نوع اول: شرک در ربوبیت:
شرک در ربوبیت به دو نوع تقسیم میشود: یکی شرک تعطیل که زشتترین نوع شرک است، مثل شرک فرعون که گفت: ﴿وَمَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[الشعراء: ۲۳]. «پروردگار جهانیان چیست؟».و شرک فلاسفه که میگویند جهان قدیم و ابدی بوده است و اینطور نیست که جهان در اصل هیچ نبوده و معدوم باشد، [۹۹]بلکه همیشه بوده و همیشه خواهد بود. و رخدادها از دیدگاه آنها بر اساس اسبابی به وجود میآیند که آن اسباب وجود رخدادها را اقتضا مینمایند. که این اسباب و واسطهها را عقول و نفوس مینامند.
از همین نوع است شرک کسانی که به وحدت وجود معتقدند، مثل ابنعربی، ابن سبعین، عفیف تلمسانی، ابنفارض و امثال آنها از دیگر ملحدان، کسانی که با الحاد لباس اسلام را پوشاندهاند و الحاد را با مقداری از حق در آمیختهاند تا این گونه افراد کمبصیرت را فریب دهند و کالای خود را نزد آنها به فروش برسانند. و از همین نوع است شرک افراطیهای جهمیه و قرامطه که اسماء و صفات خداوند را تعطیل وانکار کردهاند.
نوع دوم: شرک کسانی که اسماء و صفات و ربوبیت خداوند را انکار نمیکنند اما همراه خداوند معبودی دیگر مقرر میدارند، مثل شرک نصارا که قائل به سه خدا هستند و شرک مجوسیها که میگویند رخدادهای خوب و نیکو از نور سرچشمه میگیرند و حوادث شرّ و بدی از تاریکی پدید میآیند.
شرک بسیاری از کسانی که با ستارهها شرک میورزند و میگویند ستارهها جهان را میگردانند، از همین نوع است چنان که مذهب ستارهپرستان مشرک و غیره همین است.
و میگویم: شرک قبرپرستان که ادعا میکنند که ارواح اولیاء بعد از مرگ در امور دخالت داشته و نیازها را برآورده میکنند و مشکلات را حل مینمایند و کسانی را که آنها را به فریاد میخوانند یاری میدهند و اگر کسی به آنها پناه ببرد و از آنها طلب کمک نمود او را حفاظت میکنند، از همین نوع شرک است، چون اینها از ویژگیهای ربوبیت است، چنان که بعضی آن را از این نوع قرار دادهاند.
[۹۹] در مقابل این جمله در حاشیه نسخه ع چنین آمده است:
تأمل فی ریـاض الأرض
وأنظر الی آثار ما صَنعَ المَلیك
أصولٌ من لُجیـنٍ زاهراتٍ
علی أغصانِها ذَهبٌ سَبیـــك
علی قَصبِ الزُّبُرجُدٍ شاهداتٌ
بأنَّ اللهَ لیس له شریـــــــك