تناقصگوئیهای ابو ریه
در صفحه ۱۹۷ میگوید: «ابو هریره در دوران رسول اکرم جو خلفاء راشدین منزلت و مقامی نداشت و نتوانست حتی یک حدیث بگوید مگر بعد از کشته شدن عمر، و جرأت فتوی نیافت مگر پس از فتنهی اول یعنی به قتل رسیدن عثمان و به قدرت رسیدن بنی امیه» و در چند جای کتاب اعتراض گرفتن عمر ساز روایت فراوان ابو هریره را نقل میکند و بیان میکند که عمر تهدیدآمیزانه به او میگوید: «اگر آن را رها نکنید، تو را به منطقه دوس تبعیت میکنم» و اینکه اهل فتوی نبوده و مشهور به فقه نیست.
نمیدانیم کدام یک از سخنانش را قبول کنیم، آنچه را دیروز گفته بود با سخن امروزش نقض میکند، [آیا او در زمان عمر احادیث فراوانی روایت کرده و عمر او را تهدید و منع کرده یا در دوران عمر نتوانسته حدیث را روایت کند] اینجا مطلبی میگوید که مطلب جای دیگر را نقض میکند، و این اگر بر چیزی که دلالت میکند، این است که نویسنده با عقلی پریشان و مضطرب سخن میگوید، و با قلمی مذبذب بیپایه سخن میگوید: و این است شأن انسانهای باطل اندیش.