توضیح و شرح باب:
النهی عن سب الریح (نهی از ناسزا گفتن به باد)
از ناسزا گفتن به باد نهی شده، چون باد یک مأمور است و جز به فرمان و اذن خدا تأثیر ندارد. از این رو ناسزاگفتن به باد همچون ناسزا گفتن به زمانه است، که نهی وارده از آن قبلا آورده شد. باد نیز به همین صورت است.
مؤلف میگوید: (عن أبی بن كعبس: أن رسول اللهجقال: «لا تسبوا الریح؛ فإذا رأیتم ما تكرهون؛ فقولوا: اللهم إنا نسألك من خیر هذه الریح، وخیر ما فیها، و خیر ما أمرت به، ونعوذ بك من شر هذه الریح، وشرّ ما فیها، و شر ما أمرت به». صحّحه الترمذی [۲۲۹۱].
(از ابی بن کعبسروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «باد را ناسزا مگویید؛ هرگاه بادی را دیدید که از آن خوشتان نیامد؛ بگویید: خدایا! خیر این باد و خیر آنچه که در آن است و خیر آنچه که این باد به آن امر شده، از تو میخواهیم و از شر این باد و شر آنچه که در آن است و شر آنچه که این باد به آن امر شده، به تو پناه میبریم». ترمذی این حدیث را صحیح دانسته است).
أبی ابن کعب، همان ابن قیس بن عبید بن زید معاویه بن عمرو بن مالک بن نجّار، انصاری خزرجی، ابومنذر است. او صحابی و از اهل بدر و انسان بزرگی بود. وی از قراء، فضلا و علمای صحابه است و مناقب و فضایل مشهوری دارد. دربارهی سال وفاتش اختلاف نظر وجود دارد. هیثم بن عدی میگوید: وی به سال ۱۹ هجری درگذشت. خلیفه بن خیاط سال وفاتش را ۳۲ هجری دانسته است. بعضی میگویند در سال ۳۲ هجری أبی ابن کعب درگذشت و به گفتهی بعضی در زمان خلافت حضرت عمرسوفات یافت.
میگویم: اقوال دیگری راجع به تاریخ وفات ابی ابن کعب گفته شده است. [۲۲۹۲]
فرمودهی: (لا تسبّوا الریح) یعنی باد را سرزنش و ملامت نکنید و به سبب زیان و ضرری که در آن است، نفریناش نکنید؛ چون باد، مأمور و مسخرشده و مجبور است. پس سرزنش و نفرین آن جایز نیست، بلکه هنگام آسیب دیدن از باد، واجب است انسان توبه کند.
باد وقتی که زیان و ضرر به همراه دارد، برای ادب کردن بندگان خدا از جانب الله تعالی وزیده و تأدیب خدا هم برای بندگان، رحمت است. از این رو در حدیث ابوهریره به طور مرفوع آمده است: «الریح من روح الله، تأتی بالرحمة وبالعذاب، فلا تسبوها، ولكن سلوا الله من خیرها، وتعوّذوا بالله من شرها»: «باد از رحمت خدا نشأت گرفته که هم رحمت و هم عذاب را میآورد. پس آن را سرزنش و نفرین نکنید، بلکه خیر آن را از خدا بخواهید و از شر و زیان آن به خدا پناه ببرید». احمد، ابوداود و ابن ماجه این حدیث را روایت کردهاند. [۲۲۹۳]
ابنکه باد گاهی عذاب را میآورد، با این مطلب که باد از رحمت الله است، منافات ندارد.
از ابن عباس روایت شده که مردی نزد پیامبرجباد را نفرین کرد. آن حضرتجفرمود: «لاتلعنوا الریح فإنها مأمورة، وإنه من لعن شیئا لیس له بأهل، رجعت اللعنة إلیه»: «باد را نفرین نکنید؛ چون باد مأمور الهی است. و چون هرکس چیزی را نفرین کند که مستحق نفرین نباشد، نفرین به خود او بر میگردد». ترمذی این حدیث را روایت کرده و میگوید: این حدیث، غریب است. [۲۲۹۴]
شافعی میگوید: «سرزنش باد درست نیست؛ چون باد مخلوق و فرمانبردار الله و سربازی از سربازان خداست که الله تعالی هر وقت بخواهى آن را رحمت قرار میدهد یا هر وقت بخواهى آن را عذاب و شر میگرداند. سپس با اسناد خود حدیثی منقطع در این زمینه را روایت کرده که: مردی از فقر و نداری نزد پیامبرجشکایت برد. پیامبرجبه او گفت: «لعلك تسبّ الریح [۲۲۹۵]: «شاید باد را دشنام داده و نفرین میکنی». [۲۲۹۶]
مطرف میگوید: «اگر باد از مردم حبس میشد، تمام موجودات میان آسمان و زمین، گند میزدند». [۲۲۹۷]
عبارت: (فإذا رأیتم ما تكرهون) یعنی هرگاه از باد به خاطر شدت گرما یا سرمایش یا شدت وزش باد، بدتان آمد.
در فرمودهی: (فقولوا: اللهم إنا نسألك من خیر هذه الریح) پیامبرجبه روی آوردن و بازگشت به سوی آفرینندهی باد امر کرده است، چون کسی که زمام همهی امور به دست اوست و سرچشمهی باد از حکم اوست، به باد امر کرده که بوزد. پس هیچ چیزی به اندازهی طاعت و شکرگزاری خدا، نعمتی را جلب نمیکند و چیزی به اندازهی پناه بردن به خدا و اظهار درماندگی در برابر او و تواضع، ذلت و خواری برای او و دعای او و بازگشت به سوی او و طلب آمرزش از گناهان، عذابی را دور نمیکند.
امالمؤمنین عایشهلمیگوید: پیامبرجموقع وزش باد میفرمود: «اللهم إنی أسألك من خیرها، وخیر ما فیها، وخیر ما أرسلت به، وأعوذ بك من شرها، وشر ما فیها، وشرما أرسلت به»: «خدایا! همانا من خیر آن باد و خیر آنچه که در آن است و خیر آنچه که باد برای آن فرستاده شده، از تو میخواهم. و از شر باد و شر آنچه که در آن است و شر آنچه که باد برایش فرستاده شده، به تو پناه میبرم». هرگاه هوا ابری میشد، رنگ چهرهی پیامبر جتغییر مییافت و بیرون رفته و داخل میشد و رو کرده و پشت مینمود. وقتی باران میبارید، خوشحال میشد. عایشه به این حالت پیامبرجپی برد و راجع به آن از پیامبرجپرسید، آن حضرتجفرمود: «ای عایشه! شاید این به گونهای باشد که قوم عاد گفتند: ﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ قَالُواْ هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَا﴾[الأحقاف: ۲۴]: «هنگامی که ابری را دیدند که در افق آسمان گسترده میشود و به سوی سرزمینهای ایشان رو میآورد (خوشحال شدند و) گفتند: این ابر بر ما باران را میباراند». بخاری و مسلم این حدیث را روایت کردهاند. [۲۲۹۸]
این کاری بود که پیامبرجبه آن امر کرد و موقع وزش باد و دیگر پیشامدهای ناگوار و ناخوشایند انجام میداد. این کجا و کار کسانی که در این مواقع از طاغوت و مردگان مدد میجویند و میگویند: ای فلانی باران بباران یا آن را قطع کن، کجا؟! فالله المستعان.(خدا کمک کند).
[۲۲۹۱] امام احمد در «المسند»، ۵/۱۲۳؛ ابن ابی شیبه در مصنف خود، ۶/۲۷؛ عبد بن حمید در مسندش، (شمارهی ۱۶۷- المنتخب)؛ بخاری در «الأدب المفرد»، شمارهی ۷۱۹؛ ترمذی در سننش، و میگوید: حدیث حسن و صحیح است. شمارهی ۲۲۵۲؛ ابن ابی دنیا در کتاب «المطر والرعد والبرق والریح»، شمارهی ۱۲۸؛ نسائی در «السنن الکبری»، ۶/۲۳۱- ۲۳۲؛ ابن سُنی در «عمل الیوم واللیلة»، شمارهی ۲۸۹؛ طحاوی در «شرح مشکل الآثار»، ۳/۳۸۰- ۳۸۲؛ حاکم در «المستدرک»، ۲/۲۹۸؛ و حدیث را صحیح میداند بر شرط بخاری و مسلم و ضیاء مقدسی در «المختارة»، ۳/۴۲۴ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. راجع به مرفوع بودن و موقوف بودن این حدیث، اختلاف نظر وجود دارد. به هر حال چه مرفوع باشد و چه موقوف، حدیثی صحیح است. این حدیث شواهدی از طریق حدیث ابوهریره، جابر و ابن عباس دارد. [۲۲۹۲] نگا: الإصابة فی تمییز أسماء الصحابة، ۱/۲۷. [۲۲۹۳] عبدالرزاق در مصنف خود، ۱۱/۸۹؛ امام احمد در «المسند»، ۲/۲۵۰، ۲۶۷- ۲۶۸، ۴۳۶، ۴۰۹- ۵۱۸ و ۴۳۷؛ بخاری در «الأدب المفرد»، شمارهی ۷۲۰؛ ابوداود در سننش، شمارهی ۵۰۹۷؛ ابن ماجه در سننش، شمارهی ۳۷۲۷؛ نسائی در «السنن الکبری»، ۶/۲۳۰- ۲۳۱؛ طحاوی در «شرح مشکل الآثار»، ۳/۳۸۲- ۳۸۴؛ ابن حبان در صحیحش، شمارههای ۱۰۰۷ و ۵۷۳۲؛ حاکم در «المستدرک»، ۴/۲۸۵ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. ابن حبان، طحاوی و حاکم آن را صحیح دانستهاند و ذهبی آن را تأیید نموده است. این حدیث همان طور که اینان گفتهاند، حدیثی صحیح است. [۲۲۹۴] ابوداود در سننش، شمارهی ۴۹۰۸؛ ترمذی در سننش، شمارهی ۱۹۷۸؛ طبرانی در «المعجم الکبیر»، شمارهی ۱۲۷۵۷ و در «المعجم الصغیر»، شمارهی ۹۵۷ و در «الدعاء»، شمارهی ۲۰۵۰؛ ابن حبان در صحیحش، به شمارهی ۵۷۴۵؛ بیهقی در «شعب الإیمان»، ۴/۳۱۶ و ضیاء در «المختارة»، ۱۰/۲۷- ۲۹ این حدیث را روایت نمودهاند. ترمذی در سننش، به شمارهی ۱۹۷۸ دربارهی این حدیث میگوید: «حسن غریب است». اسناد این حدیث، صحیح میباشد و ابن مفلح در «الآداب الشرعیة»، ۱/۱۱ میگوید: «راویان این حدیث، ثقهاند.» [۲۲۹۵] شافعی در کتاب «الأم»، ۱/۲۵۳ این حدیث را از محمد بن عباس روایت کرده است. نووی در کتاب «الأذکار»، ص ۴۶۱، چاپ مکتبة التراث الاسلامی آن را به دلیل منقطع بودن، معلول دانسته است. [۲۲۹۶] عین کلام شافعی در «الأم»، ۱/۲۵۳ این است: «هیچ کس حق ندارد باد را سرزنش و نفرین کند؛ چون باد آفریده و فرمانبردار خدا و سربازی از سربازان خداست. خدا هر وقت بخواهد آن را مایهی رحمت و یا مایهی عذاب قرار میدهد. شافعی میگوید: محمد بن عباس به ما خبر داد و گفت: مردی از فقر و نداری پیش پیامبر جشکایت برد. آن حضرت جفرمود: «لعلک تسب الریح»: «شاید باد را سرزنش و نفرین میکنی». [۲۲۹۷] عبدالله بن امام احمد در «زوائد الزهد»، ص ۲۴۴؛ ابن ابی دنیا در کتاب «المطر والرعد والبرق والریح»، شمارهی ۱۴۰ و ابوشیخ در «العظمة»، ۴/۱۳۱۸ از طریق علی بن زید بن جُدعان از مطرب از کعب الأحبار این حدیث را روایت کردهاند. در اسناد آن علی بن زید وجود دارد که ضعیف است. [۲۲۹۸] بخاری در صحیحش، به شمارهی ۳۲۰۶ و مسلم در صحیحش به شمارهی ۸۹۹ این حدیث را روایت کردهاند و لفظ روایت، از آنِ مسلم است.