او میگوید ابوهریره شخصی بسیار شوخ طبع و پر حرف است.
در صفحهی ۱۶۱ باب «شوخ طبعی و پر حرفی او» میگوید: «مورخان میگویند ابوهریره مردی شوخ طبع و پرحرف بود. مردم را با سخن گفتن فراوان و داستانهای عجیب و غریب سرگرم میکرد تا دور و بر او جمع شوند و به او علاقه پیدا کنند».
این ادعا هم مانند ادعاهای بیاساس دیگرش میباشد، که دلیلی برای آن ندارد هیچ کدام از علمای مورد اعتماد چنین چیزی نگفتهاند.
ابن عبدالبر /در «الاستيعاب» چیزی ذکر نکرده و ابن حجر /در «الاصابة» نیز مطلبی بیان نکرده مگر آنچه ابن ابی دنیا در کتاب «الـمزاح» و زبیر بن بکار از طریق ابن عجلان از سعید از ابی هریره روایت کردهاند که «مردی به ابوهریره گفت: من در حالت روزه بیدار شدم. رفتم پیش پدرم ونزد او نان و گوشت وجود داشت من هم خوردم تا سیر شدم، فراموش کردم که روزه هستم، ابوهریره گفت: اشکالی ندارد. خداوند تو را غذا داده است. پس مرد گفت: بعد از آن پیش دوستم رفتم، او مشغول دوشیدن شیر بود از آن شیر هم نوشیدم تا اینکه عطشم برطرف شد، ابوهریره گفت: اشکالی ندارد. خداوند تو را نوشانده است، مرد گفت: سپس به خانه برگشتم، وقتی بیدار شدم آب خواستم و آن را نوشیدم، ابوهریره گفت: تو به روزه گرفتن عادت نکردهای».
و هیچ کدام نگفتهاند که ابوهریره شوخ طبع و پرحرف بوده است و همچنین ابن کثیر در «البداية والنهاية» نمونهی این داستانها را نقل میکند ولی او را به این صفات متهم نمیگرداند.
زنهار که این علمای ارجمند چنین سخن ناشایستی در حق صحابهای بزرگوار بگویند؟ شهادت میدهم نویسنده در این تعبیرات پیشگامی غیر از نظام معتزلی وامثال او و گولد زیهر یهودی ندارد. هر چند گولد زیهر علیه حدیث و محدثین مرتکب جنایات ستمگرانهای شده است، ولی باز هم از ابوریه با ادبتر است، عباراتی چون ابوریه ندارند.
مثلاً در مورد ابوهریره سمیگوید [۸۴]: «روش ابوهریره را در روایت حدیث بیان کردیم که سادهترین اسباب با روشی تأثیر گذار است که شوخ طبعی مشخصترین آنها است...». فرق بین این دو تعبیر- ابوریه و گولد- را ببین که تا چه حد است.
آخر چرا از ابوهریره سانتقام میگیرند؟ به خاطر شوخ طبعی است؟ این که دین و مردانگی را خدشهدار نمیکند؟ آیا این ویژگی شخصیت را لکهدار میکند؟
هیچ دورانی خالی از علمایی که نبوده که شوخ طبع بودهاند.
[۸۴] دائرة المعارف الإسلامیة ج۱ ص۴۱۸.