بزرگداشت شیعه برای یهودیان و مسیحیان
یکی از امور شگفتانگیزی که در میان آن جماعت مشاهده میشود این است که در عین آنکه آنها دست از جان شسته، میکوشند تا جامعۀ اصحاب را بعنوان جامعهای کینهتوز، منافق و از دین برگشته معرفی کنند و میخواهند با هر وسیله و راهی که بشود، منکر فضائل آنها گردند، اگرچه عقلانیت نیز آن را رد کند، میبینیم مقام اهل کتاب را آنچنان بالا میبرند که هیچگاه اصحاب را بدان مقام ارتقا نداده و نخواهند داد. مثلاً این روایتهای طلانی را همراه با بنده بخوانید، که ما مطالب مورد نیاز خود را از آنها برگرفتهایم:
دو نفر یهودی از علی سپرسیدند: پروردگار تو کجاست؟ وی جواب لازمه را به آنها داد. آنها گفتند: واقعاً که تو خلیفه هستی و واقعاً تو از خلفای سابق به این امر سزاوارتر و لایقتر هستی[۱۸۹۷] .
یک یهودی دیگر پیش او آمد و از اولین سنگی که بر روی زمین نهاده شده، اولین درختی که بر روی زمین روئید و اولین چشمهای که بر روی زمین برجوشید، و اینکه این امت بعد از پیامبرش جچند امام عادل دارد، منزل محمد جدر بهشت کجاست، و چه کسی با او سکونت گزیده، و دربارۀ وصی محمد جو اینکه بعد از او چه مدت زندگی میکند، آیا میمیرد یا کشته میشود، سؤال کرد؟! حضرت علی هم به همۀ این سؤالات پاسخ داد. پس آن یهودی به سوی او جستی زد و گفت: شهادت میدهم که هیچ معبود به حقی جز الله تعالی وجود ندارد و اینکه محمد جرسول خداست، و تو وصی و خلیفۀ رسول خدا جهستی[۱۸۹۸] .
و دو نفر دیگر از یهودیان خیبر نزد او آمدند و درباره یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده و بیست و سی و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد و نود و صد از او سؤال کردند؟! وی هم در این باره به آن دو نفر جواب داد، پس آن دو بر دستان وی مسلمان شدند[۱۸۹۹] .
و در دوران خلافت عمر سقومی از یهود آمدند و درباره قفل و کلیدهای آسمانهای هفتگانه و قبری که جنازه را با خود برد، و درباره کسی که قومش را ترساند، اما جن و انسان نبود و جایگاهی که خورشید به آن طلوع کرد و دیگر به آن بازنگشت، و راجع به پنج کس که در شکم خلق نشدهاند، و در خصوص یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده و یازده و دوازده سؤال کردند؟ علی سهم در این رابطه به آنها جواب داد. پس یهودیان به او روی کرده و گفتند: شهادت میدهیم که هیچ معبودی جز الله تعالی وجود ندارد و محمد جفرستاده خداست و تو برادرزادۀ رسول خدا هستی. سپس رو به عمر کردند و گفتند: شهادت میدهیم که این (علی) برادر رسول خدا است و او نسبت به این مقام از تو سزاوارتر است، سپس کسانی که با آنها بودند، مسلمان شدند و اسلامشان نیکو شد[۱۹۰۰] .
و یک نفر یهودی از او پرسید: درباره چیزی به من خبر ده که برای الله نیست، چیزی که در نزد الله وجود ندارد و چیزی که الله تعالی بدان آگاهی ندارد؟ علی سهم به او جواب داد، آنگاه آن یهودی مسلمان شد[۱۹۰۱] .
یکی دیگر از او پرسید: دربارۀ قرارگاه زمین و شباهت فرزند به عموهایش، و اینکه مو و افشون (انگشت) و رگ از چه نطفهای هستند؟ به من خبر بده و بگو که چرا آسمان به آسمان، دنیا به دنیا، آخرت به آخرت، آدم به آدم، حواء به حواء، درهم به درهم و دینار به دینار نام نهاد شده است؟ و چرا به فرس میگویند: اجد، به قاطر گویند: عد و به الاغ گویند: حر؟ حضرت امیر دربارۀ جملۀ اینها به او جواب داد، آنگاه آن یهودی بر دست او مسلمان شد و همراه وی شد تا اینکه در جنگ صفین کشته شد[۱۹۰۲] .
و دیگری به این خاطر مسلمان شد چون علی نام چشمهای را که در راهشان به سوی صفین از آن نوشیده بودند، به او گفت، پس او اولین کسی بود که شهید شد. حضرت علی پیاده شد و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت: انسان با کسی است که او را دوست دارد. این راهب در روز قیامت با ماست و رفیق من در بهشت است[۱۹۰۳] .
و یک نفر دیگر از او پرسید: اولین سخنی که خدا در شب معراج به پیامبرتان گفت و (با آن) پیش خدایش بازگشت، چه بود؟ و کدام پادشاه به پیامبر شما حمله کرد و مسلمان نشد؟! آن چهار نفر که خازن جهنم، طبقهای از آتش را برای آنها نمایان ساخت و آنها با پیامبر شما سخن گفتند، چه کسانی بودند؟! و کدام قسمت منبر پیامبر شما از بهشت آمده است؟!.
حضرت علی جواب همۀ این سؤالها را به او داد، پس او مسلمان شد و گفت: شهادت میدهم که تو دانشمند این امت و خلیفۀ رسول خدا جمیباشی[۱۹۰۴] .
و یک یهودی دیگر از او پرسید: الله تعالی کجاست؟ حضرت علی به او جواب داد، پس او مسلمان شد و گفت: شهادت میدهم که تو از همۀ کسانی که مقام پیامبرت را تصاحب کردهاند، سزاوارتر و لایقتر میباشی[۱۹۰۵] .
و دو یهودی دیگر که دوست پیامبر جبودند و به موسی پیامبر ایمان داشتند، و پیش رسول خدا جآمده و احادیثی از او شنیده بودند، نزد علی آمدند و گفتند: واقعاً تو خلیفه هستی، ما صفت تو را در کتابمان مییابیم و آن را در کلیساهای خودمان میخوانیم، پس چرا آن دو رفیق تو کاری کردهاند که تو اینک در اینجا بنشینی (و خلیفه نشوی)؟ گفت: خود جلو افتادند و دیگران را به تأخیر انداختند و حسابشان با الله تعالی است[۱۹۰۶] .
میگویم: در این روایت دلیلی بر این وجود دارد که اگر خلافت شیخین، به تأخیر میافتاد، صحیح میبود.
و آن اسقف و کشیش نجرانی از وی پرسید: شما میگویید: الله تعالی دارای جنتی است که پهنای آن به اندازۀ آسمانها و زمین است، پس آتش جهنم و غیر آن کجا خواهند بود؟ حضرت علی در این باره به او جواب داد. پس اسقف گفت: دستت را دراز کن! من اعتراف میکنم به اینکه هیچ معبودی جز الله تعالی وجود ندارد، و اینکه محمد فرستاده اوست و تو خلیفه او در زمین و وصی پیامبرجمیباشی[۱۹۰۷] .
و دیگری چون حضرت علی کلمه ناقوس را هنگامی که زده میشود، تفسیر و معنی کرد، مسلمان شد[۱۹۰۸] .
حتی کسانی از آنها که بر سر کفر مردهاند، از این اسلام نصیبی داشتهاند؛ آن جماعت روایت کردهاند که: یک نفر یهودی، به شدت علی را دوست میداشت، اما ایشان فوت کردند و مسلمان نشدند. آنگاه الله تعالی فرمود: در بهشت من که جایی ندارد، اما ای آتش او را عذاب مده[۱۹۰۹] ، و...[۱۹۱۰] .
روایات مربوط به این باب زیاد و فراوان هستند، اما آنچه که ما آوردیم، جهت اعلام مقصود کافی میباشد، و آن اینکه آن قوم خواستهاند بگویند: پیامبرجدر مدت دعوتش که ۲۳ سال طول کشید، نتوانست از میان آن کسانی خارج شود که الله تعالی درباره آنها فرموده است:
﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗا﴾[البقره: ۱۴۲] .
«و بدینسان شما را امتی میانهرو قرار داد تا بر مردم گواه باشید و پیامبرجبر شما گواه باشد».
و فرموده است:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آلعمران: ۱۱۰] .
«شما بهترین امتی بودید که برای مردم خارج شدید، زیرا دستور به نیکی میدهید و از بدی باز میدارید، و به الله تعالی ایمان میآورید».
و فرموده است:
﴿وَإِن يُرِيدُوٓاْ أَن يَخۡدَعُوكَ فَإِنَّ حَسۡبَكَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٦٢ وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٦٣﴾[الأنفال: ۶۲-۶۳] .
و فرموده است:
﴿ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٧٤ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ مِنكُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمُۢ ٧٥﴾[الأنفال: ۷۴-۷۵] .
«و آنهای که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیاند، برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایستهای است. و کسانی که بعداً ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند؛ و خویشاوند نسبت به یکدیگر، در احکامی که الله تعالی مقرر داشته، (از دیگران) سزاوارترند، خداوند به همه چیز دانا است».
و فرموده است:
﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰] .
«و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، الله تعالی از آنها راضی شد و آنها از او، راضی شدند و (الله تعالی) باغهایی برای آنها آماده ساخته است که در زیر آنها جویبارهایی روان هستند، آنها برای همیشه در آنها باقی میمانند این است آن رستگاری بزرگ».
و فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠ يُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِيهَا نَعِيمٞ مُّقِيمٌ ٢١ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ ٢٢﴾[التوبة: ۲۰-۲۲] .
«کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند، و در راه الله تعالی با مالها و جانهایشان جهاد کردند، آنها در نزد الله تعالی از درجه بیشتر و بزرگتری برخوردار هستند و اینانند رستگاران پروردگارشان به رحمت و رضایت و بهشتهایی که نعمتهایی همیشگی برای آنها در آنها وجود دارد، به آنها خوشخبری میدهد. برای همیشه در آن باقی میمانند، براستی که الله تعالی، در نزد خودش، دارای پاداش عظیمی است».
و فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِيمٌ ١٧٢ ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ ١٧٤﴾[آلعمران: ۱۷۲-۱۷۴] .
«آنها که دعوت خدا و پیامبر را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند؛ برای کسانی از آنها که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنها گفتند: مردم برای شما اجتماع کردهاند، از آنها ترسید! اما این سخن بر ایمانشان افزود، و گفتند خدا ما را کافی است، و او بهترین حامی ماست، به همین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید؛ و از رضای خدا پیروی کردند؛ و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است».
و فرموده است:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲۹] .
«محمد فرستاده خداست، و کسانی که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجده میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات، و توصیف آنان در انجیل است. همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، و به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده، و بر پای خود ایستاده است. و زارعان را به شگفتی وا میدارد. این برای آن است که کافران را به خشم آورد! (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است».
و دیگر آیاتی که آنها را در مقدمه این باب ذکر کردیم.
میگوئیم: از میان این اصحاب فقط باندهایی از منافقان و مجرمان و توطئهگران کینهتوز خارج شدند، زیرا همین که آنها را ترک گفت، به عقب برگشتند،و شکست و ناکامی صاحب رسالت را اعلان کردند!!.
در حالی که این قوم به ما نشان میدهند که علیستوانست در لحظات کوتاهی کسانی را قانع کند که الله تعالی درباره آنها فرموده است:
﴿وَلَن تَرۡضَىٰ عَنكَ ٱلۡيَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡ﴾[البقرة: ۱۲۰] .
«و یهود و مسیحیان هرگز از تو راضی نخواهند شد تا زمانی که از دین و آئین آنها پیروی کنی».
و فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ﴾[المائدة: ۵۱] .
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولی (و دوست و تکیهگاه خود) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگر هستند، و کسانی که از شما با آنان دوستی کند، از آنها هستند».
و فرموده است:
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ بَلۡ يَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيۡفَ يَشَآءُۚ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ طُغۡيَٰنٗا وَكُفۡرٗاۚ وَأَلۡقَيۡنَا بَيۡنَهُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ كُلَّمَآ أَوۡقَدُواْ نَارٗا لِّلۡحَرۡبِ أَطۡفَأَهَا ٱللَّهُۚ وَيَسۡعَوۡنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَسَادٗاۚ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٦٤﴾[المائدة: ۶۴] .
«و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است، دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است، هر گونه بخواهد میبخشد، ولی این آیات که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده؛ بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افگندیم، هر زمان آتش جنگی افروختند؛ خداوند آن را خاموش ساخت، و برای فساد در زمین تلاش میکنند، و خداوند، مفسدان را دوست ندارد».
و فرموده است:
﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْۖ﴾[المائدة: ۸۲] .
«مسلماً دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت».
و الله تعالی فرموده است:
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٣٠﴾[التوبة: ۳۰] .
«یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند».
آنها به ما میگویند: همین که حضرت علی نام اولین درخت روئیده بر زمین را به آنها گفت یا درباره یک و دو و... به آنها جواب داد، یا به علت نامگذاری قاطر به عد و الاغ به حر اشاره کرد، آنها مسمان شدند!!.
[۱۸۹۷] التوحید: (۱۷۳)، البحار: (۱۰/۲۰). [۱۸۹۸] کمالالدین: (۲۸۰-۲۸۴-۲۸۵)، البحار: (۲۲/۱۰)، (۳۶/۳۷۴-۳۸۱)، غیبة النعمانی: (۵۱)، غیبة الطوسی: (۱۰۶)، إعلام الوری: (۳۶۷)، الکافی: (۱/۵۳۰)، إثبات الهداة: (۲/۴۱۲)، منتخب الأثر: (۶۲). [۱۸۹۹] الخصال: (۱۴۸)، البحار: (۱۰/۶). [۱۹۰۰] حضال (۴۶۵) بحار (۱۰/۷). [۱۹۰۱] توحید: (۳۸۵)، عیون الاخبار: (۲۱۰)، صحیفه رضا: ۳۸ البحار: (۱۰/۱۱، ۲۶، ۵۳) أمالی طوسی: (۱۷۳) الفضائل: (۱۷۸) و الروضة: (۱۷۳) احتجاج: (۱۰۸) نور الثقلین: (۲/۲۰۷). [۱۹۰۲] علل الشرایع، روایت اول از کتاب البحار: (۱۰/۱۲). [۱۹۰۳] أمالی صدوق: ۱۵۵. [۱۹۰۴] غیبة النعمانی: (۵۳)، البحار: (۱۰/۲۴). [۱۹۰۵] إرشاد: ۹۵، نور الثقلین: (۵/۲۶۰) بحار: (۳/۳۰۹) (۴۰/۲۴۹). [۱۹۰۶] نور الثقلین: (۲/۸۱) البحار: (۳/۳۲۶) (۱۰/۲۰). [۱۹۰۷] فضائل: (۳۰۲) الروضة: (۱۴۵)، البحار: (۱۰/۵۸). [۱۹۰۸] امالی صدوق: (۸۷). [۱۹۰۹] الـمناقب: (۲/۳) البحار: (۳۹/۲۵۸). [۱۹۱۰] برای اطلاع بیشتر به إثبات الهداة: (۲/۱۱۸-۴۳۲) نگاه کنید.