پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

روش ابوریه در پژوهش، غیر علمی است.

روش ابوریه در پژوهش، غیر علمی است.

ابوریه در پژوهش خود چنان وانمود می‌کند که هر چیزی از کعب و وهب و دیگران روایت شده دروغ و موضوع هستند، وروایات آنها هیچ راستی وحقی در آن نیست اگر هم در شریعت‌ما روایت‌هایی باشد که آنها را تأیید کرده و تصدیق کند.

آیا این روش و قضاوت عجولانه ، جنایت علیه حق و واقعیت و علمای محقق، نیست که می‌گویند: بعضی از روایت‌های اهل کتاب که توسط آنهایی که مسلمان شده‌اند به ما رسیده است، راست و حق هستند و بعضی دیگر دروغ و باطلند و بعضی دیگر احتمال راست و دروغ بودن آنها وجود دارد.

ابن تیمیه/بزرگ و استاد مدرسه‌ی حدیث و فقه دین است، او اخبار اهل کتابی که مسلمان شده‌اند را به سه دسته تقسیم می‌کند.

۱- روایاتی صحیح، چون ادله‌ی اسلامی صادق آنها را تأیید می‌کنند.

۲- روایات دروغی که مخالف دین ماست.

۳- روایاتی که در مورد آنها سکوت شده و نه از دسته‌ی اول می‌باشند و نه از دسته‌ی دوم ، ما نه آنها را تکذیب می‌کنیم و نه به آنها ایمان داریم، بر این اساس درست است که روایت شوند چون معمولاً در مورد امور دینی نیستند و روایت کردن آنها لطمه‌ای به دین وارد نمی‌کنند [۵۳]. ابن کثیر/شاگرد ابن تیمیه در تفسیرش نیز این تقسیم‌بندی را پذیرفته است [۵۴].

و حالا به شرح حدیث بخاری توسط حافظ بزرگ ابن حجر در کتابش «فتح الباري» که ابوهریره سآن را روایت کرده، توجه کنید. اصل حدیث «اهل کتاب، تورات را با زبان عبری می‌خوانند و با زبان عربی برای مسلمانان تفسیر می‌کردند، رسول خدا فرمود: اهل کتاب را نه تصدیق کنید نه تکذیب، بلکه بگوید به آنچه از طرف خدا بر شما نازل شده ایمان داریم، و پروردگار ما و شما یکی است».

ابن حجر/در شرح این حدیث می‌گوید: «یعنی از آنجایی که کلام آنها احتمال صدق و کذب دارد شاید شما آنجایی که راست باشد را تکذیب کنید یا اینکه آنجایی که دروغ باشد را تصدیق کنید، در هر دو صورت شما دچار گناه بزرگی خواهی شد، ولی نهی در مورد تکذیب کلامی که با شریعت ما مخالفت دارد، یا تصدیق کلامی که شریعت ما آن را تأیید کرده، صادر نشده است، امام شافعی به این نکته‌ی مهم اشاره کرده است».

پس روشن شد صحیح دانستن هر آنچه اهل کتاب روایت کرده‌اند آسانگیری و ناحقی است و دروغ دانستنِ همه روایات آنها، زیاده روی و تهمت است.

این روشی که نویسنده آن را در پیش گرفته است منجر به خطاهای زیاد و اشتباهات بسیار شده است، او با این روش بسیاری از احادیث صحیحی که شکی در صحت آنها نیست را اسرائیلیات دانسته و آنها را خرافات اهل کتاب پنداشته است، او برای این حکمش هیچ دلیلی جز سوء ظن و گمان ندارد، کار او بجایی رسیده که بسیاری از روایاتی که ما مصداق آن را در قرآن می‌بینیم ساختگی دانسته است. در قرآنی که باطل به آن راه ندارد، بلکه فراتر از آن احادیثی که هیچ‌یک از اسلام آورندگان اهل کتاب آن را روایت نکرده‌اند را نیز به حکم اسرائیلیات بودن رانده است، و امکان اینکه این راوی از آنان گرفته باشد نیز وجود ندارد، و در چند سطر به نقل آن احادیث می‌پردازیم تا روش‌های عجیب نویسنده مشخص شود.

[۵۳] مقدمة التفسیر ص ۴۶ ط السلفیة. [۵۴] ج۱ ص۸ ط المنار.