پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

احادیث دجال

احادیث دجال

در صفحه ۲۱۳ احادیث رجال را مورد اعتراض و حمله قرار می‌دهد و ظهور آن را در پایان زندگی دنیا خرافه‌ای بیش نمی‌داند، شگفت‌تر از این، احادیث ضعیف و حتی موضوع کعب‌الاحبار را ذکر می‌کند ولی از احادیث صحیحی که از طرق مختلف در این موضوع روایت شده است، روی‌گردان است.

ما انکار نمی‌کنیم، در مورد دجال و صفت و زمان و مکان خروجش، احادیث وضع و جعل شده است، اما احادیث صحیح روایت شده‌ در این مورد نباید فدای موضوعات شوند.

مسلم و بخاری [۱۴۵]احادیث فراوانی در مورد دجال روایت کرده‌اند، همچنین اصحاب سنن هم در این روایات سهیم هستند، حتی بعضی از علماء، احادیث دجال و عیسی را متواتر می‌دانند. اگر احادیث دجال در حد تواتر باشد، از جمله احادیث قطعی الثبوت هستند ومجال انکار آن وجود ندارد، واگر به درجه صحت رسیده باشد ولی متواتر نباشند مانند احادیث مسلم و بخاری، امت آنها را پذیرفته‌اند و نزد بسیاری از علماء مانند ابن صلاح و ابن تیمیه و جمهور علمای سلف وخلف، ثبوت و صحت آنها قطعی است [۱۴۶].

برخی از بزرگان مانند داود ظاهری و حسین بن علی کرابیسی و حارث ابن اسد محاسبی معتقدند حدیث صحیح علم یقینی را می‌رساند ، ابن خویز منداد این را از مالک /روایت می‌کند و ابن حزم هم در «الاحکام» این رأی را ترجیح داده‌است.

او می‌گوید: «خبر واحدی که راویان عادل آن را از رسول الله جروایت کنند، علم (یقین) و عمل به آن واجب است».

و یکی از بزرگان معاصر شیخ احمد محمد شاکر، این نظریه را قبول کرده و می‌گوید: «دیدگاه صحیحی که دلائل آن را تایید می‌کنند، دیدگاه ابن حزم و دیگران است که می‌گویند حدیث صحیح علم قطعی را می‌رساند و تفاوتی ندارد که در صحیحین روایت شده باشد یا در کتاب‌های دیگر، این علم یقینی است که جز برای عالمی متبحر که آگاه به احوال راویان وعلل احادیث است حاصل نمی‌شود. و ثبوت علم یقینی نظری به وسیله احادیث صحیح، برای هر کسی که در علمی متبحر باشد واضح است، و قلبش به این نظریه مطمئن است» [۱۴۷].

خلاصه: احادیث دجال متواتر باشند یا صحیح، برای مسلمان آگاه، مجال انکار و رد و شک و شبهه درآن نیست، و اینکه رسول خدا جدر بعضی احادیث احتمال ظهورش را به دوران خود نسبت می‌دهد و در روایات دیگر آن را به پایان زندگی دنیا نسبت می‌دهند موجب ضعف حدیث نمی‌شود، چون امکان دارد خداوند بدون تعیین وقت، ظهورش را به رسول اکرم جاطلاع داده باشد، و رسول خدا، آن را به دوران خودش نسبت داده ولی بعداً خداوند او را مطلع ساخته که در پایان زندگی دنیا ظهور خواهد کرد.

احادیث دجال از نظر سند ثابت هستند و جای شک و شبهه‌ای در آن نیست و از طرق بسیاری روایت شده‌اند، از لحاظ متن هم مشکلی ندارند، چون رسول خدا جدر حدیثی بیان فرموده: که سی دجال ظهور می‌کنند، بزرگ‌ترین و آخرین آنها قبل از قیامت است.

در صحیح بخاری روایت شده: «لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقْتَتِلَ فِئَتَانِ فَيَكُونَ بَيْنَهُمَا مَقْتَلَةٌ عَظِيمَةٌ، دَعْوَاهُمَا وَاحِدَةٌ، وَلاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُبْعَثَ دَجَّالُونَ كَذَّابُونَ، قَرِيبًا مِنْ ثَلاَثِينَ، كُلُّهُمْ يَزْعُمُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ». «قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه دو گروه که ادعایشان یکی است به جان هم بیفتند و جنگ بسیار سختی بین آنان درگیرد و تا اینکه تقریبا سی دجال دروغگو ظهور کنند، که هر کدام از آنها ادعا می‌کند رسول و فرستاده خدا است».

و در روایت احمد و طبرانی: «لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ ثَلَاثُونَ كَذَّابًا , آخِرُهُمُ الْأَعْوَرُ الدَّجَّالُ». «قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه سی دروغگو بیاید و آخرین آنها دجال یک چشم است».

وقائع تاریخی این مساله را تایید می‌کنند مثلاً افرادی همچون مسیلمه کذاب و اسود عنسی در گذشته و غلام احمد قادیانی در هند معاصر ظهور کرده‌اند. و کسانی دیگر نیز خواهند بود، و آخرینشان دجال کبیر است که عیسی بن مریم او را خواهد کشت.

پس مادامی که این امور غیبی، از لحاظ عقلی ممکن الوجود باشد و رسول اکرم جاز آن خبر داده‌است، ایمان آوردن و تصدیق آن واجب است و عقل در این میدان پایی ندارد و باید توقف کند.

[۱۴۵] بخاری باب (رجال کتاب فتن، مسلم، کتاب فتن) [۱۴۶] الباعث الحثیث إلی علوم الحدیث ص۲۳ [۱۴۷] الباعث الحدیث: ص ۲۵.