فضایل حضرت عمر سدر روایتهای شیعه
اما در ارتباط با فاروق عمربن خطاب سباید بگوییم: آنچه که آن جماعت در کتابهایشان دربارۀ او آوردهاند، را بخوانید تا نسبت به فضیلت و منزلت و مقام وی آگاهی حاصل کنید.
همانگونه که پیامبر جابوبکر را به ابراهیم و عیسی (علیهما السلام) تشبیه کرده، در حقیقت عمر را به نوح و موسی (علیهما السلام) تشبیه نموده است[۱۷۸۵] . پیامبر جهمواره ارزش و جایگاه او را میدانست و به رأی و نظر وی احترام میگذاشت.
روایت شده که وقتی مسلمانان در مقابل روم قرار گرفتند، دچار گرسنگی شدند، از همین روی، انصار پیش رسول خدا جآمده و برای کشتن شترها از او طلب اجازه کردند. آنگاه پیامبر جشخصی را دنبال عمربن خطاب فرستاد، پیامبر جفرمود: چه نظری داری، انصار پیش من آمده و برای کشتن شتر از من رخصت میخواهند؟ گفت: ای پیامبر خدا؟ چگونه ما با شکمهای گرسنه فردا با دشمن روبرو شویم؟! پیامبر جفرمود: چه نظری داری؟ گفت: به ابوطلحه دستور بده که در میان مردم ندا دردهد که تصمیم شما این است: هر کس هر طعامی که دارد، باید آن را بیاورد. پس سفرههای چرمین گسترانده شدند، (و مردم شروع به آوردن طعامها کردند) یکی یک مد و نیم میآورد (و دیگری...) مقدار طعامی که همگی آورده بودند، روی هم رفته ۲۷ صاع یا ۲۸ صاع بود و از ۳۰ صاع فراتر نمیرفت. مسلمانان که در آن روز چهار هزار نفر بودند، در کنار پیامبرججمع شدند، آنگاه پیامبر جدعا کرد و سپس دستش را در آن طعام فروبرد، آنگاه همگی خوردند و مقدار زیادی از آن طعام باقی ماند[۱۷۸۶] .
بنابراین، از خودت سؤال کن که چرا پیامبر جاز میان چهار هزار نفر اصحاب، تنها با حضرت عمربن خطاب به رایزنی و مشورت میپردازد؟
پیامبر جوقتی که هدیهای دریافت میکرد، آن را با حضرت عمر سدر میان مینهاد. تمیم دارمی میگوید: اسبی به پیامبر جهدیه داده شد که به آن (ورد) گفته میشد، پیامبر جآن را به حضرت عمر اعطا کرد[۱۷۸۷] .
پیامبر جچه بسیار که وی را به بهشت و آخرت خوشخبری میداد، و هنگامی که حضرت فاروق به پیامبرجفرمود: تو در نظر الله تعالی از قیصر و کسری گرامیتر و برتر هستی، اما اینک آنها در آن همه ناز و نعمت بسر میبرند و تو بر روی حصیری هستی که در پهلویت اثر گذاشته است، پیامبر جفرمود: آیا راضی نمیشوی که دنیا مال آنها باشد و آخرت برای ما[۱۷۸۸] .
و در روایت دیگر: حضرت عمر به پیامبر جفرمود: ای رسول خدا! تو پیامبرخدا جو برگزیده او و بهترین خلق او هستی، اما کسری و قیصر بر روی تختهای طلایی و فرشهای ابریشم و دیباج هستند، پیامبر جفرمود: آنها جماعتی هستند، که در ارتباط با خوشیها عجله خواهی کرده و هر آن ممکن است که آن خوشیها از آنها قطع گردد، اما خوشیهای ما برای آخرت اندوخته شده است[۱۷۸۹] .
[۱۷۸۵] أمالی الطوسی: (۲۷۴)، البحار: (۱۹/۲۷۱). [۱۷۸۶] أمالی الطوسی: (۲۶۶)، البحار: (۱۸/۲۳)، الـمناقب: (۱/۸۹)، إثبات الهداة: (۱/۳۰۴). [۱۷۸۷] البحار: (۱۶/۱۲۷)، الـمنتقی: فصل چهارم در جامع اوصافش. [۱۷۸۸] مکارم الأخلاق: (۱۵۰)، البحار: (۱۶/۲۵۷-۳۸۵). [۱۷۸۹] مجمع البیان: (۵/۸۷)، البحار: (۶۶/۳۲۰)، نور الثقلین: (۵/۱۶).