اما علت غیبت، اینک اختلاف دربارۀ علت غیبت
از حنان بن سدیر او هم از پدرش روایت نموده که گوید: از ابوعبدالله روایت شده که گفته: قائم ما غیبتی طولانی دارد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! این غیبت طولانی به خاطر چیست؟ گفت: اراده خداوند ﻷبر آن بوده که راه و روش غیبت انبیاء را در او اجرا نماید. ای سدیر! او باید مدت غیبت انبیاء را کامل نماید[۶۴۴] .
برخی از آنها علت غیبت را خوف از کشتن معرفی کردهاند؛ لذا روایت نمودهاند که رسول خدا جفرمود: حتماً باید آن غلام (یعنی مهدی) غیبت داشته باشد، عرض شد: ای رسول خدا! به خاطر چیست فرمود: از کشتن میترسد[۶۴۵] .
از زراره روایت شده که گوید: از ابوجعفر شنیدم که میگفت: آن غلام (مهدی) پیش از ظهور غیبتی دارد. گفتم: چرا؟ با دست به شکمش اشاره کرد و گفت: میترسد. زراره گفت: یعنی از کشتن[۶۴۶] .
و در روایتی آمده: میترسد که سرش را قطع نمایند[۶۴۷] .
از باقر روایت شده که گفت: هرگاه قائم ما آل بیت ظهور کند، میگوید: ﴿فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٢١﴾[الشعراء: ۲۱] . «پس من از دست شما گریختم وقتی كه از شما ترسیدم (كه در برابر این قتل غیرعمد مرا بكشید) و خداوند به من علم و دانش بخشید (تا در پرتو آن چیزها را درست ببینم و كارها را صحیح و بجا انجام دهم) و مرا از زمره پیغمبران كرد (تا بندگان خدا را به سوی نجات از عذاب فرا خوانم)»[۶۴۸] .
و برخی از آنها علت غیبت را این دانستهاند که هنگام ظهور، بیعت هیچ احدی به گردن او نباشد، از اسحاق بن یعقوب روایت شده که گفت: علت غیبت این است که خداوندﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَسَۡٔلُواْ عَنۡ أَشۡيَآءَ إِن تُبۡدَ لَكُمۡ تَسُؤۡكُمۡ﴾[المائدة: ۱۰۱] . «ای مؤمنان! از مسائلی سؤال مكنید (كه خداوند از راه لطف از آنها سخن نگفته است، و چه بسا به شما مربوط نبوده، و چندان سودی برای زندگی شما نداشته باشند، و) اگر فاش گردند و آشكار شوند شما را ناراحت و بدحال كنند».
مهدی گوید: همانا همۀ پدران من برخوردار از بیعت طاغوت زمان خودشان بودهاند، و من در حالی ظهور میکنم که بیعت هیچ کسی از طواغیت را به گردن ندارم[۶۴۹] .
از ابیعبدالله روایت شده که گفت: ولادت صاحب امر امامت بر مردم پوشیده میماند، تا اینکه به هنگام خروج بیعت هیچ کسی را به گردن نداشته باشد[۶۵۰] .
میگویم (مؤلف): این روایات دلیلی هستند برای اینکه هر امامی به خلیفۀ زمان خودش بیعت داده است. این حاوی اشکالی میباشد که خواننده آگاه از آن غافل نمیماند.
و برخی از آنها علت غیبت را بدی اعمال بندگان دانستهاند و هم اینکه خداوند دوست ندارد چنین بندگانی همجوار ایشان باشند، چنان که در روایت آمده: ایشان از شما پوشیده نیستند لکن اعمال شما او را از شما پنهان نمودهاند[۶۵۱] .
طوسی گفته: این روایت اشاره به آن است که اگر کسی عمل بد را نداشته باشد مانعی برای رؤیت امام ندارد[۶۵۲] .
میگویم: این روایت اشاره به آن است که مردم این زمان ما خالی از اعمال بد نیستند... خوب دقت کن!.
از مروان انباری روایت شده که گفت: این قول از دهان ابوجعفر بیرون آمده: هرگاه خداوند همجواری قومی را برای ما نپسندد، ما را از میان آنها بیرون میکشد[۶۵۳] .
میگویم: آن گونه که معلوم است خداوند همجواری او را برای ما نمیپسندد، از خداوند طلب عافیت مینمایم.
برخی از آنها به هر آنچه که ذکر نمودیم، معتقد نیستند و علت را مبهم و مخفی دانستهاند، روایت نمودهاند که مهدیشان گفته: درب سؤالهایی را قفل کنید که خالی از سود و منفعتی در عمل شما میباشندد، تکلف مکنید بر چیزی که هدف شما نیست، برای فرج زود هنگام دعا کنید[۶۵۴] .
از عبدالله بن فضیل هاشمی روایت شده که گوید: از صادق شنیدم که میگفت: صاحب امر امامت غیبتی دارد و باید آن را سپری کند، همانا دربارۀ آن غیبت هر باطلگرایی به شک و تردید میافتد. گفتم: فدایت شوم، چرا چنین است؟ گفت: به خاطر مسئلهای به ما اجازه داده نشده که آن را برای شما ظاهر کنیم، این، دستور خداوند و سرّی از اسرار و غیبتی از غیبهای خداوند است[۶۵۵] .
[۶۴۴] علل الشرایع: (۱/۲۳۴)، کمالالدین: (۴۳۷)، البحار: (۵۱/۱۴۲) (۵۲/۹۰). [۶۴۵] علل الشرایع: (۱/۲۳۴)، البحار: (۵۲/۹۰، ۹۷)، إثبات الهداة: (۳/۴۹۸). [۶۴۶] کمالالدین: (۳۲۱، ۳۲۵)، علل الشرایع: (۱/۲۴۶)، غیبة النعمانی: (۱۱۸)، غیبة الطوسی: (۲۰۲)، البحار: (۵۲/۹۱، ۹۵، ۹۷، ۹۸، ۱۴۶)، إثبات الهداة: (۳/۴۴۳، ۴۴۴، ۴۷۲، ۴۸۷، ۵۷۱). [۶۴۷] کمالالدین: (۴۳۷)، البحار: (۵۲/۹۷)، إثبات الهداة: (۳/۴۸۷). [۶۴۸] غیبة النعمانی: (۱۱۶)، کمالالدین: (۳۰۸)، البحار: (۵۲/۱۵۷، ۲۸۱، ۲۹۲، ۳۸۵)، نورالثقلین: (۴/۴۹)، تأویل الآیات: (۱/۳۸۸)، البرهان: (۳/۱۸۳)، إثبات الهداة: (۳/۴۶۸، ۵۳۵، ۵۶۱، ۵۸۳). [۶۴۹] کمالالدین: (۴۳۶)، الاحتجاج: (۲۶۳)، البحار: (۵۲/۹۲، ۲۷۹) (۵۳/۱۸۱) (۷۸/۳۸۰)، غیبة الطوسی: (۱۷۷). [۶۵۰] کمالالدین: (۵۳)، البحار: (۵۱/۱۳۲) (۵۲/۹۵، ۹۶، ۲۸۹). [۶۵۱] البحار: (۵۳/۳۲۱). [۶۵۲] البحار: (۵۳/۳۲۱). [۶۵۳] البحار: (۵۲/۹۰)، إثبات الهداة: (۳/۴۴۷). [۶۵۴] کمالالدین: (۲/۱۶۲)، الاحتجاج: (۲۶۳)، غیبة الطوسی: (۱۷۷)، البحار: (۵۲/۹۲) (۵۳/۱۸۱). [۶۵۵] البحار: (۵۲/۹۱)، إثبات الهداة: (۳/۳۸۸).