کتابی دربارۀ پادشاهانی که مالک زمین میشوند و بررسی آن نامه توسط صادق
از خنیس روایت شده که گوید: در خدمت ابوعبدالله بودم که ناگهان محمدبن عبدالله بن حسن وارد شد و بر ابوعبدالله سلام کرد و سپس بیرون رفت. ابوعبدالله برای او دلش سوخت و چشمانش پر از اشک شدند. از او پرسیدم: دیدم کاری برای او انجام دادید که هرگز چنین نکرده بودید؟ گفت: دلم به حالش سوخت، زیرا او به امری نسبت داده میشود که مال او نیست، از میان کتاب علی او را ندیدهام که از خلفا یا پادشاه این امت باشد[۴۱۶] .
و در روایتی آمده: از صادق روایت شده که از او دربارۀ محمد سؤال شد، گفت: من دو کتاب نزد خودم دارم که در آن کتابها نام همۀ پیامبران و همۀ پادشاهانی که مالک زمین میشوند، وجود دارند، خیر به خدا قسم، محمد بن عبدالله جزء هیچ کدام نیست[۴۱۷] .
و در روایت سومی آمده: از فضیل سکره روایت شده که گفت: خدمت ابیعبدالله رسیدم، فرمود: ای فضیل! آیا میدانی پیشتر چه چیزی را مطالعه میکردم؟ گفتم: خیر. گفت: کتاب فاطمه را مطالعه میکردم، هیچ پادشاهی نیست که ملک را به دست بگیرد، مگر اینکه نام خود و نام پدرش نیز در آن آمده است، همانا در آن چیزی برای فرزندان حسن ندیدم[۴۱۸] .
و در روایت دیگری آمده: باز از ابیخنیس روایت شده که گفت: ابوعبدالله گفت: هیچ پیامبر، و هیچ وصی و هیچ پادشاهی وجود ندارد مگر اینکه نامش در کتابی است که در نزد من است، خیر به خدا قسم نام محمد بن عبدالله بن حسن در آن وجود ندارد[۴۱۹] .
و در روایت دیگری: از سلیمان بن خالد روایت شده که گفت: از ابوعبدالله شنیدم که میگفت: من صحیفهای دارم که حاوی نام پادشاهان میباشد، گفتنی است نام فرزندان حسن در آن وجود ندارند[۴۲۰] .
همانا مسئله نزاع و اختلاف میان فرزندان حسن و حسین بطولانی است[۴۲۱] .
تعجب اینجا است که فرزندان حسن در طول تاریخ پادشاه شدهاند و دولتها را تأسیس نمودهاند، از جمله: دولت أدارسه (ادریسیها) در مغرب مانند آن دولتی که ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب شتأسیس نمود، و پادشاهان مغرب این روزگار ما، من نمیدانم که چرا این کتاب پادشاهان آنان را به دست فراموش سپرده است؟
[۴۱۶] البصائر: (۱۶۹)، البحار: (۲۶/۱۵۵) (۴۶/۱۸۹) (۴۷/۲۷۲، ۲۷۸) (۵۴/۳۶۴)، الإرشاد: (۲۷۷)، إثبات الهداة: (۳/۱۳۳). [۴۱۷] البصائر: (۱۶۹)، البحار: (۲۶/۱۵۵) (۴۷/۲۷۲). [۴۱۸] البصائر: (۱۶۹)، علل الشرایع: (۸)، البحار: (۲۵/۲۵۹) (۲۶/۱۵۵) (۴۷/۲۷۲) محقق کتاب میگوید: شاید منظور از ملک و پادشاهی ملک منصوص از طرف خدا باشد یعنی امام، میگویم: آیا صادق به آنها جاهل بود تا به کتاب فاطمه نگاه کند هر چند این روایات به آن اشاره میکنند. [۴۱۹] البصائر: (۱۶۹)، الـمناقب: (۳/۳۹۳)، البحار: (۲۶/۱۵۶) (۴۷/۳۲، ۲۷۳) الإمامة والتبصرة: (۱۸۰). [۴۲۰] البصائر: (۴۶)، البحار: (۲۶/۱۵۶). [۴۲۱] برای آگاهی بیشتر از اختلافات فرزندان حسن و حسین و ادعای امامت از طرف آنها نگاه کن: البحار: (۲۶/۴۷/۲۱۲) (۴۴/۱۶۵، ۱۶۷) (۴۷/۱۳۱، ۲۰۶، ۲۲۸، ۲۷۵، ۲۸۱) = = (۵۲/۱۳۶)، کشف الغمة: (۲/۳۸۳)، الکافي: (۱/۳۴۸، ۳۵۸)، إعلام الوری: (۲۷۲)، أمالی الطوسی: (۵۰).