گمان او در مورد اینکه همه احادیث به معنی روایت شدهاند نه به لفظ و ردّ بر آن:
نویسنده در صفحهی ۸ میگوید، بعد از تحقیق و بررسی دهها ساله و صبر و شکیبایی و پشت کار فراوان به این حقیقت عجیب و غریب و نتیجه خطرناک دست پیدا کرده که «در کتابهایی که آن را صحیح یا حسن مینامند حدیثی پیدا نکردم که ترکیب و الفاظ آن موافق ترکیب و الفاظ رسول اکرم جباشد. مگر بعضی از الفاظ در احادیث کوتاه که خیلی کم هستند، پس روشن میشود اصطلاح (صحیح) نزد محدثین نسبت به راویان است نه اینکه در ذات خود صحیح است، (یعنی راوی حدیث شروط صحیح را دارد، نه اینکه نسبت حدیث به رسول اکرم جثابت شده است)».
نویسنده در حکم و قضاوت کردن به اوج قلهی گزافه گویی رسیده است، ما نمیگوییم همهی احادیث لفظاً روایت شدهاند چون یک واقعه با چند لفظ روایت شده است و اما مانند نویسنده نیز نمیگوییم همه احادیث به معنی روایت شدهاند، چون احادیثی داریم که در الفاظ باهم متفق هستند، مگر اتفاق الفاظ در روایت به معنی این نیست که لفظ شنیده شده از رسول است؟
و بعضی از احادیث بدون شک از نور چراغ نبوت میتابند و شخص بلیغ وبا ذوق شک ندارد که از فصیحترین مردم (رسول خدا ج) روایت شده است، بدین علت است که بزرگان لغت قبلاً به این حقیقت در این احادیث رسیدهاند و کتابهایی را در بلاغت نبوی تألیف کردهاند.
چیزی که شایسته است به آن توجه شود این است که، روایتهای لفظی بیشتر در احادیث کوتاه صورت گرفته درحالیکه روایت به معنی بیشتر در احادیث طولانی و تنها در چند لفظ و کلمه واقع شده است. خیلی کم اتفاق میافتند که روایت بر اساس معنی در همه الفاظ حدیث باشد (یعنی کمتر حدیثی یافت میشود که همه الفاظ آن باهم فرق داشته باشد)، و این را بر اساس استقراء و بحث و جستجو میگویم، شاید مثالی بهتر از حدیث «بدء الوحي» که از عائشه لدر صحیحین و کتابهای دیگر روایت شده است، پیدا نشود، با وجود که روایتی است بسیار طولانی، اما راویان آن تنها در در چند لفظ آن با هم اختلاف نکردهاند.
در بحث روایت به معنی دلائل بیشتری در رد نویسنده میآورم و بیان میکنم که استدلالهای او قابل قبول نیستند . همچنین بیان خواهم کرد آنچه که او به عنوان دلیل برای خود آورده، بر علیه خودش است، ولی در اینجا کلام حافظ ابن حجر/، یکی از علمای حدیث را ذکر میکنیم که میفرماید: «از مثال های جوامع الکلم (سخنان کوتاه و پر معنی) در احادیث رسول ج، حدیث عائشه و ابوهریره و مقداد است: حدیث عائشه «كلُّ عَمَلٍ لَيسَ عَليهِ أمرُنا فَهُو ردٌّ». «هر کاری که دستور ما بر آن نباشد مقبول نیست». و «كُلُّ شَرْطٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ». «هر شرطی که در کتاب خدا نباشد مردود است». حدیث ابی هریره «وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ». «اگر در مورد چیزی دستور دادم به اندازه توانایی و قدرت آن را اجرا کنید» و حدیث مقداد: «مَا مَلَأَ ابْنُ آدَمَ وِعَاءً شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ». «انسان هیچ ظرفی بدتر و مضرتر از معده پر نمیکند».
این چهار حدیث را صحاح چهارگانه و ابن حبان و حاکم و دیگران با همان الفاظ بدون تغییر روایت کردهاند که علامت سالم ماندن از تغییر و تصرف راویان است و یکی از راههای تشخیص آن اتفاق الفاظ حدیث و کوتاه بودن مخارج است [۳۲].
افزون بر کلام امام ابن حجر چند حدیث دیگر که دارای همان ویژگی هستند ذکر میکنم.
«الـمسلم من سلم الـمسلمون من لسانه ويده». «مسلمان کسی است که مسلمانان را از دست و زبان او امین باشند».
«الناس کابل مائة لا تجد فیها راحلة». یعنی: «مردم مانند صدها شتر هستند که در میان آنها یکی برای سوار شدن مناسب نیست».
«الـمؤمن للمؤمن كالبنيان يشد بعضه بعضاً». «مؤمن برای مؤمن همچو بنایی است که بعضی بعضی دیگر را محکم میکنند».
«ترى الـمؤمنين في توادهم وتراحمهم...». «مسلمانان را در محبت و رحمت همانند بنایی میبینید .... ».
«هل يكب الناس في النار إلاَّ حصائد ألسنتهم». «مگر غیر از محصول زبان چیز دیگری انسان را وارد جهنم میکند».
«إنَّ مِمَّا يُنْبِتُ الرَّبِيعُ مَا يَقْتُلُ حَبَطاً أوْ يُلِمُ». «گیاهانی که جویبار میرویاند گاه باعث مرگ شتر به خاطر پرخوریاش میشود یا آن را به مرگ نزدیک میکند».
«الحياء من الإيمان ...». «حیاء بخشی از ایمان است».
و احادیث بیشمار دیگری که لفظاً و معناً باهم متفق هستند.
اما ادعای ایشان در مورد معنی صحت حدیث که گفتند صحت راوی آن است، نه به معنی صحت ذات آن، چیزی است که هزار سال و بلکه پیشتر از آن، امامان و بزرگان حدیث آن را بیان کردهاند و فرمودهاند: «حکم کردن بر حدیثی به صحیح یا حسن و یا ضعیف یعنی تحقق شروط صحت یا حسن یا ضعیف نزد محدث و مراد این نیست که ذات حدیث صحیح یا حسن یا ضعیف است زیرا جز خداوند علام الغیوب این را نمیداند و از لحاظ عقلی نیز جایز است که راستگو دروغ بگوید و دروغگو راست بگوید و همین احتمال عقلی عالمان را وادار کرده که در عمق دریای بحث و تحقیق و بررسی حدیث غواصی کنند و به اوج قله انصاف برسند.
[۳۲] فتح الباری: ج ۱۳ ص ۲۱۱.