شوخی ابوهریره از نوع مفید و جائز آن است.
لازم است بدانیم شوخی دو نوع دارد.
۱- نوعی که بر اساس گزافهگویی و نسنجیده سخن گفتن است، این نوع به صدق و امانت لطمه میزند، خوشبختانه ابوهریره اصلا چنین خصوصیتهایی را نداشت.
۲- نوع دوم شوخیهای لطیف و زیبا، بدون مسخره کردن و اذیت کردن انسانی که اکثراً به تمرین فکری و عقلانی دعوت میکنند و بیان کنندهی ذکاوت و زیرکی است.
این نوع از رسول جو صحابهی کرام هم روایت شده است، که پیامبر فرمود: «من شوخی میکنم ولی فقط حق را در آن میگویم». اگر به داستان ابوهریره در «الإصابة» نگاه کنیم از این دائره بیرون نمیرود. چون ابوهریره سبر اساس حدیث «هرکسی روزه بود و فراموش کرد که روزه است و غذا یا آب خورد، روزه را به اتمام برساند. چون خداوند به او غذا و نوشیدنی داده است» [۸۵]. فتوی صادر کرده است.
مثالی دیگر از شوخیهای مباح و مفید ابوهریره س، که خالی از پند و حکمت نیستند.
در «البداية والنهاية» روایت شده ابوهریره سدر مسافرت بود، وقتی در اقامتگاهی منزل انداختند سفره را پهن کردند، کسی را نزد ابوهریره در حالی که نماز میخواند فرستادند، جواب داد من روزه هستم.
دیگران شروع کردن به خوردن، ابوهریره آمد همراه آنها مشغول خوردن شد، مردم به آن نفر که پیش ابوهریره سرفته بود نگاه میکردند، گفت چرا مرا نگاه میکنید خودش گفت روزه هستم.
ابوهریره گفت بله راست میگوید. من از رسول خدا شنیدم که میگفت «هرکس روزهی رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد، مثل این است که همهی سال روزه باشد، من هم سه روز اول ماه روزه بودم، پس با رخصت خداوند روزه دار نیستم ولی در حساب خدا روزهدار هستم، (یعنی چون سه روز اول ماه را روزه گرفتم مثل این است که الان هم روزه هستم اگر چه که میخورم اما خداوند برای من ثواب روزه دار نوشته است)».
این شوخی مفید به دو هدف مبارک اشاره میکنند:
او را رها کردند تا کارش را تمام کند.
۲- این حکم شرعی و سنت رسول اکرم جرا با روشی زیبا و دلچسب به آنها یاد داد.
آیا این هرزه گفتن است؟ آیا باطل و یاوهگویی در آن وجود دارد؟
مثال سوم: که نویسنده آن را نقل نموده است گفته «ابو نعیم در «الحلية» از ثعلبه بن مالک قرظی نقل کرده که روزی ابوهریره با کولهباری از چوب به بازار آمد و در آن هنگام به عنوان جانشین مروان در مدینه بود. گفت «ای ابن مالک راه را برای امیر (منظور خودش بود) باز کنید».
گفتم: این مقدار برای تو کافی است.! گفت: راه را برای امیر و کولهبارش باز کنید» آیا این نوع شوخی کردن گزافهگوی است؟
آیا غیر از حق و صداقت چیزی در آن گفته؟ مگر جانشین امیر، امیر نیست؟ مگر کولهباری از چوب نداشته؟ مگر کولهبار چوب نشانهی تواضع و فروتنی او نیست؟
و بقیه مثالهای که ابو ریه برای اثبات ادعاهای پوچ وزورگویانه خود بدانها استدلال میکند، هیچ وجهی از صحت ندارد، و در این راه تنها از نظام معتزلی و مستشرقین کینهتوز پیروی کرده و چیزی بر حرفهای آنها نمیافزاید، بلکه تنها صدای آنها را با بلندگوی خودش بلندتر میکند. و اینگونه مثالهای بیارزش را نمیتوان با قواعد علمی سنجید.
[۸۵] روایت امام بخاری.