ذکر برخی از روایت مشکله توسط نویسنده [۱۴۳]
در ص ۲۰۷ باب «احادیث مشکلة» بعضی از احادیث را ذکر میکند که بعضی از آنها ضعیف هستند و بعضی دیگر موقوف، برخی از آنها قطعا صحیح هستند ولی نویسنده آنها را مشکل پنداشته است، وبرخی غیر صحیح هستند، وشایسته است از اسرائیلیات باشد تا حدیث رسول الله ج.
قبل از جواب دادن به احادیث ذکر شده ایشان، میخواهم بگویم کار نویسنده، مسلمان را به شگفت وا میدارد. اشکالات دیگران را میچیند و یکجا آن را ذکر میکند، و به جای حل و دفع آنها، خود نیز به آن اشکالات میافزاید. سوء نیت او باعث شده است، که حتی کمترین نکاتی که علما آن را در رد این اشکالات بیان کردهاند، را ذکر نکند. خصوصا آنچه که متعلق به احادیث صحیحی است که در صحیحین وجود دارد.
این جنایات و شبهه افکنی ایشان میتواند دو دلیل داشته باشد:
۱- عدم آگاهی از دیدگاه عالمان دینی و شارحان حدیث، که این خود عیب و ننگی است برای محقق و متفکری که ادعای حدیث و علم حدیث دارد.
۲- یا شاید او جواب عالمان را شنیده ولی از آن خوشش نیامده است، شاید هم کلام علما ردی بر ادعا و هدف او مبنی بر کم کردن اعتماد به سنت و رجال حدیث بوده است. بنابراین هدف شومش او را وادار به عدم ذکر کلام علما کرده است. این هم نوعی خیانت است.
در هر حال هر دو دلیل، انسان را از محقق بودن و منصف بودن دور میکند.
نویسنده کتاب، راه برشمردن مشاکل و طعنه زدن را با تلاش بسیاری دنبال نموده است و برای رسیدن به این هدف، از کاهی کوهی میسازد، ولی این عمل و تلاش زیاد در مقابل روش علمی دوام نمیآورد، و همچون حبابهای روی آب از بین میروند، این نویسنده حتی یک خوبی هم برای حدیث و اهلش ذکر نکرده است، در حالی که در سنت، هزاران احادیث تعلیمی، اخلاقی، و توجیهی وجود دارد، که هر یک از مفاخر اسلام و محاسن آن محسوب میشود. بر نویسنده واجب بود که به این هزاران حدیث حداقل اشارهای میکرد. اما به خاطر آنچه در دل داشت چنین نکرد.
اینک وقت آن فرا رسیده که به نقد و بررسی احادیث استدلالی او بپردازیم.
[۱۴۳] احادیث مشکله احادیثی هستند که علما در فهم آنها دچار مشکل شدهاند. به علت اینکه متعلق به غیب هستند، یا غیره. واحادیث مختلف به احادیثی گفته میشود که با روایات دیگر تضاد و تناقضی ظاهری دارد.