بیان معنی کلمه الرجس (پلیدی)
شیعه چنین میپندارند که نفی کردن پلیدی در آیه «التطهیر» دلیلی برای گفتههاشان در مورد بیگناهی امامان است.
در رد این پندار صورتهای عقلی بسیاری موجود میباشد که در این کتاب جای ذکرشان نیست، ولی ما به زودی و خلاصهوار نصوصی را که دلالت بر خلاف این گفته دارند، خواهیم آورد و آنچنانکه خواهید دید این کار ما را به مقصود میرساند و قبل از آن سخنانمان را با بیان معنی کلمه «الرجس» به معنی پلیدی که در آیه «التطهیر» آمده شروع مینماییم که موضوع بحثمان است، پس میگوییم:
کلمه «الرجس» در قرآن در مواضع متعددی آمده، از جمله: فرموده خداوند متعال:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠﴾[المائدة: ۹۰] .
«ای مؤمنان! شراب خوارگی و قماربازی و بتان و تیرها پلیدند و عمل شیطان میباشند، پس از پلیدی دوری کنید تا اینکه رستگار شوید».
و فرموده خداوند:
﴿كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾[الأنعام: ۱۲۵] .
«و خداوند بدینسان ناپاكى را بر كسانى كه ایمان نمىآورند، قرار مىدهد».
و خداوند فرموده:
﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِي مَآ أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ يَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن يَكُونَ مَيۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِيرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ﴾[الأنعام: ۱۴۵] .
«(ای پیغمبر!) بگو : در آنچه به من وحی شده است، چیزی را بر خورندهای حرام نمییابم، مگر (چهار چیز و آنها عبارتند از :) مردار، (همچون حیوان خفه شده، پرتگشته، شاخزده، درنده خورنده، ذبح شرعی نشده.) و خون روان (نه بسته همچون جگر و سپرز و خون مانده در میان عروق، كه مباح است)، و گوشت خوک كه همه اینها ناپاک (و مضرّ برای بدن) هستند».
و فرموده خداوند:
﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌ﴾[الأعراف: ۷۱] .
«گفت: به تحقیق عذاب و خشمى از (سوى) پروردگارتان بر شما مقرر شده است».
و فرموده خداوند:
﴿سَيَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَكُمۡ إِذَا ٱنقَلَبۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡ لِتُعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ إِنَّهُمۡ رِجۡسٞ﴾[التوبة: ۹۵] .
«هنگامی که به سوی آنان بازگردید، برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد تا از آنان صرف نظر کنید؛ از ایشان دوری گزینید، بیگمان آنان پلیدند».
و مانند فرموده خداوند:
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَتۡهُمۡ رِجۡسًا إِلَىٰ رِجۡسِهِمۡ﴾[التوبة: ۱۲۵] .
«و امّا كسانی كه در دلهایشان بیماری (نفاق) است، (نزول سورهای از سورههای قرآن، به جای این كه روح تازهای به كالبدشان دمد و مایه تربیت جدیدی شود)، خباثتی بر خباثتشان میافزاید».
و فرموده خداوند:
﴿وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تُؤۡمِنَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ ١٠٠﴾[یونس: ۱۰۰] .
«هیچ كسی نمیتواند ایمان بیاورد، مگر این كه (بدان گرایش پیدا نماید و برای آن تلاش كند و) خدا اجازه دهد (و اسباب و وسائل ایمان را برای او میسّر سازد. امّا كسی كه به ایمان رو نكند و حاضر به استفاده از سرمایه فكر و خرد خویش نباشد، او مستحقّ خشم و عذاب خدا است،) و خدا عذاب را نصیب كسانی میسازد كه تعقّل و تفكّر نمیورزند».
و فرموده خداوند:
﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ﴾[الحج: ۳۰] .
«پس از پلیدى بتان احتراز كنید و از سخن (شهادت) دروغ دور مانید».
در آیاتی که آوردیم دلیلی بر حمل مفهوم کلمه «الرجس» بر عصمت وجود نداشت، آنچنانکه اینان در آیه «التطهیر» ادعا میکنند.
روایاتی که شیعه در این مورد از ائمه نقل کردهاند، مؤید گفتههایمان است، از جمله: قول امام صادق در مورد فرموده خداوند متعال:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ﴾[الأحزاب: ۳۳] .
که امام صادق گفته: کلمه «الرجس» همان شک است[۱۱۲۰] .
و باقر گفته: رجس همان شک است، به خدا در خدایمان تردید نمیکنیم و در روایتی: در دینمان، و در دیگری: در خداوندِ به حق و دینش - هرگز تردید نمیکنیم[۱۱۲۱] .
﴿كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾[الأنعام: ۱۲۵] .
«بدین منوال خداوند عذاب را بهره کسانی میسازد که ایمان نمیآورند».
گفت: آن شک است[۱۱۲۲] .
آیا در این روایات و آیات آنچه مستوجب گفتن عصمتی که شیعه در مورد امامان خود میپندارند، مشاهده میشود؟ بدون شک آنها از این تأویل دوری خواهند گزید.
لذا چارهای نمیبینیم مگر اینکه مواردی را ذکر کنیم که با این عصمت وهمی منافات داشته باشد، زیرا که این موجب بینیازی از هر کلامی و خلاصی از هر دشمنی میباشد، و بر توست که بعد از آن، خود حکم و داوری را انجام دهید.
[۱۱۲۰] معانی الأخبار: (۱۳۸)، البحار: (۱۹/۲۸۷)، (۲۳/۲۰۸)، (۳۵/۲۰۸)، (۷۶/۳۰)، (۷۲/۱۵۲)، البرهان: (۳/۳۲۱)، و همچنین نگاه: نور الثقلین: (۴/۲۷۳-۲۷۴)، العیاشی: (۱/۴۰۶)، البرهان: (۱/۵۳۳). [۱۱۲۱] العیاشی: (۱/۲۷۷)، البحار: (۱۰/۱۳۹)، (۲۳/۲۰۳)، (۳۵/۲۱۲)، (۵۷/۱۴۱)، (۷۲/۱۵۲)، أمالی الطوسی: (۵۷۳)، البرهان: (۱/۳۸۵)، (۳/۳۰۹-۳۱۰-۳۱۶)، الکافی: (۱/۲۸۸)، نور الثقلین: (۲/۱۷۱)، (۴/۲۷۷)، (۱۱۲۹). [۱۱۲۲] تفسیر العیاشی: (۱/۴۰۶)، البحار: (۷۲/۱۲۸)، البرهان: (۱/۵۵۲)، الصافی: (۱/۵۵۰)، و همچنین نگاه نور الثلقین: (۲/۱۳۸-۲۸۶).