است، چنین ادعایی برای هر مردهای جائز و صحیح میباشد که فرزندی نداشته باشد، و چنین ادعایی برای پیامبر جنیز جائز میبود که گفته شود: فرزندی را به عنوان پیامبر و خلیفه جا گذاشته است، و همچنین عبدالله بن جعفر بن محمد فرزندی را به عنوان خلیفه قرار داده است، و نیز ابوالحسن رضا به جز ابوجعفر سه تا پسر را از خود به جای گذاشته است که یکی از آنها امام میباشد، زیرا ذکر خبری که فوت حسن در آن ذکر شده باشد که فرزند ندارد همانند ذکر خبری است که پیامبر پس از خودش پسر نداشته و عبدالله بن جعفر پسر نداشته و رضا چهار تا پسر نداشته، پس قطعاً وجود پسر باطل است.
۸- گروهی دیگر گفتهاند: فوت پدر و جد و سایر اجداد حسن بن علی صحیح است و همچنان فوت خودش به خبری که احتمال دروغ در آن نیست، صحیح است، و همچنین صحیح است که پس از حسن امامی وجود ندارد، و این عقلا و عرفا جائز میباشد، چنان که جائز میباشد که امامت قطع شود، و از صادقین روایت شده که زمین از حجت خالی نمیباشد مگر اینکه خداوند بواسطه گناهان اهل زمین از آنها غضبناک شود، پس خداوند حجت را از آنها میگیرد تا موقعی که خودش بخواهد، و خداوند ﻷهرچه را بخواهد انجام میدهد، و این، بطلان امامت را نمیرساند، و این نیز از طریق دیگری جائز میباشد، چنان که جائز میباشد که قبل از بعثت پیامبر جدر فاصله ایشان و حضرت عیسی نبی و وصی وجود نداشته است و ما هم روایت کردهایم که در فاصله بعثت انبیاء مقاطعی وجود داشته که بدون پیامبر بودهاند، در برخی از روایات در فاصله سی صد سال و در برخی دیگر در فاصله دویست سال پیامبری وجود نداشته است. همانا صادق فرمودهاند: فترت همان زمانی است که نه پیامبری وجود داشته و نه امامی، و امروز زمین بدون حجت و امام است تا هنگامی که خداوند بخواهد قائم آل محمد را بفرستد.
۹- گروهی گفتهاند: ابوجعفر محمدبن علی که در حیات پدرش فوت نموده، به وصیت و اشاره پدرش به امامت رسیده، زیرا پدرش بر نام او نص نهاده و او را به عنوان امام تعیین نموده است.
۱۰- و گروهی دیگر وقتی با این سؤال مواجه شدند که آیا جعفر امام است یا غیر او؟ در جواب گفتهاند: نمیدانیم در این باره چه بگوئیم که آیا امام از فرزندان حسن میباشد یا در میان برادرانش، مسئله برای ما مشکل شده است. ما میگوئیم: حسن بن علی امام بوده و فوت کرده است، اما زمین از حجت و امام خالی نمیباشد، لذا ما در اینجا توقف میکنیم و به هیچ قولی اقدام نمیکنیم تا کاملا موضوع برای ما روشن شود.
۱۱- و گروه دیگری گفتهاند: همانا حسن بن علی فوت نموده و ایشان پس از پدرش امام بودهاند، و جعفر بن علی پس از او به امامت رسیده است چنان که موسی بن جعفر پس از عبدالله بن جعفر امام شده، و این به دلیل آن خبری که روایت شده که بعد از فوت امام، امامت به فرزند ارشد میرسد. و آن خبری که از امام صادق روایت شده که میگوید: پس از حسن و حسین فرزندان علی بن ابیطالب هرگز امامت به دو تا برادر نمیرسد، صحیح است و غیرآن جائز نمیباشد، اما اینکه امامت به برادر برسد، زمانی صحیح میباشد که امام فرزندی نداشته باشد و در این حال، ضرورتاً امامت به برادر میرسد، اما اگر امام فرزندی داشته باشد هیچ وقت امامت به برادر نمیرسد، بلکه برای فرزند ثابت میشود، معنی حدیث صادق نزد این گروه همین بود، و همچنین گفتهاند: در مورد حدیثی که روایت شده که امام باید توسط امام بعدی غسل شود، گفتهاند: این حدیث صحیح است و غیر آن جائز نمیباشد، و اقرار نمودهاند که موسی، جعفر بن محمد را غسل نموده و ادعا کردهاند که عبدالله چنین دستوری به او داده، زیرا پس از جعفر، عبدالله امام بوده، و موسی در حضور عبدالله، امامی ساکت و صامت بوده است، این گروه فطحیه خالص هستند، و آنان جائز میدانند که امامت به دو تا برادر برسد، اما مشروط به اینکه برادر ارشد فرزندی نداشته باشد و بنابراین تأویلی که کردهاند امام نزد آنها جعفر بن علی میباشد.
۱۲- و گروهی گفتهاند: امام پس از حسن فرزند ایشان محمد است و محمد آن کسی است که انتظار میرود، ظهور کند، اما او فوت نموده و بعداً برمیگردد و با شمشیر قیام میکند و زمین را پر از عدل میکند چنان که پر از ظلم و ستم شده است.
۱۳- و گروه دیگری گفتهاند: مسئله چنین نیست که این گروههای قبلی گفتهاند، بلکه خداوند ﻷبر روی زمین امام و حجت خود را قرار داده است، و حسن بن علی فرزندی داشته که آن را محمد نامگذاری کرده است و مردم را به سوی او راهنمائی نموده، و مسئله چنین نیست که برخی گمان میکنند او فوت نموده و فرزندی نداشته است. و گفتهاند: این محمد قائم آل محمد است و ایشان دو تا غیبت داشته: یکی غیبت صغری که در روز وفات پدرش حسن عسکری رخ داده است. دیگری غیبت کبری که از زمان فوت ابوالحسین علی بن محمد سمری آخرین سفراء چهارگانه شروع شده است و به جز خداوند هیچ کس دیگری انتهای آن را نمیداند[۶۲۰] .
این گروه آخر مورد بحث ما است که معروف به شیعیان امامیه دوازدهگانه هستند، و موضوع بحث کتاب ما همین گروه است که طبق منابع شیعه اکنون این گروه، بیشتر از صد میلیون نفر هستند[۶۲۱] ، البته در میان تمام مسلمانان جهان که بیشتر از یک میلیارد نفر میباشند. اما سایر گروهها با امامیه اختلاف دارند که آیا تعداد امامیه به صد میلیون رسیده یا نه و این عدد صد میلیون را جزء مبالغههای امامیه میدانند و میگویند: این تعداد شامل تمام گروههای شیعۀ پراکنده در دنیا اعم از زیدیه، اسماعیلیه، علویه و باطنیه که در شبه قاره هند و غیره پراکنده شدهاند، میباشد. به هر صورت اکنون ما در صدد مناقشه مسئله تعداد آنها نیستیم.
[۶۲۰] برای توضیح این گروهها به کتاب فرق الشیعة نگاه کن، ص (۹۶) و پس از آن، الفصول الـمختارة: (۲۶۱) و پس از آن، البحار: (۳۷/۲۰) و پس از آن (۵۰/۳۳۶). [۶۲۱] عقائد الإمامیة شیخ رضا مظفر: (ص: ۵)، حاشیه چاپ نهم (۱۹۹۲) دارالصفوة بیروت، و کتاب دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة تألیف جعفر سبحانی، ص (۱۳۳).