امامت در پرتو نصوص

فهرست کتاب

اعتراف صحابه به ارزش‌های حضرت علی‌بن ابیطالب س

اعتراف صحابه به ارزش‌های حضرت علی‌بن ابیطالب س

شاید ما بتوانیم از کانال سخن گفتن دربارۀ روابط صحابه با حضرت علی سو بیان عبارشت و نصوصی در این زمینه - که اختلاف خیالی آنها را می‌زداید - بیشتر به مراد خود نزدیک شویم در اینکه هر آنچه که میان آنها بوده، یک رشته محبت و تعامل نوع‌دوستی خالص و گرم بوده که به همۀ یاوه‌گوی‌های فراوانی که می‌خواهند آن مجتمع بزرگ و آرمانی را بدان‌ها شکل دهند و آن را به عنوان اجتماعی سرشار از کینه‌توزی و دسیسه‌چینی و ترور (شخصیتی) و دیگر ستیزی معرفی نمایند، پایان می‌دهد. و چون ما نمی‌توانیم جهت‌گیری تک به تک اصحاب دربارۀ حضرت علی سرا خاطرنشان سازیم، در هر حال، با توجه به روایت‌های خود شیعیان، دیدگاه کلی آن صحابه بزرگوار نسبت به حضرت علی و تعظیم و بزرگداشت آنها نسبت به او را بیان می‌داریم:

جابربن‌ عبدالله انصاری سمی‌گوید: اصحاب محمد جوقتی می‌دیدند که حضرت علی به سوی آنها می‌آید، می‌گفتند: خیرالبرية (بهترین مخلوق) آمد[۱۷۲۴] .

آنها در راستای خشنودسازی وی و اقتدا کردن به هدایت و رهنمودهای وی، عمل می‌کردند. هنگامی که در دوران فاروق ساز ایرانیان اسیرانی را به مدینه آوردند، حضرت علی سسهم خود از آن اسیران و سهم بنی‌هاشم را آزاد کرد، آنگاه مهاجرین و انصار گفتند: ای برادر رسول خدا! حق و سهم خودمان را به تو بخشیدیم، پس گفت: خدایا! شاهد باش که آنها سهم خودشان را به من بخشیدند و من هم آن را قبول کردم و همۀ آنها را آزاد کردم. و حضرت عمر در این باره هیچ مخالفتی با او نکرد، بلکه‌ گفت: ابوطالب در این باره، گوی سبقت را از من ربود و عزم و تصمیم مرا درباره آن عجم‌ها نقض کرد[۱۷۲۵] .

و در روایتی: سهم خودم و سهم آنچه را که به تو بخشیده نشده، به الله تعالی و به تو بخشیدم[۱۷۲۶] .

آنها در مسائل بسیار ریز و ظریف ارزش و جایگاه او را حفظ می‌کردند؛ مثلاً شیعیان از ابورافع سروایت کرده‌اند که او گفت: پیامبر جکه‌ ‌نشسته‌ بود و می‌خواست که برخیزد، جز علی کسی دست او را نمی‌گرفت. و اصحاب پیامبر جاز این مسأله به خوبی آگاهی داشتند. به همین خاطر، (به احترام حضرت علی) هیچ کس به غیر از او، دست پیامبر جرا نمی‌گرفت[۱۷۲۷] .

[۱۷۲۴] أمالی الطوسی: (۲۱۳)، البحار: (۳۸/۵)، نور الثقلین: (۵/۶۴۴)، الصافی: (۵/۳۵۵)، البرهان: (۴/۴۹۱). [۱۷۲۵] المناقب: (۴/۴۸)، البحار: (۴۵/۳۳۰). [۱۷۲۶] دلائل الإمامة: (۸۱)، البحار: (۴۶/۱۵)، (۱۰۰/۵۶)، (۱۰۴/۱۹۹). [۱۷۲۷] البحار: (۳۸/۲۹۷).