بیان و توضیح عقیدۀ شیعه دربارۀ تفضیل ائمه بر انبیا ‡
بدان که این مسئله جزء مسلمات و بدیهیات، بلکه جزء ضروریات مذهب شیعه است، و من گزاف نمیگویم و آنها را متهم نمیکنم به چیزی که به آن عقیده نداشته باشند، شاید در ذکر برخی از روایات و اقوالشان در خصوص این مسئله، صحت و درستی ادعای ما تأیید شود.
شیعه از امام رضا /روایت کردهاند که گفته: هنگامی که خداوند ﻷآدم ÷را با سجدۀ ملائکه برای او تکریم کرد و او را داخل بهشت نمود؛ در آنجا به خود گفت: آیا خداوند ﻷکسی دیگری را بزرگتر از من خلق نموده؟ خداوند ﻷاز درون او آگاهی یافت، لذا او را صدا زد: ای آدم! سرت را بلند کن و به ستون عرشم نگاه کن. آدم سرش را بلند کرد و به ساق عرش نگاه کرد، دید که بر آن نوشته شده: «لاالهالاالله محمد رسول الله علیبن أبی طالب أمیرالـمؤمنین وزوجته فاطمه سیدة نساء العالمین والحسن والحسین سیدنا شباب أهل الجنة..». «بجز الله، هیچ اله و معبودی بحق وجود ندارد و محمد جفرستادۀ خداوند است و علیامیرالمؤمنین میباشد و همسرش فاطمه سرور زنان دنیا و حسن و حسین سروران جوانان بهشت هستند».
آدم ÷گفت: پروردگارا! اینها چه کسانی هستند؟ خداوند ﻷفرمود: اینها جزء فرزندان تو هستند و از تو و تمام مخلوق بهتر هستند، و اگر اینها نمیبودند، هرگز تو را خلق نمیکردم و بهشت و جهنم و آسمان و زمینی را خلق نمیکردم، پس مواظب باش با چشم حسودی به آنها نگاه نکنید که در نتیجه آن، از جوار خودم بیرونت کنم.
اما آدم با چشم حسودی به آنها نگاه کرد و تمنای جایگاه آنها را کرد، پس شیطان بر او مسلط شد تا اینکه از آن درختی که منع شده بود، خورد، و همچنین شیطان بر حواء بخاطر حسادتی که به فاطمه برد، مسلط شد تا اینکه مانند آدم از درخت ممنوعه خورد و در نتیجه خداوند ﻷآنها را از بهشت بیرون راند و آنها را از جوار خود به زمین فرستاد[۷۵۸] .
و گفت: ما اهل بیت هستیم هیچ فرد دیگری با ما مقایسه نمیشود، قرآن در میان ما نازل شد و معدن رسالت در میان ما است[۷۵۹] .
و از صادق /روایت شده که گفت: خداوند ﻷاز مخلوقات عهد و پیمان گرفته و از انبیاء ‡و فرستادگان عهد گرفته که به نبوت محمد ج و ولایت علیبن ابیطالب اقرار نمایند[۷۶۰] .
و نیز از او روایت شده که گفت: بدرستی کار ما دشوار و سخت شده و جز ملائکه مقرب و پیامبر مرسل کسی به آن اقرار نمیکند[۷۶۱] .
و نیز از او روایت شده که گفت: خداوند دین و علم خودش را پیش از اینکه زمین و آسمان و جن و انس و خورشید و ماه وجود داشته باشند بر آب حمل نمود، پس وقتی که برای خلق مخلوقات اراده نموده، همۀ آنها را در جلو خود حاضر کرده و از آنها پرسیده: پروردگار شما چه کسی است؟ پس اولین کسانی که به نطق درآمدند رسول الله ج، امیرالمؤمنین و ائمه بودند که گفتند: تو پروردگار ما هستید. پس خداوند ﻷحمل دین و علم را به آنها واگذار کرد. سپس به ملائکه گفت: اینها حاملان علم و دین من هستند و اینها امنای من در میان مخلوقاتم میباشند و اینها مسئول هستند[۷۶۲] .
از باقر /روایت شده که گفت: خداوند ﻷاز پیامبران میثاق گرفت و فرمود: مگر من خدای شما نیستم و محمد رسول الله جو علی امیرالمؤمنین نیستتند؟ گفتند: بله. پس نبوت برای آنها ثابت شد، و از پیامبران ألوالعزم پیمان و میثاق گرفت که من پروردگار شما هستم و محمد رسول خدا و علی امیرالمؤمنین و اوصیاء او پس از فوتش والیان امر و مخزن علم من هستند، و به واسطۀ مهدی پیروزی را به دین خودم میبخشم، و به وسیلۀ او دولت خودم را ظاهر میسازم و به واسطۀ او از دشمنانم انتقام میگیرم، و مردم بخواهند یا نخواهند به واسطه مهدی پرستش خواهم شد. گفتند: اقرار نمودیم و شاهدیم ای پروردگارا! اما آدم ÷نه اقرار نمود و نه انکار، پس عزیمت برای این پنج نفر از پیامبر (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد علیهم الصلاه و السلام) درباره مهدی ثابت شد و آدم عزم اقرار نداشت، و این است فرموده خداوند متعال که میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵] .
«و به راستى که پیش از این به آدم سفارش كردیم، پس (آنرا) فراموش كرد و در او عزمى استوار نیافتیم».
یعنی آدم عزیمت را ترک کرد[۷۶۳] .
از ابوالحسن /روایت شده که گفته: در صحف تمامی انبیاء از ولایت علی بحث شده است، خداوند هیچ پیامبری را مبعوث ننموده، مگر اینکه به نبوت محمد جو ولایت وصیش علیبن ابیطالب نباشد[۷۶۴] (یعنی از آنها عهد گرفته که اقرار به نبوت محمد جو ولایت علیبن ابیطالب نمایند - مترجم) و از رسول الله جروایت شده که فرمود: ای علی! خداوند هیچ پیامبری را مبعوث ننموده مگر اینکه او را به ولایت تو دعوت نموده است، خواه خواسته باشد یا نباشد[۷۶۵] .
و از باقر /روایت شده: خداوند تبارک و تعالی از پیامبر جمیثاق گرفته که به ولایت علی اقرار کند[۷۶۶] .
و از رسول خدا جروایت شده که فرمود: نبوت هیچ پیامبری تکمیل نشده تا اینکه ولایت من و ولایت اهل بیتم بر او عرضه نشده و اهل بیتم در جلو آنها نمایان نشدهاند، پس به اطاعت و ولایت آنها اقرار نمودهاند[۷۶۷] .
و از صادق /روایت شده که گفته: هیچ پیامبری نبی نشده، مگر به شناخت حق و فضیلت ما بر سایر مردم نباشد[۷۶۸] .
و از باقر /روایت شده که گفته: ولایت ما ولایت و دوستی خداوندی است که هیچ پیامبری را بجز به آن مبعوث نکرده است[۷۶۹] .
از رسول الله جروایت شده که فرمود: (هنگامی که به معراج برده شدم ملائکهای نزد من آمد و گفت: ای محمد! از پیامبران فرستاده شدۀ قبل از خودت بپرس که بر چه چیزی مبعوث شدهاند؟ گفتم: ای گروه پیامبران! خداوندﻷپیش از من شما را بر چه چیزی مبعوث کرده است؟ گفتند: بر ولایت و دوستی تو و علیبن ابیطالب)[۷۷۰] .
از صادق /روایت شده که گفت: علم پیامبر جعلم تمامی پیامبران است، خداوند به محمد جوحی کرد، پس محمد جآن علم را نزد علی قرار داد. مردی گفت: آیا علی عالمتر است یا برخی از انبیاء؟ صادق /به سوی برخی از یارانش نگاه کرد و گفت: خدا صدارس هر کسی را که بخواهد باز میکند. به او میگویم: رسول الله جتمامی علمش را نزد علی قرار داده است. او میگوید: علی عالمتر است یا بعضی از پیامبران[۷۷۱] .
از سیف التمار روایت شده که گفت: ما در حجر همراه ابوعبدالله بودیم، ابوعبدالله گفت: آیا جاسوسی بر ما نظارت دارد؟ به طرف راست و چپ نگاه کردیم و گفتیم: نه جاسوسی در اینجا وجود ندارد. گفت: به خدای کعبه قسم، اگر من در میان موسی و خضر میبودم به آنها میگفتم از هر دوی شما عالمتر هستم و خبرهایی را به آنها میدادم که نمیدانستند[۷۷۲] .
میگویم: روایات در اینباره بسیار فراوان هستند و ما نمیتوانیم تمامی آن روایات را بیان کنیم، شاید برای کسی که اطلاعات بیشتر میخواهد، ذکر برخی از ابوابی که شیعه در اینباره وضع کردهاند، کافی باشد که به آنها مراجعه کند. از جمله میتوانید به موارد ذیل نگاه کنید:
باب: تفضیل ائمه بر انبیاء و تمام مخلوق، و اخذ میثاق از آنها و ملائکه و سایر مخلوقات، و اینکه أوالعزم به خاطر محبت آنها به درجۀ أوالعزم رسیدهاند[۷۷۳] .
باب: اینکه ائمه از انبیاء ‡عالمتر هستند[۷۷۴] .
باب: اینکه جمیع علم ملائکه و انبیاء نزد آنها است، و اینکه هر آنچه که خداوند به انبیا بخشیده به آنها نیز بخشیده است و هر امامی تمامی علم ائمه قبل از خودش را دارد[۷۷۵] .
باب: اینکه دعای انبیا با توسل و طلب شفاعت به ائمه مستجاب میشود[۷۷۶] .
باب: اینکه ائمه قادر به زنده کردن مردهها و شفا بخشیدن به کور و مریضی پیسی و تمامی معجزات انبیاء هستند[۷۷۷] .
باب: اینکه ائمه پس از مرگ ظاهر میشوند و کارهای عجیب و غریبی از آنها سرمیزند، و ارواح انبیاء نزد آنها میآید، و مردگان اعم از مردگان دوست و دشمن برای آنها نمایان میشوند[۷۷۸] .
و غیر این ابواب که در مقدمۀ باب اول ذکر نمودیم، پس میتوانید به مقدمه مراجعه کنید.
و همچنین در این باره تألیفات مستقلی تألیف کردهاند:
مانند: تفضیل الأئمة علی الأنبیاء. نوشتهی: هاشم بحرانی.
و تفضیل الأئمة علی غیر جدهم من الأنبیاء، نوشتهی: مولی کاظم الهواز.
و تفضیل أمیرالـمؤمنین علی من عدا خاتم الأنبیاء، نوشتهی: مجلسی.
و تفضیل أمیرالـمؤمنین علی من عدا خاتم الأنبیاء، نوشتهی: دلدار لکهنوی.
و تفضیل علی علی الوالعزم من الرسل، نوشتهی: هشام البحرانی و غیره[۷۷۹] .
صدوق در اعتقاداتش میگوید: واجب است عقیده داشت که خداوند ﻷمخلوقی را بزرگتر از محمد جو ائمه خلق نکرده است، و اینکه آنها محبوبترین و محترمترین مخلوقات نزد خداوند هستند، و هنگامی که در عالم ارواح از پیامبران پیمان را گرفت، آنان نخستین اقرار کنندگان به خداوند بودند، و خداوند به هر پیامبری به اندازۀ شناخت آن پیامبر در مورد پیامبر جما علم و معرفت بخشیده است، و واجب است که اعتقاد داشت به اینکه خداوند ﻷتمام مخلوقاتش را بخاطر پیامبر جو ائمه خلق نموده است، و اگر پیامبر جو ائمه نمیبودند نه آسمان و نه زمین و نه بهشت و نه جهنم و نه آدم و نه حواء و نه ملائکه و نه هیچ موجود دیگری را خلق نمیکرد[۷۸۰] .
مجلسی قول صدوق را تأکید و تأیید نموده و گفته: بدان آنچه که صدوق /دربارۀ برتری پیامبر خاتم و ائمه (صلوات الله علیهم) بر تمام مخلوقات ذکر نموده است و اینکه ائمه از بقیۀ انبیاء بزرگوارتر هستند، مسئلهای است که هر کسی اخبار آنها را دنبال کند در مورد آن هیچ شک و گمانی را به دل خود راه نمیدهد، اخبار در این باره بیشتر از آن هستند که ما بتوانیم در اینجا ذکر کنیم، و ما در این باب تعداد کمی از آنها را ذکر نمودیم[۷۸۱] . و بقیۀ اخبار در ابواب مختلف کتابها پراکنده هستند، بخصوص باب: صفات أنبیاء و اوصاف آنها، باب: اینکه ائمه کلمه خداوند هستند، باب: ابتدای أنوار ائمه، باب: اینکه ائمه از انبیاء عالمتر هستند و باب: فضائل امیرالمؤمنین و فاطمه (صلواتالله علیهم اجمعین) و بیشتر امامیه بر این عقیده هستند، و هیچ کسی آن را انکار نمیکند مگر کسی که جاهل به اخبار باشد[۷۸۲] .
مفید گفته: گروهی از اهل امامیه جزم نهادهاند به اینکه ائمه آل محمد جاز انبیاء و پیامبران گذشته بجز پیامبر خاتم، بزرگوارتر هستند[۷۸۳] .
شیعه روایت کردهاند که تعداد انبیاء و اوصیاء صد و بیست و چهار هزار پیامبر و صد و بیست و چهار هزار وصی هستند.
و در روایتی آمده: صد و چهل و چهار هزار پیامبر و به همین تعداد وصی هستند[۷۸۴] .
[۷۵۸] عیون الأخبار: (۱۷۰)، البحار: (۱۱/۱۶۴)، (۱۶/۳۶۲)، (۲۶/۲۷۳)، معانی الأخبار: (۴۲). [۷۵۹] عیون الأخبار: (۲۲۵)، البحار: (۲۶/۲۷۹)، (۶۸/۴۴). [۷۶۰] أمالی الطوسی: (۶۴)، البحار (۲۶/۲۷۲). [۷۶۱] معانی الأخبار: (۱۱۵)، إعلام الوری: (۲۶۶)، الخصال: (۲۰۸)، البحار: (۲/۷۱-۱۸۳-۱۸۴-۱۹۱-۱۹۵-۱۹۶-۱۹۷)، (۱۰/۱۰۲)، (۲۵/۳۴۷)، (۲۶/۲۷۳)، (۸۱-۵۳/۶۹)، (۶۷/۲۴۹). [۷۶۲] توحید الصدوق: (۳۳۴)، البحار: (۳/۳۳۴)، (۲۶/۲۷۷)، (۵۷/۹۵)، الکافی: (۱/۱۳۳). [۷۶۳] بصائر الدرجات: (۲۱)، تأویل الأیات: (۱/۳۱۹)، البرهان: (۳/۴۵)، الصافی: (۳/۳۲۳) علل الشرایع: (۱۲۲)، نورالثقلین: (۳/۴۰۱)، الکافی: (۲/۸)، البحار: (۲۶/۲۷۹). [۷۶۴] البصائر: (۲۱)، البحار: (۲۶/۲۸۰)، (۳۸/۴۶). [۷۶۵] البصائر: (۲۱)، البحار: (۱۱/۶۰)، (۲۶/۲۸۰)، الاختصاص: (۳۴۳). [۷۶۶] البصائر: (۲۱)، البحار: (۲۶/۲۸۱). [۷۶۷] البصائر: (۲۱)، البحار: (۲۶/۲۸۱). [۷۶۸] البصائر: (۵۱)، البحار: (۲۶/۲۸۱). [۷۶۹] البصائر: (۲۲)، البحار (۲۷/۱۳۶)، (۲۶/۲۸۱)، (۱۰۰/۲۶۲)، أمالی الطوسی: (۶۳)، أمالی الـمفید: (۷۷). [۷۷۰] الـمحتضر: (۱۲۵)، البحار: (۲۶/۳۰۷-۳۱۸)، (۳۶/۱۵۴)، البرهان: (۴/۱۴۷)، تأویل الآیات: (۲/۵۶۳)، المائة المنقبة: (۸۲). [۷۷۱] البصائر: (۶۲)، البحار: (۲۶/۱۹۵). [۷۷۲] البصائر: (۶۳)، البحار: (۱۳/۳۰۰)، (۱۷/۱۴۴)، (۲۶/۱۱۱-۱۹۶)، البرهان: (۲/۳۷۹-۳۸۰)، الکافی: (۱/۲۶۰)، البحار: (۲۶/۲۶۷-۳۱۹) و در آن ۸۸ روایت وجود دارد. [۷۷۳] البحار: (۲۶/۱۹۴-۲۰۰)، البصائر: (۲۲۷-۲۳۱) و در آن ۱۱ روایت وجود دارد. [۷۷۴] البحار: (۲۶/۱۵۹-۱۷۹)و در آن ۶۳ روایت ذکر شده است، البصائر: (۱۰۹-۱۲۰) و در آن ۴۲ روایت ذکر شده است. [۷۷۵] البحار: (۲۶/۳۱۹-۳۳۴) و در آن ۱۶ روایت آمده. [۷۷۶] البحار: (۲۷/۲۹-۳۱) و در آن ۴ روایت ذکر شده است. البصائر: (۲۶۹-۲۷۴) و در آن ۱۳ روایت ذکر شده است. [۷۷۷] البحار: (۲۷/۳۰۲-۳۰۸) و در آن ۱۳ روایت ذکر شده است. [۷۷۸] البحار: (۲۷/۳۰۲-۳۰۸) و در آن ۱۳ روایت آمده است. [۷۷۹] الذریعة: (۴/۳۵۸). [۷۸۰] اعتقاد به الصدوق: (۱۰۶)، البحار: (۲۶/۲۹۷). [۷۸۱] یعنی باب تفضیل ائمه بر انبیاء...، آنچه که ما نقل کردیم تنها بعضی از روایات است، چنانکه قبلاً نیز ذکر گردید. [۷۸۲] البحار: (۲۶/۲۹۷). [۷۸۳] أوائل الـمقالات: (۴۲)، البحار: (۲۶/۲۹۸). [۷۸۴] الخصال: (۶۴۰)، أمالی الصدوق: (۱۴۲)، اعتقادات الصدوق: (۹۶)، البصائر: (۳۳)، الاختصاص: (۲۶۳)، سعد السعود: (۱۰۱)، البحار: (۱۱/۲۸-۳۰-۴۱-۵۸-۵۹)، (۱۳/۴۰۵)، (۱۶/۳۵۲-۳۷۲)، (۱۸/۳۱۸)، (۲۷/۶)، (۳۹/۳۴۲)، (۴۰/۴۲)، (۶۰/۲۴۲)، (۹۲/۸۵)، (۱۰۱/۹۴)، کامل الزیارات: (۱۷۹)، الـمناقب: (۳/۴۷).