نهی از نوشتن حدیث در دوران رسول اکرم ج:
عدم تدوین احادیث در حیات رسول اکرم دو علت داشت:
۱- همه مردم بر حافظه قوی و ذهن روان خودشان اعتماد داشتند و وسائل نوشتن خیلی کم بود و در دسترس همه مردم قرار نمیگرفت.
۲- از طرف رسول الله جاجازه نوشتن قرآن صادر شد. ولی ایشان از نوشتن حدیث نهی فرموده بودند.
امام مسلم از ابی سعید خدری سروایت میکند که رسول خدا فرمود: «لَا تَكْتُبُوا عَنِّي شَيْئًا، فَمَنْ كَتَبَ عَنِّي شَيْئًا فَلْيَمْحُهُ». «غیر از قرآن چیزی از من ننویسید و هرکس چیزی غیر از قرآن نوشته آن را نابود کند».
بدین علت بعضی از بزرگان گذشته امت نوشتن حدیث و علم را مکروه میدانستند.
ظاهراً حکمت نهی رسول جاز نوشتن احادیث این بود که میترسید که قرآن و سنت باهم قاطی شوند و یا اینکه مردم با روی آوردن به حدیث از قرآن غافل شوند، مخصوصاً که مردم بیسواد بودند. یا تنها برای افرادیست که به حافظهاش اطمینان دارد ولی برای افراد باسواد که نویسنده وحی بودهاند جائز باشد. با همه این تأویلات حدیث ثابت دیگری روایت شده که رسول خدا به بعضی از صحابه کرام اجازه نوشتن را صادر فرمود توجیه میشود.
ابو داود و حاکم و دیگران از عبدالله بن عمرو بن العاصبروایت کردهاند که گفتند: «قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، إِنِّي أَسْمَعُ مِنْكَ أَشْيَاءَ، أَفَأَكْتُبُهَا؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنِّي لَا أَقُولُ فِيهِمَا إِلَّا حَقًّا». «به رسول خدا جعرض کردم، ای رسول الله من از شما چیزهایی میشنوم، آنها را بنویسم؟ فرمود: بله، گفتم: در حالت عصبانیت و آرامش؟ فرمود: بله، چون من در هر دو حالت فقط حق میگویم».
بخاری از ابوهریره سروایت میکند: «هیچ کدام از یاران رسول خدا بیشتر از من حدیث روایت نکرده مگر عبدالله بن عمرو بن عاصب، چون او مینوشت و من نمینوشتم» پس امثال عبدالله از اینکه سنت را با قرآن اشتباه بگیرد مصون بود .
ترمذی از ابوهریره سروایت میکند: «مردی از انصار نزد رسول خدا جمینشست و تحت تأثیر گفتار ایشان قرار میگرفت ولی نمیتوانست آنها را به خاطر بسپارد. شکایت را پیش رسول جبرد. ایشان فرمودند: از دستت بهرهگیر و با دستانش به نوشتن اشاره کردند».
بخاری و مسلم در صحیحین میگویند: «ابو شاه یمنی از رسول خدا خواست خطبه روز فتح مکه را برای او بنویسد». پیامبر فرمود: «برای ابو شاه بنویسید».
بخاری روایت میکند: از علی ÷سؤال شد. آیا شما تا به حال جز قرآن چیزی دیگر از رسول خدا دارید؟ گفت: سوگند به خدا نه. مگر فهمی که خدا به بندهای در کتابش عنایت کرده باشد و چیزی که در این صحیفه وجود دارد. گفتند: چه چیزی در آن صحیفه وجود دارد؟ گفت: قصاص، و آزاد کردن اسیر، اینکه مؤمن در مقابل کافر کشته نمیشود». ثابت شده رسول خدا برای عمرو بن حزم و دیگران کتاب صدقات و دیات و فرائض نوشته است.
بعضی از عالمان میگویند: احادیثی که اجازهی نوشتن میدهند، منسوخ کنندهی حدیث نهی هستند، چون حدیث نهی در اوائل اسلام بوده، زمانی که ترس از این بود که مردم قرآن را فراموش کنند یا قرآن و حدیث اشتباه شوند، سپس وقتی مشکل برطرف شد این نهی نسخ گردید.
شاید یکی از چیزهایی که نظریه منسوخ شدن را تأیید میکند این باشد که احادیث اذن بعد از حدیث نهی روایت شدهاند چون ابوهریره در سال هفت هجری مسلمان شد و داستان ابی شاه در سال هشت هجری صورت گرفت.
هر کدام از تأویلات گذشته را بپذیریم، این موضوع ثابت است که در دوران نبوی نویسندگان حدیث خیلی کم بود و در همان حالت این دوران به پایان رسید.