اما شرح حال راویان:
۱- محمدبن یعقوب کلینی: نزد امامیه به ثقة الإسلام معروف است.
۲- ۳- در روایت قبلی شرح حال محمدبن یحیی عطار و احمدبن عیسی ذکر شد.
۴- علیبن حسین بن فضال: برخی از علمای شیعه او را از جملۀ آن گروهی به حساب آوردهاند که هر چه را تصحیح کنند، صحیح و معتبر است، زیرا به علم و دانش آن گروه اعتراف کردهاند، طوسی در «الفهرست» دربارۀ او گفته: (از رضا روایت کرده و ملازم و همراه ایشان بوده، شخصی بلندمرتبه و محترم، پارسا و وارع است، در حدیث و روایاتش موثوق و مورد اعتماد میباشد). کلینی در رجالشناسی خودش او را از زمرۀ یاران رضا و موثوق معرفی کرده است.
روایت سوم: کلینی در روضة از علیبن ابراهیم از پدرش از ابنابیعمیر از عمربن اذينه، از بریدبن معاویه روایت نموده که گوید: ابوجعفر این آیه را چنین تلاوت کرد: (أطیعوا الله وأطیعو الرسول وأولی الأمر منکم فإن خفتم تنازعاً فی الأمر فارجعوه إلی الله وإلی الرسول وإلی أولی الأمر منکم). سپس گفت: چگونه دستور میدهد که از آنها اطاعت شود و اجازه میدهد که با آنها منازعه شود؟ این را به آن کسانی گفته که مأمور به آیۀ ذیل هستند:
﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾[النساء: ۵۹] [۸۰۸] .
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او) اطاعت كنید».
میگویم: علیبن ابراهیم قمی استاد کلینی دربارۀ این آیه رأی دیگری دارد، در تفسیر خودش بر این آیه: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾گفته: پدرم از حماد از حریز از ابیعبدالله روایت نموده که گفت: آیۀ فوق اینگونه نازل شد: (فإن تنازعتم في شيء فأرجعوه إلى الله وإلى الرسول وإلى أولي الأمر منكم).
آیه در قرآن بدینسان است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾[النساء: ۵۹] .
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و از پیامبر اطاعت کنید و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمایید، و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا و پیامبر او برگردانیدو اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید این کار برای شما بهتر و خوش فرجامتر است».
[۸۰۸] الکافي: (۸/۱۸۴).