پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم

فهرست کتاب

مقدمه کتاب

مقدمه کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذي كرّم الإنسان وميّزه على كثير من خلقه بنعمة العقل والبيان والصلاة والسلام على نبينا محمد الذي آتاه الله الحكمة وفصل الخطاب وعى آله وصحابته ومن تبعهم أجمعين.

«سپاس آن خدایی است که انسان را گرامی داشت، واو را بر سایر مخلوقاتش با نعمت عقل و بیان برتری داد، و درود و سلام بر پیامبر ما محمد، کسی که خداوند به او حکمت و فصل الخطاب عطا فرمود، و بر آل و اصحاب او و بر کسانی که از آنان به نیکی تبعیت می‌کنند».

اما بعد: مرجع شریعت اسلامی به دو اصل شریف برمی‌گردد، قرآن و سنت.

قرآن اساس دین و سرچمشه‌ی راه مستقیم و معجزه‌ی بزرگ رسول اکرم جو نشانه ماندگار او در هر زمان است.

سنت مبین قرآن و توضیح دهنده‌ی دستورات اجمالی آن و بسط دهنده‌ی قواعد و اصول و کامل‌کننده‌ی دستوراتش است، سنت زمانی که ثابت شود از معصوم جروایت شده است، قانون و هدایت است و پیروی از آن واجب و حتمی است.

بخشی از سنت وحی آشکار است که توسط جبرئیل بر رسول اکرم جنازل شده است [۱]. و بخشی از سنت بر قلب رسول الهام شده است [۲]. و بعضی دیگر اجتهاد رسول جدر پرتو آنچه از علوم قرآن و قوانین و قواعد و اصول شریعت آموخته و آنچه که قلب ایشان از فیض‌ها و آموزه‌های الهی سرشار گردیده و از راه مطالعه و بررسی و خواندن به دست نمی‌آید، خداوند در آیه‌ی ۱ تا ۵ سوره علق می‌فرماید:

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥[العلق: ١- ٥].

«بخوان به نام پروردگارت، آن که آفریده است. انسان را از خون بسته آفریده است. بخوان پروردگار تو بزرگوارتر و بخشنده‌تر است، همان خدایی که به وسیله‌ی قلم آموخت. آموخت انسان را چیزهایی که نمی‌دانست».

آموزش با قلم در آیه، اشاره به علم اکتسابی است. و ما بعد آن اشاره به علم خدادادی است که آن را به هر که خواست می‌بخشد.

هرگاه رسول جاجتهاد کند و وحی در مورد اجتهاد او سکوت کند، این سکوت به معنی اقرار و تایید اللهأبر اجتهاد رسول الله جاست و این تأیید، اجتهاد رسول الله جرا در صفت وحی قرار می‌دهد، بدین معنا هر چیزی که از دهان رسول اکرم جبیرون می‌آید وحی است. وخداوند راست گفت آنجا که فرمود:

﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ ١ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمۡ وَمَا غَوَىٰ ٢ وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم : ١-٤].

«سوگند به ستاره در آن زمان که غروب می‌کند. یار شما گمراه و منحرف نشده و راه خطا نپیموده و به کژ راهه نرفته است و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید. آن چیزی نیست جز پیامی که (به وی) وحی گشته است».

امت اسلامی توجه بی‌سابقه‌ای به تبلیغ و رساندن این دو اصل نمود، بگونه‌ای که هیچ قومی به میراث پیامبران و پادشاهان و بزرگان خودشان چنین توجهی نکرده‌اند.

یاران رسول قرآن را حفظ ‌کردند و در آن تدبیر ‌نمودند و آن را خوب فهم کردند و همان‌گونه که نازل شده بدون کم و کاست، آن را به شاگردان خود (تابعین) ابلاغ نمودند و آنها هم با همان روش به لاحقین خودشان سپردند تا به امروز، و ما آن را گرفتیم.

اینگونه جمع زیاد و غفیری در هر زمانی آن را به پیروان دوران بعدی منتقل می‌کردند. در دوران رسول اکرم نوشتن سنت، پشتیبانِ حفظ و دریافت شفاهی شد، تا بدون کم و کاست و تحریف و تبدیل به ما رسید. و این مصداق قول خداوند متعال است که می‌فرماید:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩[الحجر: ٩].

«همانا ما خود قرآن را فرو فرستادیم و خود از آن نگهداری می‌کنیم».

همچنین صحابه کرام، از طریق حفظ ، فهم و درک، به سنت رسول جتوجه نشان داده و با لفظ -که روش اکثر آنها بود- یا با معنی آن را به تابعینی که بعد از آنها آمدند تحویل دادند و این سلسله تا دوران ما ادامه یافت.

سنت نیز مانند قرآن کاملاً در عصر اول صحابه تدوین و جمع‌آوری نشد. چون از رسول اکرم جحدیثی روایت شده بود که از نوشتن نهی می‌کرد از ترس اینکه مبادا با قرآن مخلوط شود، یا صحابه با روی آوردن به حدیث، قرآن را کنار بگذارند.

بنابراین کاتبان سنت در عصر اول خیلی کم بودند، هر چند نگهبانان سنت، آن را با شور و شوق فراوان در سینه حفظ می‌کردند.

قرن دوم آغاز نشده بود که تدوین عمومی حدیث آغاز شد، علما برای این کارِ درخور ستایش، شور و شوق فراوانی داشتند، حرکت تدوین احادیث با عملیات نقد و جرح و تعدیل و جستجوی احادیث واقعی و صحیح همراه شد، بزرگان حدیث و نقادانِ آن، دقیق‌ترین قواعد نقد و بررسی را پایه‌ریزی کردند، که در نوع خود بهترین و مناسب‌ترین قواعد بودند، چه برای نقد متن احادیث و چه برای نقد سند آنها.

این حرکتِ بزرگِ تدوینی منجر به تدوین مراجع با ارزش و دائرة المعارف‌های بزرگی که شامل احادیث مقبول و قابل استناد و یا احادیث تقویت کننده و قابل استشهاد بودند، گشت، بعضی از این کتاب‌ها مخصوص احادیث صحیح و بعضی دیگر حاوی احادیث صحیح و حسن و حتی ضعیف هم بود، بعضی از آنها مخصوص احادیث رسول و در بعضی دیگر همراه احادیث، اقوال اصحاب و تابعین هم وجود داشت.

از روزگار قدیم اسلام گرفتار دشمنانی شده که پیوسته تلاش می‌کنند، مکر و حیله‌هایی را در ذهن بپرورانند و همیشه مشغول نقشه‌کشی و تنیدن دام‌ها و بر پا کردن دسیسه‌هایی برای نابود کردن قدرت و شوکت اسلامی هستند.

اینها چون نمی‌توانستند دشمنی خود را علنی کنند، به مکر و حیله پناه بردند و در این راه وسائل گوناگونی را به کار گرفتند؛ گاهی از راه محبت رسول و اهل بیت مانند پیروان عبدالله بن سبأ، و گاهی دیگر از راه تفسیر ناسازگار با شرع و لغت و نصوص قرآن و سنت، و تلاش برای برداشتن دستورات و تکالیف دینی مانند گروه باطنیه و قرامطه و مانند آنها.

این دشمنان تلاش کردند مسلمانان را نسبت به اساس دین که قرآن است دچار شک و دو دلی کنند، مثلاً برای ایجاد شک و شبهه در مورد قطعی بودن آن و معجزه بودن و در امان ماندنش از اختلاف و تناقض و سازگار بودن احکامش با هر زمان و مکان، روایاتی درست کردند و معانی آیات را تحریف نمودند.

و همچنین تلاش کردند که در مورد اصل دوم دین یعنی حدیث رسول هم شک ایجاد کنند و برای رسیدن به این هدف شوم روش‌های گوناگونی را به کار گرفتند، گاهی از طریق ایجاد شک در ثبوت حدیث و قطعیت آنها مبنی بر اینکه احادیث آحادند [۳]و متواتر و قطعی نیستند. و گاهی از طریق ساختن روایاتی که با عقل و علم مخالفت آشکاری داشت یا روش‌های دیگر.

در روزگار قدیم پرچم‌دار این تهاجم، «نظام» [۴]معتزلی و همراهان و همقطاران او که از دشمنان سنت محسوب می‌شدند بودند. ابن قتیبه بسیاری از اقوالشان را در کتاب «تأويل مختلف الحديث» ذکر نموده است.

و در عصر جدید کشیشان مسیحی و شرق‌شناسان دوباره در آن طعنه‌ها که زیر خاکستر زمان پنهان شده بود، دمیدند، وآنچه هوایشان میل کرد، بریدند و دوختند، و بیشتر از آنچه تحملش را داشت، تفسیر کردند.

در نهایت تأسف باید گفت بعضی از مسلمانانی که به هر فکر و مذهبی که از غرب وارد می‌شود، اطمینان کامل دارند، این شبهات را گرفته و همانند پوشیدن لباس جعلی و دروغی، آنها را به خود نسبت دادند و به اسم خود گذاشتند، و گروهی دیگر اگرچه به اسم خود تمام نکردند، اما بلندگوی خوبی برای غربیان شده و از اینکار احساس رضایت می‌کنند. یکی از کسانی که کتاب‌هایشان مملو از این شبهات است استاد احمد امین/است که در کتاب «فجر الإسلام» و «ضحى الإسلام» مرتکب چنین کاری شده است. هرچند در بسیاری از افکارشان با آنها موافق بود اما در برخی مواقع مخالف نظرات‌شان بود و آنها را مؤدبانه و خیلی متین نقد می‌کرد.

بعضی از این مقلدانی که از متشرقین تغذیه می‌شوند، در پیروی از هوی و تعصب و دشمنی علنی با اسلام، از آنها نیز شدیدتر و تندتر می‌باشند و برای صحابه کرام و بالخصوص «ابوهریره» عبارات ناهنجار و بدور از ادب بکار می‌برند. همچنان که محمود ابوریه در کتاب «أضواء على السنة الـمحمدية» انجام داده‌است.

بین آنچه استاذ احمد امین انجام داده و فعل ابوریه فاصله فراوانی است. تفاوت بین آن دو همچو تفاوت بین عالم و مدعی علم، بین محققی واقعی و کسی که از پس مانده‌های محققین تغذیه می‌کند، می‌باشد.

تحقیق و بررسی سنت کاری آسان و ساده نیست، نیازمند تلاش و پشت‌کار فراوان و به کار بردن اندیشه و تفکر کردن طولانی است، نگاهی سطحی و بررسی سریع و سرقت شده، سرانجامی غیر از بروز آراء و نظرات مشمئز کننده‌ و نتایج فاسد ندارد.

متوجه شدم اشتباه شرق‌شناسان و پیروانشان ناشی از این است که آنها سطحی‌نگری کردند و به اعماق و اساس و ریشه نرسیدند، همچنین به عمق نصوص دست نیافتند و شرایط اجتماعی و محیطی و عصری که احادیث جمع‌آوری شده است، توجه نکرده‌اند و آنها را خوب به تصویر نکشیده‌اند و به صفات و اخلاق بزرگان حدیث از علم گرفته تا تقوی و پرهیزگاری و امانت‌داری و در نظر داشتن خدا در آشکار و پنهان، ارج و قیمتی ننهادند.

اما خداوند رادمردانی را مهیا ساخته که از سنت رسول حمایت کردند و مکر و حیله‌ مکاران را برملا ساختند، هیچ دورانی از وجود این بزرگان خالی نبوده و مدام تحریف و ادعاهای یاوه‌گویان و تفسیر‌های نادانان را از این میراث مقدس مسلمانان می‌زدایند.

خداوند امام «ابن قتیبه» را مشمول رحمت خودش گرداند که بسیاری از شبهه‌های دشمنان را برطرف نمود و ایشان با رد کردن این شبهات کار و تلاش ستوده و بیادماندنی و مبارکی انجام داده‌اند.

و مدام در هر ناحیه‌ای از نواحی میهن اسلامی، بزرگ مردانی شیفته احادیث و تحقیق در مورد آنها بوده‌اند و در رد شبهات دشمنان تلاش فراوان را تحمل کرده‌اند و کتاب‌های ارزنده‌ای در این راستا نوشته‌اند که سزاوار تقدیر و تشکر هستند مانند بزرگان الازهر و حجاز و شام و هند و مغرب.

سپاس و ستایش پروردگار که اراده فرمودند تا من هم با تحقیق و بررسی سنت به دفاع از این میدان پاک و مقدس مشرف شدم و به کاروان آن بزرگان بپیوندم. دفاع و تحقیقی که بر خواسته از علم و آگاهی و بررسی و اقناع باشد نه بر اساس تعصب و احساس و برای رد این شبهه‌ها با روش علمی و درست آستین همت را بالا بکشم.

و در کتابی تحت عنوان «الوضع في الحديث ورد شبه الـمستشرقين والكتاب الـمعاصرين» که بواسطه آن به درجه استادی «دکتری» نائل شدم، به برخی از این شبهه‌ها رد علمی و صحیح نوشتم.

وقتی کتاب «أضواء على السنة الـمحمدية» منتشر شد، متوجه شدم نویسنده کتاب همه گفته‌های پیشینیان و معاصرین و مردانی که به حدیث و رجال حدیث طعن زده‌اند مانند شرق‌شناسان و مسیحیان و حلقه به گوشان آنها را تکرار کرده است، و حریصانه تلاش کرده که سنت مطهر رسول اکرم را با چهره‌ای پر از تعارض و تناقض، تحریف و تغییر و ساده لوحانه و خرافاتی نشان دهد.

برای رسیدن به این غرض احادیث موضوع را صحیح و احادیث صحیح را موضوع دانسته است، احساس کردم رد بر این کتاب بسان رد بر تمامی غوغاهایی است که دشمنان با طعن و حمله به میدان مقدس سنت به راه انداخته‌اند، بدین سبب آن را «دفاع عن السنة ورد شبه الـمستشرقين والكتاب الـمعاصرين» [۵]نامیدم.

کار را در «مجلة الازهر» شروع کردم و هفت مقاله پی در پی را در آن به چاپ رساندم [۶]، برخی اشیاء دست بدست هم دادند تا اینکه دست از رد شبهات از طریق مجله بکشم، سپس خود را برای تکمیل کردن ردود بر این یاوه سرا فارغ کرده و خدواند نیز آن را برایم آسان گرداند و موقعیت‌ها را فراهم نمود، و نتیجه‌اش این کتابی شد که پیش روی شماست.

و فراموش نکنم که به تلاش و زحمت برادران ارجمند و شیوخ گرانقدر عبدالرحمن بن یحی المعلمی و محمد عبدالرزاق حمزه در این میدان اشاره کنم، هر کدام از ایشان در این مورد کتابی با ارزش تألیف نمودند و سزاوار پاداش خدای متعال و تعریف و دعای مردمی هستند.

کتابم را به خواندگان عزیز تقدیم می‌کنم، آنهایی که دوستدار و عاشق سنت مطهر رسول هستند، آنهایی که در جستجوی حقیقت هستند و در هر ناحیه و نقطه عالم اسلامی دوست‌دار علم و دانایی هستند.

در خلال رد شبهات بحثی داریم در مورد جایگاه سنت در دین و استدلال کردن به آن در احکام و غیره، و خلاصه‌ی از دوران‌های تاریخی سنت، و مختصری از اصول و قواعد بزرگان حدیث در نقد و بررسی سنت مطهره را شامل می‌شود.

اگر آنچه گفتم درست باشد فضل خدا و از طرف ایشان است و اگر درست نباشد هدفم حق بود و تنها خواستار حق و درستی هستم «توفیقم تنها از خداست و بر او توکل می‌کنیم و به‌سوی ایشان برمی‌گردم».

نویسنده:

ابو محمد، محمد بن محمد ابو شهبه

استاد دانشگاه الازهر

[۱] مانند داستان کسی که در حالت استفاده کردن از عطر، احرام به عمره بسته بود و آن در صحیحین روایت شده است. [۲] چیزی که نشانگر این موضوع می‌باشد حدیث مرفوعی است مبنی بر اینکه: «جبریل در نفسم دمید که هیچ نفسی هرگز نخواهد مرد مگر اینکه رزقش را کامل دریافت کند، پس تقوای خدا پیشه کنید، و در طلب زیبایی به کار گیرد...» حاکم از ابن مسعود روایت نموده وآن را صحیح دانسته است، ابو نعیم وطبرانی از أبی‌امامه و بزار از حذیفه روایت کرده‌اند، و صاحب مسند فردوس نیز آن را از جابر نقل نموده است. [۳] آحاد: به حدیثی گفته می‌شود که به درجه تواتر نرسیده باشد، البته آحاد اگر در مقابل مشهور و عزیز بیاید به احادیثی گفته می‌شود که کم‌تر از سه نفر آن را روایت کرده باشند. [۴] او یکی از سران معتزله است. [۵] سال ۱۳۶۵ﻫ موافق با ۱۹۴۶م تألیف نمودم. [۶] از محرم تا شعبان سال ۱۳۸۷ﻫ. قبل از اینکه دکتور مصطفی السباعی/کتاب «السنة ومکانتها في التشریع» را منتشر کند، چرا که تاریخ کتابت مقدمه اول ۱۵ شعبان سال ۱۳۷۹ﻫ است، و سباعی /در صفحه ۴۶ کتابش ذکر کرده که که این کتاب در سال ۱۹۶۱م زمانی که در بیمارستان قاهره بوده منتشر شده است.