پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

احادیث «خلفاء دوازده‌گانه»

احادیث «خلفاء دوازده‌گانه»

در صفحه ۲۱۰ احادیث خلفاء دوازده‌گانه را ذکر می‌کند، که مسلم و بخاری و دیگران آن را روایت کرده‌اند و در نقل احادیث بر فتح الباری ابن حجر اعتماد کرده است، و از جمله احادیثی که در نقل از ابن حجر روایت کرده است، حدیث طبرانی از عبدالله بن عمرو بن عاص و حدیث موقوف کعب را ذکر می‌کند و بعد از آن می‌گوید: این احادیث خلفاء را دوازده نفر به حساب می‌آورد و مخالف حدیث صحیح «سفینه» است که اصحاب سنن آن را روایت کرده‌اند و ابن حبان آن را صحیح می‌داند که می‌فرماید: «خلافت بعد از من سی سال است سپس به ملوکیت تبدیل می‌شود».

او چنان نشان می‌دهد که علمای حدیث معتقد به تعارض این دو حدیث هستند، تعارضی که اطمینان را از هر دو روایت و راویان آنها می‌زداید، لذا اقوالی را از امام قاضی عیاض و امام ابن فرج جوزی نقل قول می‌کند.

در جواب می‌گوییم:

۱- نویسنده از «فتح الباری» -همانند عادت گذشته‌اش- بدون تحقیق و ناقص نقل می‌کند. روایت کعب را نقل می‌کند، در حالی که حافظ در مورد آن حدیث می‌گوید: «حدیث کعب واهی است و قابل احتجاج نیست».

۲- مؤلف اشکال و سؤالات قاضی عیاض را نقل می‌کند ولی جواب قاضی را حذف می‌کند، معلوم است که چنین روشی موجب تدلیس در نقل و مدلس قلمداد شدن ناقل می‌شود.

ما پایان‌بخش کلام قاضی را در [فتح الباری: ج ۱۳، ص ۱۸۰] نقل می‌کنیم «قاضی عیاض» درباره‌ی عدد «دوازده» که در حدیث آمده دو سؤال می‌پرسد:

۱- ظاهر این حدیث مخالف حدیث سفینه «الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُونَ سَنَةً، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا». «خلافت بعد از من سی سال می‌باشد، سپس پادشاهی می‌گردد». می‌باشد که اصحاب سنن آن را روایت کرده‌اند، و ابن حبان و دیگران آن را تصحیح کردند. چون در مدت آن سی سال، جز چهار خلیفه و چند روزی از خلافت حسن بن علی وجود نداشته است.

۲- اگر هدف غیر از این سی سال باشد، خلفاء بیشتری حکومت کرده‌اند.

نویسنده (ابوریه) در همین‌جا توقف می‌کند. اما ما ادامه مطلب را برای شما بیان می‌کنیم.

قاضی عیاض ادامه می‌دهد: منظور خلافت در حدیث سفینه خلافت نبوی است (یعنی خلافتی که عادل و بر روش پیامبر باشد)» ولی در حدیث جابر بن سمره (حدیث صحیحین -حدیث خلفا دوازده نفرند-) نوع خلافت مشخص نشده است.

و اما در جواب جواب سوال دوم: پیامبر نفرموده خلفاء منحصر در ۱۲ نفر است، بلکه گفته است، که دوازده نفر خلیفه می‌آیند، وممکن است بیشتر از آن هم باشد و این تناقضی با حدیث ندارد. و تاکنون چهار خلیفه آمده‌اند وتا قبل از برپایی قیامت هم بقیه آنها خواهند بود.

این بود نقل از قاضی عیاض. اما ابوریه در مورد نقل از ابن جوزی/هم مرتکب چنین خیانتی می‌شود. کلام ابن جوزی در [فتح الباری: ج ۱۲، ص ۱۸۱] یک صفحه تمام است ولی ابوریه چند سطر از آن را نقل می‌کند.

ابن حجر خودش در «فتح الباری» در مورد احادیث تحقیق مفصلی انجام داده‌است و چند صفحه سخن را به درازا می‌کشاند، بگونه‌ای یک خواننده محقق و حقیقت‌جو از طریق آن حقیقت را به دست می‌آورد و به یقینش در مورد حدیث صحیحین افزوده می‌شود. حافظ ابن حجر/به اتفاق همگی ما از بزرگان و امامان در حدیث است، بلکه او آنچنان که نویسنده اضواء البیان می‌گوید: امیرالمومنین در حدیث است. حال اگر او دارای چنین مقام شامخی است، چرا مسلک او را در فهم احادیث بکار نگیریم، و بین آن دو را جمع نکنیم؟؟!.

نمی‌دانیم آیا نویسنده بدون تحقیق و بررسی مطالب را از فتح الباری ناقص ربوده است یا عمدی مطالب را بریده ذکر می‌کند تا به هدف شومش برسد. اگر اولی باشد علتش نادانی است ولی اگر به خاطر قضیه دوم باشد برگرفته از خیانت است و هر دو علت برای محقق عیب و عار هستند.