متهم کردن ابوهریره به درست کردن حدیث در فضائل بنی امیه
در صفحه ۱۸۱ میگوید: «ابوهریره با مال و جان و شمشیر برای معاویه نجنگید، بلکه با درست کردن احادیث در فضل آنها و پخش آن احادیث میان مردم، به معاویه خدمت میکرد. و با آن احادیث جعلی یاوران علی سرا خوار کرده و مردم را علیه او به شورش وادار کرده و اعلام بیزاری کنند و فضیلت معاویه را در میان رسوخ میداد مانند احادیثی که در فضل عثمان و معاویه و افراد سرشناس دیگر بنی امیه جعل شدهاند.
دوست دارم به نویسنده و دوستانش بگویم: دلیل قویتری بر پاک و مبرا بودن ابوهریره و همهی اصحاب از این افترائات و اینکه آنها هرگز چیزی را که رسول خدا آن را نفرموده باشد، روایت نمیکردند همین سخن علما است که اتفاقا مؤلف نیز آن را در کتابش آورده است؛ آنها میگویند: «در فضل معاویه حدیثی به صحت نرسیده است. اگر در حدیثی در مورد فضایل معاویه از صحابه به صحت رسیده بود، حتما علمای حدیث آن را نقل میکردند، ولی این کار واضعان بوده نه اصحاب -آنچنان که این مفتری میپندارد- و اگر از اصحاب حدیثی روایت میشد، ثابت میگشت و علماء به علت صحت سند قبول میکردند. ولی چنین چیزی رخ نداده است. و احادیثی که نویسنده به آنها استدلال میکند علما تصریح کردهاند که موضوع هستند، و یکی از امور درد آور و در عین حال خندهآورِ او، این است که نویسنده گمان کرده اگر حدیثی موضوع باشد صحابی آن را جعل کرده است، و این از جهل مرکبِ اوست، چرا که آفت و علت ساختگی بودن حدیث بخاطر راویان بعد از صحابه میباشد نه خود آنها، و اگر قضیه این چنین بود که این نویسنده نادان توهم میکند، اکثر صحابه متهم به ساختن حدیث میشوند.
هر یک از احادیث را مفصلا ذکر خواهیم کرد وحقیقت را در مورد هر یک بیان میکنیم.
۱- پیامبر خدا جفرمودند:
«إِنَّكُمْ تَلْقَوْنَ بَعْدِي فِتْنَةً وَاخْتِلَافًا، أَوْ قَالَ: اخْتِلَافًا وَفِتْنَةً ، فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ مِنَ النَّاسِ: فَمَنْ لَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «عَلَيْكُمْ بِالْأَمِينِ وَأَصْحَابِهِ» وَهُوَ يُشِيرُ إِلَى عُثْمَانَ بِذَلِكَ». «شما بعد از من دچار فتنه و اختلاف خواهی شد. یکی از حاضرین گفت: ای رسول خدا در آن حالت ما باید چکار کنیم؟ فرمود: لازم است پیرو، انسان امانتدار و یارانشان باشید». و به عثمان اشاره فرمودند.
ابن کثیر که یکی از ائمه نقد حدیث در بین مسلمانان است میفرماید: «احمد حدیث را با سندی حسن روایت کرده است؛ نمیدانم حدیث چه مشکلی دارد و راوی آن چرا متهم میشود؟ مگر عثمان داماد رسول الله جنیست و یکی از سابقین اولین نبود؟ همانا او دارای افتخارات و فضائل بیشماری است که اصحاب صحیحین آنرا روایت کردهاند، بدون شک عثمان مظلومانه به شهادت رسید و بر انگیزنندگان فتنه در حق او جرمهای زیادی مرتکب شدند، اگر ابوهریره سحدیثی را در مورد فتنه و پیروی از عثمان، از رسول خدا جشنیده وروایت میکند، و ابوریه ناجوانمردانه میآید و میگوید ابوهریره حدیث را جعل کرده است ، خدا و رسول و مؤمنان میدانند که او از این امر بریء است [۱۲۸].
۲- حدیث «ان أشد امتی حبالی قوم یاتون...». «محبوبترین امتم، قومی هستند که بعد از من میآیند وبه من ایمان میآورند در حالی که مرا ندیدهاند، و میدانند در ورقهای آویزان (قرآن) چیست». در سند حدیث واقدی و ابن ابی بسره وجود دارند که اولی متهم به دروغ است و دومی یکی از سازندگان چیره دست حدیث است، اگر حال حدیث اینگونه باشد، قابل استدلال نیست و ابوهریره از آن بیخبر و مبرا است و همه دعواهای نویسنده در مورد حدیث به هم میریزند، و کاخ دروغین ایشان فرو میریزد.
۳ – حدیث: «اصبت بثلاث مصیبات...». «دچار سه مصیبت شدهام» این حدیثی است که ابوریه تا دوست داشته ابوهریره سرا با آن به باد تمسخر گرفته، و چیزی که ابوریه برای مسخره کردن از آن استفاده میکند، روایت احمد و بیهقی است که میفرماید: «مقدار خرمایی که رسول به آن دست زد وبر آن دعا خواند موجب فضل و برکت فراوانی شد».
اما تنها تنگ نظران و کوردلان منکر حدیث هستند و آن را به تمسخر میگیرند، چون احادیث فراوانی روایت شدهاند که فضل و برکت را در چیزهای کم اثبات میکنند. مثلاً حدیث برکت در مقداری غذا یا آب یا خرما و همه احادیث در صحیحین و سنن و کتابهای قابل اعتماد روایت شده است، برای اثبات کافی است به صحیح بخاری نگاه کنیم که فصلی پربار از احادیث صحیح را به این اختصاص دادهاست، یا به کتاب «دلائل النبوة» بیهقی یا کتاب «البداية والنهاية» ابن کثیر [۱۲۹]، هرکدام حق مطلب را ادا کردهاند. با وجود این همه احادیث، با ابوریه و امثالش چه کار کنیم که به زمین چسپبیدهاند و دنبالهرو هوی وهوس خود هستند و عقل و فهم آنها از عالم حس و ماده فراتر نمیرود؟
اما احادیثی که ادعا میکند ابوهریره در مورد معاویه آنها را جعل کرده موضوع هستند، و بزرگان حدیث علت وضع هرکدام از آنها را بیان کردهاند و کسی از ناقدان نگفتهاند که ابوهریره واضع آنها بوده است.
[۱۲۸] دلیل محکمی که این ادعای نویسنده را باطل میکند این است که ابوهریره روایت میکند: «رسول الله به عمار میگوید: طایفه باغی تو را میکشد». و کسانی که عمار را میکشند لشکر معاویه بوده است. اگر او به نفع معاویه حدیث میگفت نباید این حدیث را نقل میکرد. [۱۲۹] البدایة والنهایة ج۶ ص۷۴ وما بعدها