پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

عدم تمییز ابو ریه بین احادیث ساختگی و ادارج [۴۷]در حدیث

عدم تمییز ابو ریه بین احادیث ساختگی و ادارج [۴۷]در حدیث

در صفحه‌ی ۱۰۴ سخن از ساختن حدیث بوسلیه ادراج در حدیث به میان می‌آورد و اینگونه حدیث مدرج را از قبیل موضوع می‌داند.

به کار بردن لفظ «موضوع» برای «مدرج» یک نوع سهل‌انگاری است. هر چند بزرگانی چون ابن اصلاح حدیث مدرجی که اشتباها وارد حدیث شده را مانند موضوع می‌دانند ولی اکثریت آن را ادارج نامیدند؛ بر نویسنده لازم بوده ادراجی که بدون اشکال و ابهام است را از حدیث مدرجی که مشکل دارد، جدا کند، ادراجی که برای تفسیر یا بیان معنی کلمه‌ی نامعلومی باشد و قرائن لفظی یا حالیه دال بر این باشد که لفظ اضافه شده از راوی است نه از رسول اکرم، مشکلی ندارد و به عدالت راوی ضرری نمی‌رساند و از قبیل حدیث موضوع نیست، ولی ادراجی که بدون قرینه و علامت ذکر می‌شود حرام است و عدالت را نقص می‌کند و موجب دروغگو شدن راوی می‌گردد.

امام سمعانی فرموده: «هرکسی عمداً کلمه‌ای را به حدیث اضافه کند (ادراج) عدالتش ساقط می‌شود، وکسی که کلمه را از جای خودش تحریف کند او از جلمه کذابین محسوب می‌شود».

و این چنین برای ما آشکار می‌شود که نویسنده در بحساب آوردن مدرج در مجموعه احادیث موضوع سهل‌انگاری کرده است و بر اساس قاعده نویسنده، بسیاری از محدثین بزرگ ما به صفت ناگوار و خطرناک وضع حدیث متصف می‌شوند.

مثلاً امام زهری هنگامی که حدیث «بدء وحي» را در صحیحین روایت می‌کند کلمه‌ی «التحنث» را به عبادت‌ کردن تفسیر می‌‌کند پس اگر چنین باشد حدیث بدء وحی موضوع وزهری متهم به وضع حدیث می‌شود. وراوی حدیث نسائی که می‌گوید: «أنا زعیم -والزعیم الحمیل» «من زعیمم و زعیم یعنی ضامن» وضاع است، و ابوهریره سکه از رسول الله جروایت می‌کند: «برای عبد مملوک دو پاداش وجود دارد - سوگند به خدا اگر جهاد در راه خدا و حج و نیکی به مادرم وجود نمی‌داشت آرزو می‌کردم در حالی بمیرم که عبد باشم- [۴۸]». پس بنا به نظر ابوریه این جمله از قبیل وضع به حساب می‌آید زیرا جمله‌ی سوگند به خدا تا آخر، از راوی است، زیرا امکان ندارد رسول خدا آن را فرموده باشد. رسول خدا هنگام کودکی مادرش را از دست داد. نظر نویسنده در این مورد نزد هیچ عالم و تحلیل‌گری مورد قبول نیست و هیچ‌کس بر آن اقرار نمی‌کند.

[۴۷] ادراج به عملی که گفته می‌شود که راوی حدیث، کلامی را از روی نادانی یا تفسیر کلمه یا امثال آن در حدیث وارد می‌کند. [۴۸] از «به خدا سوگند می‌خورم» تا «عبد باشم» بیان امید است که ابوهریره در هنگام روایت حدیث دارد و ارتباطی با اصل حدیث ندارد.