ادعای او مبنی بر اینکه ابوهریره در نکوهش علی حدیث میساخت
در صفحه ۱۹۰ میگوید: «علیه علی احادیث جعل میکرد». برای اثبات ادعای خودش از شرح نهجالبلاغه ابن ابی حدید، کلام ابوجعفر اسکافی را نقل میکند که میگوید: «معاویه گروهی از اصحاب و تابعین را وادار کرد که در ذم و اعتراض و حمله کردن به علی حدیث را جعل کنند و آنها هم به او لبیک گفتند، در میان آنها ابوهریره و عمرو بن مغیره صحابی و عروه بن زیبر تابعی بودند.
اما برکسی پوشیده نیست که ابن ابی حدید و اسکافی هر دو شیعهی متعصبی هستند [۱۳۱]و هیچ کدام قابل اعتماد نیستند، ولی باید بدانیم معاویه از این بزگتر است که حدیث را وضع کند و صحابه پیامبر هرگز در چنین جرمی شرکت نمیکنند و مرتکب چنین گناه بزرگی نمیشدند، هر چند نویسنده با این کار میخواهد برای شیعه چاپلوسی کند ولی آسوده خاطر باشد که شیعه فریب این نوع چاپلوسی کم ارزش را نخواهند خورد.
اما داستان «رفتن ابوهریره همراه معاویه به عراق در زمان خشکسالی» قابل اعتماد نیست و نمیدانیم نویسنده در چه کتابی این دروغها را پیدا کرده است، در حالی که ابن عبدالبر میگوید: «وقتی ابوهریره از بحرین برگشت و عمر ساو را تشویق کرد که یک بار دیگر امارت را به عهده بگیرد، او نپذیرفت. و او تا فروبستن چشمانش در شهر رسول خدا جاقامت گزید [۱۳۲].
ابوهریره در فضائل علی س، احادیث مشهور و فراوانی را روایت کرده است. اگر دشمن علی و طرفدار معاویه باشد، در مورد علی حدیث روایت نمیکرد، این احادیث همچون سنگی در گلوی نویسندهگیر کرده است.
در صحیحین و کتابهای دیگر در مورد علی ساحادیث بیشماری روایت شده است. حتی نسائی کتاب مستقلی در فضائل علی نوشته است، در مورد هیچ کدام از اصحاب به اندازهی علی حدیث روایت نشده، البته اذعان به حق علی سهمان ادا کردن دین ما نسبت به حق و آن صحابی بزرگوار یعنی علی ساست و در این مورد آزاد هستیم و از هیچگروه و فردی ترس نداریم، و طرفدار گروهی هم نیستیم.
[۱۳۱] عجیب این است که این اقا به کلام دو شیعی برای متهم کردن صحابی رسول الله استفاده میکند. [۱۳۲] الاستیعاب: ج ۴، ص ۲۰۹.