توضیح و شرح باب:
باب: احکام باطل کردن جادو(نشرة)
مؤلف بعد از بیان حکم جادوگران و کهانت مطالبی را در مورد باطل کردن سحر بیان میکند، چون گاهی این کار از سوی شیاطین و جادوگران انجام میشود و اینگونه با توحید مخالف خواهد بود و گاهی این کار از راه جایز انجام میشود که تفصیل آن خواهد آمد.
ابوالسعادات میگوید: نشرة نوعی علاج و رُقیه است و افرادی که گمان میرود جن زده شدهاند بهوسیلهی آن مورد معالجه قرار میگیرند و نشرة نامیده شده چون بیماریای که فرد دچار آن شده بهوسیلهی آن دور میشود.
و حسن میگوید: نشرة از جادوست چنانکه در حدیث آمده است: «شاید جادو شده و سپس بر او با خواندن «قل أعوذ برب الناس» [۱۳۳۳]دعا خواند [۱۳۳۴].
و دیگران گفتهاند: نشرة یا همچنین اگر گفته شود برای او نشرة نوشت که آن مانند تعویذ و دعاست [۱۳۳۵].
ابن جوزی میگوید: نشرة یعنی باز کردن سحر و جادو از کسی که جادو شده است و تقریباً کسی آن را نمیداند مگر کسی که جادو بلد است [۱۳۳۶].
مؤلف میگوید: از جابر روایت است که از رسول خدا جدر مورد نشرة (باز کردن جادو با جادو) پرسیدند فرمود: «کار شیطانی است» [۱۳۳۷].
این حدیث را امام احمد با سند جید روایت کرده و ابوداود نیز روایت کرده و میگوید: احمد را از آن پرسیدند گفت: ابن مسعود همه این کارها را مکروه و ناپسند میدانست [۱۳۳۸].
حدیث مذکور را امام احمد روایت کرده و ابوداود از وی در «سنن» خود و فضل بن زیاد در کتاب «المسائل» از عبدالرزاق از عقیل بن معقل بن منبّه از عمویش وهب بن منبّه از جابر روایت کرده است. ابن مفلح میگوید: اسنادش جید است و حافظ اسنادش را حسن شمرده و ابن أبی شیبه و ابوداود در «المراسیل» از حسن و او از پیامبرجروایت کرده که فرمود: «نشرة از عمل شیطان است» [۱۳۳۹].
پیامبرجرا در مورد «نشره» عملی که در دوران جاهلیت به وسیلهی آن جادو را باطل میکردند پرسیدند، فرمود: «از عمل شیطان است، اما دعاهای شرعی، رقیه و داروهای مباحی که برای باطل کردن جادو استفاده میشود جایز است». چنانکه ابن قیم گفته است.
گفتهاش: (امام احمد را در مورد نشره پرسیدند، گفت: ابن مسعود همه این امور را مکروه میدانست). منظور امام احمد این است که ابن مسعود نشرهای را مکروه میداند که شیطانی باشد و با نوشتن و آویزان کردن تعاویذ انجام میشود، چون ابن مسعود تعویذ را مکروه میدانست خواه تعویذی که از قرآن بود یا چیزی دیگر بود، اما بازکردن سحر با خواندن دعا از قرآن و نامهای خداوند بدون نوشتن و آویزان کردن آن را کسی مکروه ندانسته است.
همچنین آنچه ابن ابی شیبه از ابراهیم روایت کرده که: «آنان تعویذها، دعاها و باز کردن سحر را مکروه میدانستهاند» [۱۳۴۰]. که بر همین حمل میشود.
مؤلف میگوید: «در بخاری از قتاده روایت است که به ابن مسیب گفتم: مردی جادو شده و نمیتواند با زنش آمیزش نماید، آیا جادویش باز شود؟ گفت: اشکالی ندارد، چون آنها فقط قصد اصلاح دارند و آنچه مفید است از آن نهی نشده است» [۱۳۴۱].
این روایت را بخاری به صورت معلق روایت کرده و ابوبکر الأثرم در کتاب «السنن» از طریق ابان العطّار از قتاده با همین عبارت به صورت موصول روایت کرده است و از طریق هشام دستوایی از قتاده با عبارت «یلتمس مَن یداویه: کسی را بجوید که او را مداوا کند» آنگاه قتاده گفت: خداوند از چیزی نهی کرده که مضر است و از آنچه مفید باشد نهی نکرده است، روایت نموده است.
گفتهاش: قتاده ابن دعامهی سدوسی بصری، ثقه، فقیه و از بزرگترین حافظان تابعین بود، گفته میشود او نابینا متولد شده بود و در سال صد و ده و اندی از هجرت در گذشت [۱۳۴۲].
گفتهاش: (رجل به طِبّ) طب در اینجا به معنای سحر است. طب الرجل یعنی سحر شده است. ابن انباری میگوید: طب از اضداد است گفته میشود: لعلاج الداء: طب، والسحر من الداء: یقال له طبٌ [۱۳۴۳].
گفتهاش: (أو یُؤَخَّذ) یعنی از آمیزش با زنش خودداری کرده و نمیتوانست با او همبستر شود. أُخذ با ضمهی همزه یعنی سخنی که ساحر میگوید.
گفتهاش: (یُحَلُ) مبنی بر مفعول.
گفتهاش: (أو یُنَشَّر) با تشدید معجمه
و گفتهاش(گفت: مشکلی ندارد) یعنی اگر نشره برای اصلاح باشد اشکالی ندارد یعنی برای از بین بردن سحر باشد و در صورتی منع میشود که باعث شر یا ضرری باشد ابن مسیب در مورد روش بازکردن جادو با روشی که مشخص نیست که از جادوست یا نه؟ میگوید: اشکالی ندارد چون آنها قصد اصلاح دارند یعنی میخواهند جادو را از بین ببرند و از آنچه به قصد اصلاح انجام میشود نهی نشده است بلکه از آنچه مضرّ است نهی شده است.
باز کردن جادو با رقیه و دعاهای شرعی جایز و داروهای مباح جایز است. [۱۳۴۴]کلام ابن مسیب بر همین نوع بازکردن سحر حمل میشود و یا اینکه گفته میشود مقصود او روشی بوده که مشخص نیست سحر است یا نه؟ و همچنین آنچه از امام احمد نقل شده که به عمل نشره (باز کردن سحر) اجازه داده است بر همین حمل میشود.
کسانی که گفتهاند امام احمد به باز کردن جادو به وسیلهی اعمال سحرآمیز اجازه داده است، اشتباه کردهاند؛ چون در سخن امام احمد چیزی نیست که بر این مفهوم دلالت نماید، بلکه وقتی او را در مورد مردی پرسیدند که سحر را باز میکند گفت: بعضی به این کار اجازه دادهاند گفتند: او در طشت بزرگی آب میریزد و در آن پنهان میشود، آنگاه امام احمد دستهایش را به هم زد و گفت نمیدانم این چیست؟ به او گفتند به نظر شما انجام دادن چنین کاری درست است؟ گفت: نمیدانم چیست؟ و این در نهی از نشره و مکروه بودن آن صریح است.
چگونه امام احمد به آن اجازه میدهد و حال آنکه خودش این حدیث را روایت میکند که «باز کردن سحر با اعمال سحر آمیز» کار شیطانی است. اما از آنجا که کلمهی نشره (بازکردن سحر) بین باز کردن سحر با شیوهی جایز و باز کردن آن با شیوهی ناجایز مشترک است و دیدند که امام احمد بازکردن سحر را جایز قرار داده گمان بردهاند که او شیوهای که از اعمال شیطان محسوب میشود را جایز شمرده است و حال آنکه هرگز چنین نیست.
از جمله مطالبی که دربارهی کیفیت بازکردن سحر به شیوهی جایز گفته شده روایتی است که ابن ابی حاتم و ابوالشیخ از لیث ابن ابی سلیم روایت کردهاند که گفت: به من رسیده که این آیات از سحر شفا میدهند، به این صورت که در ظرفی پر از آب این آیات خوانده شود و سپس آب روی سر فردی که جادو شده ریخته شود که آیات عبارتند از﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ٨١ وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨٢﴾[یونس: ۸۱-۸۲]. «و چون (بساط جادوی خویش را) انداختند، موسی گفت: آنچه آوردهاید، جادوست؛ بیگمان الله آن را بهزودی باطل میکند؛ بهراستی الله کردار تبهکاران را سامان نمیبخشد. و الله، به فرمان خویش حق را تحقق میبخشد؛ هرچند برای گنهکاران ناخوشایند باشد».و ﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِينَ١١٩ وَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ١٢٠ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢﴾[الأعراف: ۱۱۸-۱۲۲]. «بدینترتیب حق ثابت شد و سحری که جادوگران انجام میدادند، باطل گردید. آنجا بود که(فرعونیان) شکست خوردند و خوار شدند. و جادوگران به سجده افتادند. گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. به پروردگار موسی و هارون».و ﴿إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ﴾[طه: ۶۹]. «جز این نیست که آنچه ساختهاند، افسون و نیرنگ جادوگر است. و جادوگر هر جا برود، رستگار نمیشود».
ابن بطّال میگوید: در کتاب وهب بن منبّه آمده است که هفت برگ سبز از برگهای درخت کنار بردارد و آن را با دو سنگ خُرد کند سپس بر آن آب بزند و بر آن آیة الکرسی، سورهی کافرون، اخلاص، فلق و ناس را بخواند و سپس سه جرعه از آن بخورد و با آن غسل کند، همهی آثار سحر از او دور میشود و این برای مردی که به سبب سحر نمیتواند با زنش همخوابی کند خوب است [۱۳۴۵].
[۱۳۳۳] با این عبارت حدیث را نیافتم، شاید اختصار حدیث عایشه باشد که وقتی لبید بن اعصم پیامبرجرا جادو کرد آن را گفت: و در آن حدیث آمده است: «آن که بالای سرم نشسته بود به دیگری گفت: این مرد را چه شده است؟ گفت: جادو شده است. گفت: چه کسی او را جادو کرده است؟ گفت: لبید بن اعصم مردی از بنی زریق از هم پیمانان یهود که منافق بود» و در این حدیث نیز آمده: که عایشه گفت: گفتم: ای رسول خداجچرا؟ ـ سفیان میگوید یعنی پس چرا با استفاده از نشره جادو را باطل نکردی؟ ـ فرمود: خداوند مرا شفا بخشید و من دوست ندارم برای مردم شری را برانگیزم. صحیح بخاری۵۴۳۲ و لفظ از اوست و صحیح مسلم ش۲۱۸۹. [۱۳۳۴] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ۵/۵۳. [۱۳۳۵] گوینده توربشتی است چنانکه در مرقاة المفاتیح ۸/۳۷۳ آمده است. [۱۳۳۶] غریب الحدیث، ابن جوزی۲/۴۰۸ و پایان سخنش: و با این وجود مشکلی در آن نیست. [۱۳۳۷] مسند احمد۳/۲۹۴، سنن ابوداود۳۸۶۸، السنن الکبری بیهقی۹/۳۵۱ و دیگران که اسنادش حسن است چنانکه حافظ در فتح الباری ۱۰/۲۳۳ گفته است. [۱۳۳۸] ابن مفلح در الآداب الشرعیة ۳/۶۳ میگوید: جعفر میگوید: از ابا عبدالله شنیدم که وقتی دربارهی نشره پرسیده شد گفت: ابن مسعود همه اینها را مکروه میدانست. [۱۳۳۹] مصنف ابن ابی شیبه۲۳۵۱۶ و مراسیل ابوداود۴۵۳ از چند طریق از شعبه از ابی رجاء از حسن با همین سند روایت کرده است و ابونعیم در الحلیة ۷/۱۶۵ و مستدرک حاکم۸۲۹۲ از طریق مسکین بن بکیر از شعبه از ابی رجاء از حسن از انس از پیامبرجروایت کرده است که مسکین صدوق است اما احادیث منکری دارد. درست این است که حدیث مرسل است چنانکه ابوحاتم در العلل۲/۲۹۵ گفته است. [۱۳۴۰] ابن ابی شیبة در مصنف خود ۲۳۴۶۷ از طریق هشیم از مغیرة از ابراهیم روایت کرده است. [۱۳۴۱] بخاری در کتاب الطب باب هل یستخرج السحر۵/۲۱۷۵ به صورت معلق روایت کرده و ابن ابی شیبه در مصنّف خود۲۳۵۲۳ و اثرم در السنن روایت کرده چنانکه در التعلیق۵/۴۹ آمده و ابن عبدالبر در التمهید۶/۲۴۴ روایت کرده که اسنادش صحیح است چنانکه حافظ در تغلیق التعلیق گفته است. [۱۳۴۲] سیر اعلام النبلاء۵/۲۶۹. [۱۳۴۳]نگا: فتح الباری۱۰/۲۲۸. [۱۳۴۴]اعلام الموقعین۴/۳۹۶. [۱۳۴۵] شرح صحیح بخاری ابن بطال۹/۴۴۶ و نگا: فتح الباری۱۰/۲۳۳.