پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

اما استدلال به احادیث:

اما استدلال به احادیث:

۱- ابوداود از مقداد بن معدیکرب روایت کرد که رسول خدا فرمود: «أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ، وَمِثْلَهُ مَعَهُ أَلَا يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَانُ عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلَالٍ فَأَحِلُّوهُ، وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ، أَلَا لَا يَحِلُّ لَكُمْ لَحْمُ الْحِمَارِ الْأَهْلِيِّ، وَلَا كُلُّ ذِي نَابٍ مِنَ السَّبُعِ، وَلَا لُقَطَةُ مُعَاهِدٍ، إِلَّا أَنْ يَسْتَغْنِيَ عَنْهَا صَاحِبُهَا، وَمَنْ نَزَلَ بِقَوْمٍ فَعَلَيْهِمْ أَنْ يَقْرُوهُ فَإِنْ لَمْ يَقْرُوهُ فَلَهُ أَنْ يُعْقِبَهُمْ بِمِثْلِ قِرَاهُ». «کتاب خدا و مانند آن «سنت» به من داده شده است. نزدیک است مردی سیر روی تخت خود تکیه زده (تکبر کند) و بگوید. لازم است (فقط) از کتاب خدا پیروی کنید حلالی که در آن یافتید را حرام دانسته و حلال آن را حلال بدانید ، ولی هان ای مردم آگاه باشید که الاغ اهلی و هر درنده‌ای که دندان تیز داشته باشد، برای شما حلال نیست. و گمشده معاهدی بر شما حلال نیست مگر اینکه صاحبش از آن بی‌نیاز باشد، هرکس پیش قوم و ملتی برود. باید از او پذیرایی کند اگر قوم و ملت از او پذیرایی نکنند، می‌توانند به اندازه‌ی کافی از اموال آنها بردارد».

امام خطابی می‌فرماید: «أُوتِيتُ الْكِتَابَ، وَمِثْلَهُ مَعَهُ». «قرآن و مثل آن به من داده شده است». دو معنی دارد:

اول: معنای آن این است که به ایشان وحی باطنی از از قرآن اعطا شده است و تلاوت نمی‌شود اما وحی‌ای که قرآن است تلاوت می‌گردد.

دوم: قرآن به صورت پیامی که تلاوت می‌شود به ایشان داده شده است و در تبیین هم چیزی مانند قرآن به او داده شده، یعنی رسول جخاص و عام‌های کتاب را تبیین می‌کند و احکامی افزون بر قرآن صادر می‌فرماید. پس همانگونه که وحی خوانده شده (قرآن) لازم الاجرا است وحی الهام شده‌ی خوانده نشده (سنت) هم لازم الاطاعه است.

با جمله «يُوشِكُ رَجُلٌ» «چه بسا مردی ...» هشدار می‌دهد که دستورات ایشان هر چند در قرآن موجود نباشند با آنها مخالفت نورزید. مانند خوارج و روافض که قرآن را گرفته و سنت رسول اکرم را رها کرده‌اند و معنی جمله «بر تخت خود تکیه زده» این است: چنین افرادی اهل خوشگذرانی هستند و از خانه بیرون نمی‌روند و علم را در جاهایی که تدریس می‌شود فرا نمی‌گیرند.

این حدیث یکی از معجزات رسول اکرم است که خداوند او را مطلع ساخته گروهی بعد از تو می‌آیند و چنین ادعای کثیف و خطرناکی دارند و می‌گویند تنها قرآن کافی است، هدف آنها نابود کردن نیمی از دین اسلام یا حتی همه‌ آن می‌باشد چون رها کردن سنت موجب نفهمیدن قرآن می‌شود و سرانجام چنین تفکری، مبهم ماندن قرآن برای امت است، که هدف پروردگار جهانیان را متوجه نمی‌‌شوند، پس اگر احادیث رها شد و قرآن مبهم گردید در حقیقت فاتحه اسلام خوانده شده است.

۲- ابو داود و ترمذی به صورت مرفوع از عرباض بن ساریه روایت کرده‌اند:

«عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ، فَتَمَسَّكُوا بِهَا، وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ». «سنت من و خلفای راشدین هدایتگر بعد از من را با دندان بگیرید». و ترمذی گفته است این حدیث «حسن صحیح» [۱۳]است.

۳- حاکم از ابن عباس روایت کرده که رسول خدا در خطبه‌ی حجة الوداع فرمودند:

«إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ يَئِسَ أَنْ يُعْبَدَ بِأَرْضِكُمْ وَلَكِنَّهُ رَضِيَ أَنْ يُطَاعَ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ مِمَّا تَحَاقَرُونَ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، فَاحْذَرُوا يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ فَلَنْ تَضِلُّوا أَبَدًا كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّةَ نَبِيِّهِ». «شیطان مأیوس شده که در سرزمین شما عبادت شود، اما به اطاعت شدن با غیر از این هم راضی است هر چند شما آن را کوچک می‌پندارید. از آنها بپرهیزید، همانا من چیزی را میان شما جا گذاشته‌ام، اگر به آن تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و سنت رسولش». مانند آن را امام مالک در موطأ روایت نموده است.

این حدیث آشکارا را بیان می‌کند که سنت هم مانند قرآن در استنباط احکام معتبر است و باید به آن رجوع شود، صحابه کرام بر این اصل اتفاق داشته‌اند. اگرچه که اصلی در قرآن نداشته باشد و از هیچ کدام شنیده نشده که مخالف این قاعده باشند. هر کدام از آنها اگر رخدادی یا حادثه‌ای پیش می‌آمد به قرآن نگاه می‌کردند اگر در کتاب خدا آن را نمی‌یافتند به سنت پیامبر روی می‌آوردند و اگر در سنت هم پیدا نمی‌کردند در پرتو قرآن و سنت و قواعد شریعت به اجتهاد می‌پرداخت.

پیامبر خدا با فرستادن معاذ به یمن و گفت و گو ایشان هنگام بدرقه این اصل را برای آنها پایه‌ریزی کرد، به معاذ فرمود:

«بِمَ تَقْضِي إذا عرض لك قضاء؟ قَالَ: بِكِتَابِ اللَّهِ قَالَ: «فَإِنْ لَمْ تَجِدْ؟» قَالَ: فَبِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ: «فَإِنْ لَمْ تَجد؟» قَالَ: أَجْتَهِدُ رأیي وَلا آلو . فَضَرَبَ رَسُول الله فِي صَدرِه وَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَفَّقَ رَسُولَ رَسُولِ الله لـما یَرضَی الله وَرَسُوله». «ای معاذ چگونه قضاوت می‌کنید؟ جواب داد، با کتاب خدا. فرمود: اگر در کتاب آن را نیافتی؟ گفتند: با سنت رسول خدا. پیامبر جفرمود: اگر در سنت هم پیدا نکردی؟ فرمود: بدون کوتاهی اجتهاد می‌کنم. رسول خدا به سینه‌ی معاذ زد و فرمود: سپاس که فرستاده رسول خدا بدان چیز که مورد خوشنودی خدا و رسولش می‌باشد هدایت گشته است».

صحابه ارجاع احادیث رسول جبه قرآن را از آیه‌ی ۷ سوره‌ی حشر استنباط کرده‌اند آنجا که فرمود: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷]. «هرچه پیامبر به شما دستور می‌دهد اجرا کنید و از هر چیزی نهی می‌کند دوری گزینید».

۴- امام بخاری از ابن مسعود روایت می‌کند که می‌فرمود: «لَعَنَ اللهُ الوَاشِمَاتِ والمُستَوشِماتِ وَالمُتَنَمِّصَاتِ، وَالمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ المُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ، فَقَالَتْ أُمُّ يَعْقُوبَ: مَا هَذَا؟ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: «وَمَا لِي لاَ أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ، وَفِي كِتَابِ اللَّهِ؟ قَالَتْ: وَاللَّهِ لَقَدْ قَرَأْتُ مَا بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ فَمَا وَجَدْتُهُ، قَالَ: وَاللَّهِ لَئِنْ قَرَأْتِيهِ لَقَدْ وَجَدْتِيهِ: قال الله تعالی:﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷]. «لعنت خدا بر هر زن و مردی که خالکوبی می‌کنند و کسانی که خواستار خالکوبی هستند و زنانی را که از دیگری می‌خواهند ابرویشان را اصلاح کند و برای زیبایی بین دندان‌ها فاصله ایجاد می‌کنند. اینها خلق خدا را تغییر داده‌اند ام یعقوب گفت: این چیست؟ (چرا لعنت می‌فرستی؟). ابن مسعود گفت: چرا کسی را که جلعنت کرده لعنت نکنم؟ در حالیکه آن در کتاب الله نیز موجود است!، ام یعقوب گفت: سوگند به خدا من قرآن را خوانده‌ام ولی چنین چیزی ندیده‌ام: گفت: قسم به الله اگر آن را بخوانی خواهی دید و آیه ۷ سوره‌ی حشر را تلاوت فرمود».

این آیه به مثابه اصلی است برای احادیثی که در قرآن حکم آنها ذکر نشده‌اند و بزرگان علم و دین بعد از صحابه از همان دریچه و راه با سنت رسول اکرم تعامل کرده‌اند. روایت شده که امام شافعی در مسجد الحرام نشسته بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد: فرمود از هر چیزی سوال کنید با قرآن جواب می‌دهم. مردی گفت در مورد کسی که در احرام است و زنبوری را به قتل می‌رساند چه می‌گوید؟ فرمود کفاره‌ای ندارد. مرد گفت این حکم در کجای قرآن است؟ فرمود: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷]. «هرچه پیامبر به شما دستور می‌دهد اجرا کنید و از هر چیزی نهی می‌کند دوری گزینید». سپس سند حدیث را تا عمر ذکر می‌کند که می‌فرماید: «شخص محرم می‌تواند زنبور بکشد».

ابن عبدالبر در کتاب علم از عبدالرحمن بن یزید روایت می‌کند. «در احرام مردی را دید که لباس پوشیده، به او گفتم پوشیدن لباس در احرام جائز نیست گفت تا آیه‌ی را برایم تلاوت نکنید لباس را درنمی‌آورم، ایشان آیه‌ی ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷]. «هرچه پیامبر به شما دستور می‌دهد اجرا کنید و از هر چیزی نهی می‌کند دوری گزینید»، را تلاوت کرد».

[۱۳] این اصطلاح مخصوص امام ترمذی است، که علما توجیه بسیاری برای آن دارند، که یکی از آنها این است که حسن به معنای لغوی آن مد نظر است، و منظور از صحیح همان صحیح مشهور در اصول حدیث است، بدین معنی که عادل و تام الضبط از مثل خودش حدیث روایت کند و این سند تا رسول الله ادامه داشته باشد، و بدون اینکه دارای علل یا شذوذ باشد، اما آراء دیگری نیز در توجیح این عبارت وجود دارد که می‌توانید به کتاب حدیث شناسی مراجعه نمایید.