اهتمام محدثین به نقد و بررسی متن و سند حدیث
محدثین اهتمام فراوانی به نقد سند حدیث داشتهاند، به گونهای که برای آیندگان چیزی باقی نگذاشتهاند. در مورد نقد راویان حدیث، میراث با ارزش به جا گذاشتند بعضی در مورد رجال صحیح و بعضی دیگر در مورد رجال ضعیف کتاب نوشتهاند و گروه دیگری تنها به جرح و تعدیل ظاهری اکتفا نکردند حتی حالات نفسانی و انگیزههای درونی را هم مد نظر قرار دادند، مثلاً بدعتگزاری که در روایت حدیث انگیزه داشته باشد حدیث او را قبول نکردهاند، چون درصد احتمال دروغ در او بالاتر است ولی حدیث مبتدع بدون انگیزه را پذیرفتهاند، همچنین حدیثی که مذهب بدعتگزار را تأیید میکند به همان سرنوشت دچار شده است، اما روایتی که مخالف مذهب بدعتگزار باشد از او پذیرفته میشود، چون درصد احتمال دروغ، پایین میآید.
حتی در مورد جرح و تعدیل به رابطه راوی با حکام و پادشاهان و قبول کردن هدیه از آنها توجه کردهاند، و نمونههای دیگری که ناقدان حدیث و تاریخنویسان رجال حدیث آن را مد نظر قرار دادهاند چون بعضی مواقع انگیزههای نفسانی انسان را دچار انحراف میکند.
همانگونه که به نقد سند حدیث (چهره خارجی) اهتمام ورزیدهاند، نقد متن حدیث (درون حدیث) را هم فراموش نکردهاند، مثلاً برای قبول کردن حدیث گفتهاند باید با عقل صریح، درک و احساس و دنیای واقع مخالف نباشد و نتوان آن را به گونهای تأویل کرد که با عقل و حس سازگار باشد.
احادیث زیادی که با قرآن و سنت مشهور و تاریخ معروف و صحیح قابل جمع نیستند رد شدهاند.
و همچنین احادیث ضعیف را به منکر و شاذ و معلل المتن و مضطرب المتن و غیره تقسیم بندی کردهاند.
ولی قبول داریم که در نقد متن به اندازه نقد سند حدیث سختگیری نکردهاند، که آن هم بر اساس تفکر عمیق و اصیل و تأمل در انجام کار بوده است، که بعداً به نقل آن خواهیم پرداخت.