پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

سفر در جستجوی علم

سفر در جستجوی علم

یکی از مشخصه‌های بزرگان علم مخصوصاً امامان حدیث کثرت و پیوستگی مسافرت‌های علمی می‌باشد. در این صفت ممتاز هم رهرو یاران رسول جو پیروان اصحاب بودند، یکی از آنها اگر حدیثی با سند راویان معتبر به او می‌رسید، به آن اکتفا نمی‌کرد، بلکه روزها و شب‌ها سفر می‌کرد تا بدون واسطه از راوی حدیث روایت کند.

بخاری از جابر بن عبدالله انصاری سروایت می‌کند: «برای یک حدیث مسافرتی یک ماهه به سوی عبدالله بن انیس داشت».

بخاری داستان را چنین بازگو می‌کند و ابو یعلی و احمد نیز این داستان را در مسندشان از طریق عبد الله بن محمد بن عقیل از زبان جابر بیان نمودند:

«به من خبر رسید مردی حدیثی از رسول خدا شنیده است شتری خریدم و آماده حرکت شدم یک ماه رفتم تا نزد عبدالله بن انیس در شام رسیدم به دربان گفتم: برو به عبدالله بگو جابر پشت در است، گفت جابر بن عبدالله؟ گفتم بله. عبدالله بیرون آمد و مرا در آغوش گرفت، به او گفتم: خبر دارم حدیثی از رسول خدا شنیده‌اید ترسیدم قبل از آنکه آن را بشنوم بمیرم، گفت بله از رسول اکرم شنیدم که می‌فرمود: «در روز قیامت مردم عریان و لخت بر انگیخته می‌شوند ... تا آخر حدیث».

دوباره از جابر سروایت شده «حدیثی در مورد قصاص از پیامبر جبه من رسیده بود و راوی حدیث در مصر بود پس شتری خریدم و به مصر رفته و در خانه آن مرد را کوبیدم ... مانند حدیث گذشته».

طبرانی از مسلمه پسر مخلد روایت می‌کند: «که جابر نزدم آمد و گفت در مورد پوشیدن عیب مسلمان حدیثی روایت کرده‌اید؟ داستان را مانند روایت گذشته ذکر می‌کند».

ظاهراً اینها هر کدام داستان متفاوتی است که جابر برای هر کدام سفر جداگانه‌ای کرده است.

امام احمد با سند منقطع روایت می‌کند که «ابو ایوب انصاری برای حدیث (پوشاندن عیب مؤمن) به‌سوی عقبه بن عامر مسافرت کرد».

ابو داود از عبدالله بن بریده روایت کرده «مردی از اصحاب برای حدیثی به‌سوی فضاله پسر عبید در مصر سفر کرد».

تابعین و بزرگان علم و دین بر این راه روشن واضح حرکت کردند. خطیب از عبیدالله بن عدی می‌گوید: «خبر دادند نزد علی حدیثی وجود دارد ترسیدم بمیرد و حدیث را نزد کسی دیگر پیدا نکنم، به‌سوی عراق سفر کردم».

امام مالک از یحیی بن سعید از سعید بن مسیب /روایت کرده «اگر من بودم شب‌ها و روزها برای یک حدیث مسافرت می‌کردم» و خطیب از ابی عالیه روایت می‌کند که گفت: «ما از اصحاب رسول جحدیث می‌شنیدم، تا پیش آنها نمی‌رفتیم و از دهان خودشان نمی‌شنیدم رضایت نمی‌دادیم» [۱۹]. شعبی در مسأله‌ای فتوی صادر می‌کند و می‌گوید: «ما بدون زحمت این علم دین را به تو عطا کردیم ولی گذشتگان ما برای یک مسأله به مدینه می‌رفتند».

دارمی با سندی صحیح از بسر بن عبیدالله روایت کرده «حتی برای یک حدیث به شهری از شهرها مسافرت می‌کنم».

ابو قلابه می‌گوید: «سه روز در مدینه ماندم هیچ کاری نداشتم مگر اینکه منتظر مردی بودم، تا از او حدیثی را بشنوم».

از امام احمد پرسیدند: «مردی می‌خواهد علم فرا بگیرد نزد مردی دانشمند بماند یا سفر کند؟ فرمود سفر کند تا از بزرگان و عالمان مناطق اسلامی استفاده کند».

بزرگانی که برای علم‌آموزی سفر کردند : ابوحنیفه و شافعی و مالک [۲۰]و احمد و دیگران بودند و درمیان محدثین جمع زیادی هستند که پیشتازان آنها بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و حاکم قرار گرفتند، و درمیان آنها کسانی بودند که در طول زندگی طعم آسایش و اقامت و آرامش را نچشیدند.

[۱۹] فتح الباری: ج ۱، ص ۱۴۱-۱۴۲. [۲۰] چنین به نظر می‌رسد که امام مالک جز برای حج و عمره از مدینه خارج نمی شده است. (مترجم)