۵ – ایجاد شک و شبهه توسط مستشرقین مبنی بر اینکه احادیثی که بر زکات و حد نصاب آن دلالت میکنند با حقایق تاریخی تناقض دارند
دکتر علی حسن عبدالقادر استاد و رئیس قبلی دانشکدهی شریعت دانشگاه الازهر، در کتاب: [نظرة عامة في تاریخ الفقه الاسلامی: ص ۱۶، چاپ اول و ص ۱۸ چاپ سوم] میگوید: خداوند در قرآن کریم به پرداخت زکات دستور داده و آن را بر هر مسلمانی واجب کرده است. فقها به هنگام بحث در مورد زکات، دنبال این گشتهاند که بر چه کسانی واجب است؟ آیا بر هر مسلمانی واجب میباشد یا بر افرادی که اندازهای مشخص از اموال و دارایی دارند؟ و در صدی که باید به عنوان زکات پرداخته شود، چه قدر است؟
علماء برای جواب به این سؤالات به احادیثی استناد میکنند مبنی بر اینکه پیامبر جقواعد و اصول مفصلی برای زکات تعیین نموده و به صورت کامل آن را روشن نموده است. او میافزاید: برخی از محققان [۱۹۳]صحت این احادیث را زیر سؤال برده و میگویند: آنها با حقایق تاریخی تعارض دارند، چه در تاریخ معروف است که هر کدام از یاران پیامبر جبر حسب توانایی خویش زکات میداد و چارچوب مشخصی وجود نداشت، قرآن مجید نیز بدون تعیین کردن بدان دستور داده است، و مسلمانان در قدیم چنان کردند و هر چه در اختیار داشتند اعم از نقدینگی، جواهرات، اموال، لباس و چیزهای گوناگون را بخشیدند.
حال آنکه این گونه احادیث چنین میرسانند که پیامبر جچارچوب معینی را برای آن نسبت به همه مسلمانان پایریزی کرده است مثل اینکه: هر کس فلان مقدار اموال داشته باشد باید فلان مبلغ زکات بپردازد، هر که کمتر از بیست دینار [۱۹۴]دارا باشد زکات بر وی واجب نیست و هر که دارای بیست دینار باشد باید نیم دینار به عنوان زکات بپردازد.
یکی از آن اسناد رسمی که انواع زکات در آن توضیح داده شده نامهی ابوبکر به کارگزارانش میباشد که در برخی منابع آمده پیامبر جآن را نگاشت و تحویل کارگزارانش نداد تا از دنیا رفت. پس از ایشان ابوبکر سآن را در زمان خویش به اجرا درآورد، سپس عمر سنیز بدان عمل نمود که تفاصیل و جزئیات زکات شتر، گاو و گوسفند در آن آمده است. این چنین مطلق صدقه که خالص برای خدا بود، به شکل خاصی محدود شد، و آن هم زکات با قیود خاصی و تفصیلات مختلف بود. مردم برای ادای زکات فرض شده در قرآن، عادت به قواعد فقهی خاص و محدود به برخی اشیاء و برخی جاها نمودند.
میگویم:
نویسندهی این کتاب /این سخنان پوچ و بیاعتبار را بدون نقد و پاسخ به آنها ذکر میکند، که ساکت ماندن در این گونه موارد نشانهی پذیرفتن سخنان این خاورشناس شک انداز میباشد. وجود این چیزها در کتاب انسانی مسلمان، بلکه دانشمندی در حد استاد الازهر، بیشتر زمینهی پذیرش آنها را از سوی مبتدئین و دانشجویان را فراهم میکند، و تردید در احادیثی که دال بر وحی از جانب خداست، و شک در حد نصابهای زکات و درصد واجب در آنها را به صورتی دقیق تعیین نموده را افزایش میدهد. تعین این نصابها از جانب الله ﻷبوده است. زیرا پیامبر جاهل حساب و ریاضی نبوده و درمیان ملتی پرورش یافته که نه مینوشت و نه حساب و کتابی بلد بود چنانکه در حدیث صحیح آمده است. پس مشخص میشود این امر از طرف خداوند متعال وحی شده است.
و اینک پاسخ این شبهه:
۱- از کجا برای این محقق خاورشناسِ شک انداز معلوم شد که احادیث دال بر مقدار و نصابهای زکات با حقایق تاریخی، سر ناسازگاری ندارد؟ ما دوست داریم او یا نویسندهی کتابی که سخنانش را نقل میکند ما را به منبع آن هدایت کنند. ما اگر در حقائق تاریخی، بر روایات حدیثی اعتماد نکنیم [۱۹۵]، پس بر کدام روایات تکیه کنیم؟ تاریخ نگاران پیشین همچون طبری /اگر چه با محدثان در ذکر اسناد روایات تاریخی همگام شدند ولی مانند محدثین در روایات دقت نکرده و همطراز ایشان نیستند.
این چیزی است که واقعیت موجود، شاهد و بیانگر آن است. عجیبتر از آن، اینکه این محقق راجع به صحابه میگوید: آنان هر کدام بر حسب توانایی خود زکات میپرداختند و چارچوب مشخص وجود نداشت، این اقدام، یورشی ناآگاهانه و سخنانی گزاف و بدون دلیل به شمار میآید. اگر درست باشد ایشان بر اساس قدرت و توانایی مالی خود زکات میدادند آن شیوه در آغاز امر بوده و زمان چندانی نگذشته که قرآن موارد زکات را روشن نمود و همهی جزئیات و ریزهکاریهای آن در سنتها و احادیث صحیح و حسن که بسیار هم زیاد هست وقابل شمارش نیستند، ذکر کرده است.
سنت پایهی دوم از پایهها و ارکان قانون گذاری اسلامی و مفسر قرآن است که آن را روشن ساخته، مجملهایش را توضیح داده، عامهایش را تخصیص زده، مطلقهایش را مقید نموده و گاهی هم به صورت مستقل به امر قانونگذاری پرداخته است.
اگر ما تنها بر قرآن تکیه مینمودیم، فقها و مجتهدانمان به این ثروت هنگفت از احکام و آداب در زمینهی امور دینی و دنیایی دست نمییافتند. ولی قسمت عمدهی خاورشناسانی که در سنتها و احادیث شک ایجاد میکنند، میپندارند این سرمایهی عظیم فقهی بر اثر تحول و دگرگونی دینی، دنیوی، سیاسی، اجتماعی و ... پدید آمده است. و محور تفکر «گولدزیهر» خاورشناس یهودی متعصب دربارهی سنت، گرد این فکر میچرخد و بیشتر خاورشناسان این دروغ آشکار را از او بر گرفتهاند.
۲- روایات معتبر و معتمد بر تحقیق علمی و تاریخی دال بر این هستند که پیامبر خدا جاز طرف پروردگارش، نظام و چارچوب منظم و دقیقی را برای زکات پایهریزی کرد که آن را به کارگزارانش نوشت و هر کدام به موجب آن زکاتش را پرداخت میکرد و مأمورین جمعآوری زکات نیز بر اساس آن به امر گردآوری میپرداختند. و اینک کتابهای حدیث با تمام تلاش و کوشش خود به روشن نمودن آن پرداختهاند. اگر این محقق شک انداز، خود را برای مراجعه به صحیح بخاری و مسلم، یا کتابهای سنن و مسانید به زحمت میانداخت، به احادیث و روایات زیادی بر میخورد که شک و تردیدش را بر طرف سازند.
امام بخاری و مسلم در صحیح خودشان و با سند خود روایت مینمایند که پیامبر خدا جفرمود: «لَيْسَ فِيمَا دُونَ خَمْسِ ذَوْدٍ مِنَ الْإِبِلِ صَدَقَةٌ وَلَيْسَ فِيمَا دُونَ خَمْسَةِ أَوْسُقٍ صَدَقَةٌ» «در کمتر از پنج نفر شتر و پنج «وسق» [۱۹۶]حبوبات زکات وجود ندارد». - عبارات این روایت از آن بخاری است-.
بخاری با سند خود از انس سروایت میکند: وقتی ابوبکر سوی را به یمن فرستاد این نامه را برایش نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم، این فریضهی زکاتی است که پیامبر جبر مسلمانان واجب کرد و خداوند به پیامبرش دستور داده بود. پس هر کدام از مسلمانان آن را به طرز درستش در خواست کرد باید به او داده شود.... [۱۹۷]تا نهایت حدیث» در این حدیث حد نصاب شتر و گوسفند مشخص شده است و دیگر احادیث ثابت در این زمینه وجود دارد و هر کس میخواهد میتواند به کتاب جامع الاصول الی احادیث الرسول، اثر مجد الدین ابن الاثیر جزری مراجعه کند [۱۹۸].
و روایتی که بیان میکند، پیامبر خدا جآن نامه را نوشته ولی به کارگزارانش تحویل نداد تا از دنیا رفت، آنگاه ابوبکر پس از پیامبر آن را به اجرا در آورد تا زمان وفاتش و سپس عمر نیز پس از وی بدان عمل نمود تا از دنیا رفت، منافاتی با این امر ندارد که نصابهای زکات در دوران رسول ج، معلوم و مشخص بوده و صحابه آن را هم مانند دیگر احادیثی که از نوشتنشان منع شده بودند، حفظ و نگهداری کرده بودند. چنانکه در حدیث مرفوع مسلم آمده: «لَا تَكْتُبُوا عَنِّي، وَمَنْ كَتَبَ عَنِّي غَيْرَ الْقُرْآنِ فَلْيَمْحُهُ، وَحَدِّثُوا عَنِّي، وَلَا حَرَجَ، وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ». «از قول من چیزی ننویسید، و هر که غیر از قرآن چیز را از من نوشته، باید آن را از بین ببرد، از قول من بازگو کنید واین اشکالی ندارد. و هر که به صورت عمدی بر من دروغ ببندد باید جایگاه خویش را در آتش بیابد».
چون ممکن است پیامبر آن را به صورت شفاهی به کارگزارانش گفته باشد و این نامههایی که نصابهای زکات در آنها تدوین شده، باقی مانده باشند تا به عنوان سندی معتبر و جهت مراجعهی مسلمانان برای ثبت و ضبط باشد و به ویژه پس از وفات پیامبر بزرگوار ج. و یا اینکه پیامبر نسخههایی را از روی این نسخهی اصلی نوشته و برای کار گزارانش فرستاده و در اختیار مأمورین جمعآوری هم قرار داده باشد.
۳- استدلال او برای شک کردن و انکار روایتها به اینکه قرآن زکات را بدون تعیین فرض کرده است جای شگفت میباشد!!. چه کسی گفته قرآن مسئولیت پرداختن به همهی احکام و جزئیات دین را بر عهده گرفته است؟ قرآن اساس و پایهی دین و منبع و شاهراهِ راست و مستقیم است که خداوند خودش بجای امت مسئولیت حفظ و پاسداشت آن را بر عهده گرفته وبر اثر مهرورزی خداوند در حق امت ،قرآن کریم اینگونه بسیار مختصر در آمده و به حد اعجاز رسیده است. خداوند تبیین و روشنسازی آن را به پیامبرش سپرده ومی فرماید:
﴿بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٤٤﴾[النحل: ٤٤].
«و ذکر را برتو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است و تا این که آنان بیندیشد».
پیامبر بزرگوار جقرآن را به وسیلهی گفتارها، کردارها و اخلاق و منش و رفتارش در مسیر زندگی، به شیوهای کامل روشن نمود که در نتیجه، این ثروت هنگفت و این همه اندوخته و گنجینهی موجود در احادیث و سنتها پدید آمد. آیا قرآن راجع به عدد رکعات نمازهای فرض، سجدهها، جهری نمودن فلان نماز و سرّی بودن فلان، ذکرهای رکوع، سجده و نشستن اول و دوم چیزی گفته است؟
خلاصه: تعین مقدار زکات و نصابهای آن، دستوری از طرف قانون گذار دانا است که احادیث و سنتهای وارده از سوی پیامبر خدا جبه تمام و کمال بدانها پرداخته و به فرمان پروردگار، آن را تعیین و روشن ساخته است و جانشینان و یاران پیامبر جز اجرای دستورات خداوند و تبیینات پیامبر نمیتوانند تصمیمات دیگری اتخاذ نمایند.
[۱۹۳] خاور شناسی به اسم juynball میباشد. [۱۹۴] دینار از جنس طلا و به وزن گرم میباشد - متر جم. [۱۹۵] روایاتی که در زکات آمده موضوع تاریخی را بیان میکند، پس کدام تحقیق تاریخی محکمتر و دقیقتر از روایت حدیث هستند. (مترجم) [۱۹۶] وسق شصت پیمانه است. [۱۹۷] صحیح بخاری: کتاب الزکاة، باب زکاة الغنم. [۱۹۸] ۴/۵۵ تا ۷۵۰.