پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

اعتراض به حدیث: آگاه باشید که به من کتاب و مثل آن داده شده است

اعتراض به حدیث: آگاه باشید که به من کتاب و مثل آن داده شده است

در صفحه ۲۵۱ اعتراض بزرگان حدیث را به روایت «سنجیدن حدیث با قرآن» ذکر می‌کند ـ که پیش از این گفتیم موضوع است ـ و بعد از آن می‌گوید: بزرگان حدیث روایت: «أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ». «هان آگاه باشید کتاب (قرآن) به من داده شد و چیز دیگری مثل آن» را صحیح می‌دانند، ولی این روایت انسان را شگفت‌زده می‌کند آخر رسول خدا هدیه‌ای دیگر مانند قرآن را گرفته تا تکمیل کننده قرآن برای تبیین دین وشریعتش باشد؟ اگر اینطور است پس چرا بر محافظت از آن تلاش نمی‌کرد وآن را تدوین نفرموده، همانگونه که قبل از انتقال به ملکوت اعلی قرآن را تدوین فرمود؟ حتی دستور داد: «لَا تَكْتُبُوا عَنِّي شَيْئًا غَيرَ الْقُرْآنِ». «تنها قرآن را از من بنویسید» آیا ممکن است رسول خدا جنصفی از وحی خدائی را رها کند وبگذارد در حافظه‌ها بماند، بطوریکه یکی آن را حفظ کند و دیگری فراموش؟ آیا با این وجود رسول خدا جادای امانت کرده و رسالت را به اهلش ابلاغ نموده است؟

در رد بر او و جواب این اعتراضش می‌گویم:

تلاش نویسنده برای ضعیف قلمداد کردن حدیث، انسان را متحیر می‌سازد، ابو داود از مقداد بن معدیکرب از رسول خدا جحدیث را روایت کرده است که فرمود: «أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ ، أَلَا يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَانُ عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْقُرْآنِ , فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلَالٍ فَأَحِلُّوهُ, وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ, أَلَا لَا يَحِلُّ لَكُمْ لَحْمُ الْحِمَارِ الْأَهْلِيِّ, وَلَا كُلُّ ذِي نَابٍ مِنَ السِّبَاعِ , وَلَا لُقْطَةٌ مُعَاهَدٍ , إِلَّا أَنْ يَسْتَغْنِيَ عَنْهَا صَاحِبُهَا». «هان آگاه باشید کتاب (قرآن) به من داده شد و چیز دیگری مثل آن. آگاه باشید نزدیک است مرد شکم پری که بر صندلی‌اش تکیه داده بگوید: کتاب خدا را بگیرید، حلالش را حلال و حرامش را حرام کنید، اما مردم اگاه باشید اینگونه نیست گوشت الاغ اهلی و هر حیوان درنده‌ای و حرام است. و هر برده‌ای گمشده‌ای که قرار دادی با آقایش دارد نیز بر شما حرام است مگر اینکه صاحبش از آن بی‌نیاز باشد».

حدیث از جهت سند و متن ثابت است و آیات قرآنی معنی آن را تایید می‌کنند. خداوند در ایه ۴۴ سوره نحل می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ[النحل: ۴۴]. «همانا ما ذکر (و وحی) را به سوی تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم فرستاده شده برای آنها بیان کنی(و روشن سازی)».

﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ٧]. «هر چه را پیامبر امر و برای شما تقدیم داشته، بگیرید و از آنچه شما را برحذر داشته دوری کنید».

اما اینکه می‌گوید: «رسول خدا جدر تدوین حدیث تلاش نکرده...» منطق بسیار عجیبی است، در گذشته بیان کردیم چرا رسول خدا جاز کتابت حدیث نهی فرموده است، نهی فرمود تا با قرآن قاطی نشود، چون مردم اکثرا بی‌سواد بودند و نوشتن آسان نبود، از جهتی دیگر محافظت بر الفاظ قرآن واجب است، چون لفظش نیز معجزه است، بر خلاف سنت که الفاظش معجزه نیست وجائز بود معنی آن روایت شود.

آیا عدم تدوین به معنی عدم اهتمام به سنت است؟ یا بدین معنی است که مصدر دومی برای قانون‌گذاری اسلام نباید وجود داشته باشد؟ وقتی که رسول آنها را از نوشتن حدیث نهی می‌کند، هرگز قصد کنار گذاشتن نصف وحی (چنان که مولف گمان می‌کند) را ندارد، چون می‌داند که اصحاب با آن حافظه قوی و ذهن روشن و قلوب آماده که ویژگی و صفات عرب بود و تنها نادان منکر آنها است، سنت را حفظ خواهند کرد و رسالت را ابلاغ و امانت را اداء می‌نمایند.

بی‌شک با عملش رسالت را رساند، و امانت را ادا نمود، چرا که نه؟ اکثر سنت یا تفسیر کننده‌ی قرآنند یا آیات مشکل آن را توضیح می‌دهند، یا مطلق و عام را تفسیر و خاص می‌کنند. اگر اصل محفوظ ماند، فرع هم بالتبع ضایع نمی‌شود. چون کلید فهم اسرار، اصل است و رسول اکرم جمدام اصحاب را بر حفظ این میراث اسلامی تشویق می‌فرمود. «نَضَّر الله امرءاً سمع منی مقالة، فأداها كما سمعها، فرُبَّ مبلَّغ أَوْعَى من سامع» «خداوند شکوفا سازد فردی که کلامم را می‌شنود و آن را دقیق و همانگونه که شنیده ادا می‌کند، همانا شاید کسی که کلامم به او رسیده می‌شود از فردی که آن را شنیده بیشتر بفهمد» (فرد دوم سنت را خوبتر بفهمد). در روایت: «فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ» «چه بسا حامل فقهی که آن را به داناتر از خود برساند».

خداوند بر اساس رحمتش اراده فرموده قسمتی از وحی تلاوت شده و محفوظ باشد و آن همان قرآن است و بخش دیگر آن تلاوت نشده باشدکه سنت می‌باشد. پیامبر اکرم جهر دو وحی را به مسلمانان ابلاغ کرد و آنها را مکلف به حفظ اولی و تشویق به حفظ دومی ورساندنِ آن، همانگونه که شنیده بودند، نموده و اگر نقل الفاظ برای ایشان غیر ممکن یا مشکل باشد روایت معنی جائز گشت، امت هم با بهترین روش این وظیفه‌ی مهم را به بهترین شکل پایان رساندند.