پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

شرائط روایات مقبول در اسلام:

شرائط روایات مقبول در اسلام:

محدثین برای روایت مقبول شرایطی قرار داده‌اند که تا صدق راویان و سالم بودنشان از دروغ و اشتباه و عدم غفلت آن‌ها در نقل را تضمین می‌کند.

و اینک به ذکر شرائط می‌پردازیم:

۱- اسلام: یعنی تسلیم بودن ظاهری و درونی، که شامل ایمان آوردن به خداوند و ملائکه و کتاب‌ها و پیامبران و روز قیامت و پذیرفتن احکام و دستورات و اجرا کردن آنها می‌شود.

ولی چرا اسلام شرط است. هر چند در ادیان دیگر هم دروغ گفتن ممنوع است، چون موضوع، موضوع دین است و کافر می‌خواهد غیر از دین خود را تخریب کند و در چیزهایی که مرتبط به دین است مورد اتهام قرار می‌گیرد، پس مادامی که کافر متهم است، عدالت و انصاف مقتضی این هستند که حدیث او رها شود، ولی اگر شنیدن و تحمل کردن در دوران بی‌ایمانی باشد و هنگام اداء کردن مسلمان گردد، روایت او پذیرفته می‌شود.

۲- مکلف باشد: با رسیدن به سن بلوغ و کمال عقلی این شرط تحقیق می‌یابد. پس روایت بچه و دیوانه پذیرفته نمی‌شود، چون بچه برای دروغ نگفتن مانعی نمی‌بیند چرا که شرعاً دروغ برای او گناه محسوب نمی‌شود و دیوانه توانای درک و تشخیص ندارد.

ولی اگر در بچگی حدیث را شنیده باشد و در سن تکلیف آن را بازگو کند روایتش قابل قبول است.

و دلیل این موضوع اجماع صحابه بر پذیرفتن روایت گروهی از اصحاب مانند ابن عباس و ابن زبیر و محمود بن ربیع و دیگران می‌باشد که در دوران رسول جبچه بودند ولی هنگام بلوغ احادیث آنها پذیرفته شد. و علما سن تمییز را پنج سالگی ذکر کردند، وبه حدیث محمود بن ربیع استیناس کردند، آنجا که گفت: «بیاد دارم از رسول الله مشت آبی که از دلو بر من پاشید، و من پنج سالم بود».

۳- عدالت: ملکه و خصلتی راسخ است که موجب تقوی و مروءت (شخصیت و جوانمردی) می‌شود.

تقوی یعنی: به جا آوردن دستورات و دوری کردن از منهیات که با دوری از گناه کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره و اینکه شخص مبتدع نباشد محقق می‌شود.

مروءت: اخلاق و ادب درونی است که رعایت کردن آنها موجب انجام دادن کارهای نیکو و عادات پسندیده می‌شود.

دو چیز مروءت را خدشه‌دار می‌کنند:

۱- گناهان صغیره‌ای که بر پستی دلالت کنند مانند دزدیدن چیز بی‌ارزش و بی‌قیمت.

۲- کارهای مباحی که خواری و ذلت به بار می‌آورند و کرامت و شخصیت انسان را نابود می‌کنند. مانند ادرار در راه مردم، بیش از حد و اندازه‌ی ادب شوخی و مزاح کردن، همه این چیزها به عرف و عادت جامعه بستگی دارد و جامعه آنها را تعین می‌کند.

منظور از عدالت نزد محدثین عدالت راوی است و شامل مذکر و مونث و آزاد و برده بینا و کور می‌شود. محدثین به درستی عمل نموده و مذکر بودن و آزادی و بینایی را شرط عدالت قرار ندادند، چون بسیاری از احادیث توسط امهات مؤمنین و زنان دیگر و زید بن حارثه که برده بود و ابن ام مکتوم که نابینا بود، روایت شده است.

۴- ضبط و حفظ که دو نوع است:

- ضبط و حفظ در سینه.

- ضبط و حفظ کتاب.

اولی عبارت است از اینکه راوی هر آنچه از شیخ و استادش شنیده است را حفظ کند به گونه‌ای که توانایی یاد آوری وروایت آن را هر وقت بخواهد، داشته باشد.

دوم: محافظت از لوح یا کتابی که حدیث را در آن نوشته است، نگذارد هیچ گونه تغییری از وقت نوشتن تا اداء کردن در آن صورت گیرد، نوشته را به عنوان امانت تنها به افرادی بدهد که قابل اعتماد هستند و به آنها سفارش کند در آن تغیری ایجاد نکنند.

بخش اول، مورد اتفاق بزرگان است ولی بعضی از بزرگان مانند ابی حنیفه و مالک [۲۲]مخالف روایت با نوع دومِ ضبط، هستند اما جمهور علماء غیر از این دو بزرگوار اگر راوی از نوشته‌اش به خوبی محافظت نماید روایت او را می‌پذیرند.

اگر راوی این شروط را دارا باشد، روایت او قابل پذیرش است، بدون شک با چنین شرایطی جانب صدق راوی بر جانب کذبش ترجیح پیدا می‌کند. اگر کسی از روش محدثین در نقد و بررسی و جرح و تعدیل و مبالغه بیش از حد آنها در شناسایی حقیقت راوی و ویژگی‌های نفسانی او، مطلع باشد، یقین می‌کند که دروغگو پنداشتن چنین راوی که تمام شروط را داراست، تنها فرضیه و احتمال عقلی است.

افرادی که کتاب‌های مردان حدیث و منتقدین آنها را مطالعه نکرده باشند، این حقیقت ما را مبالغه بیش از حد می‌پندارد. ولی این حقیقت دارد و هرکسی در جست و جوی کتاب‌های بزرگان حدیث به عمق برسد بدان پی برد و هرکس پی برد به آن اعتراف می‌کند.

و همچنین با در نظر گرفتن شرط ضبط -آنگونه که توضیح دادیم- احتمال اشتباه و غلط راوی بسیار بعید است، بزرگان حدیث روایت افرادی که زیاد مرتکب اشتباه می‌شوند و فراموشکار هستند یا اشتباه و درست آنها مساوی بوده را رها کرده‌اند و احادیث‌شان را منکر نامیدند، بنابراین می‌بینیم محدثین نهایت احتیاط را در پذیرش روایت کرده‌اند، تنها از افرادی حدیث را روایت می‌کنند که هوشیار و عادل و زنده‌دل باشد، احادیث افراد فراموشکار و غافل و خیال‌پردازان را قبول نکرده‌اند، آن‌ها هیچ تسامحی در این مورد بخرج ندادند الا در مورد برخی اشتباهات نادر که اغلب انسان‌ها از آنها مبری نیستند [۲۳]. وچه بسیار مردانی بودند که اهل دین و امانت‌دار بوده‌اند ولی نزد علمای حدیث آنها شایسته‌ی روایت حدیث نبودند.

اینک نمونه‌هایی از آنها:

ابن سیرین می‌گوید: «علم احادیث دین است، هوشیار باشید از چه کسی دین را فرا می‌گیرید» مالک بن انس می‌گوید: «در این مسجد هفتاد نفر را ملاقات کردم که می‌گفتند، فلانی از رسول خدا روایت کرد» ولی از هیچ کدامشان روایت نکردیم، هر چند بعضی از آنها اگر بیت المال به او داده می‌‌شد امین بود. اما شایسته نیستند که راوی حدیث باشند.

یحیی ابن سعید قطان می‌گوید: «چقدر مردان نیکوکاری بودند که بهتر بود حدیث روایت نمی‌کردند» منظورش نیکوکارانی است فراموشکار که حافظه بدی دارند.

امام احمد می‌گوید: «از همه‌ی مردم حدیث روایت می‌شود. مگر از سه نفر: ۱- اهل هوی و هوس که به آن دعوت می‌کند، ۲- دروغگو، ۳- مردی که در حدیث اشتباه می‌کند، و هنگامی که اشتباه وی به او گفته می‌شود آن را قبول ندارد».

سلیمان بن موسی می‌گوید: «بزرگان حدیث می‌گفتند از «صحفیین» حدیث فرا نگیرید. آنها که حدیث را از دهان کسی نمی‌شنوند بلکه آن را از کتاب یاد می‌گیرند، چون دچار اشتباه می‌شوند و غلط تلفظ می‌کنند و نمی‌توانند آن را تشخیص دهند».

بزرگانی که حدیث را در کتب مشهورشان جمع‌آوری کردند، اعتمادشان بر روایت حدیث و اخذ آن بصورت شفاهی از راویان عادل وحافظ بوده است، و کتابت فقط برای اطمینان بیشتر بوده است، و همچنین برای آیندگان که به مقام و جایگاه آنها نمی‌رسند حدیث را می‌نوشتند.

[۲۲] مقدمه‌ی ابن الصلاح: ص ۱۸۵ [۲۳] جامع الأصول: ج۱، ص ۷۲، شرح نخبة الفکر: ص۳۲، مطبعة الإستقامة.