ج: سید غلامرضا سعیدی
غلامرضا سعیدی از اهالی بیرجند و تحصیل کردۀ دیار خود و نیز دانشگاه علیگر هند است که نوشتن را از سال ۱۳۱۳ ش با ترجمه مقالهای از مجلة الهلال آغاز کرده آن را در نشریۀ پیمان چاپ کرد. آن زمان کسروی، مقالاتی در نقد از اروپا مینوشت و این با اندیشههای سعیدی سازگار بود و همکاری ادامه یافت تا پس از آنکه کسروی روی به انحراف گذاشت، از او جدا شد. [۴۹۶]
اندکی بعد مرحوم سید غلامرضا سعیدی (متولد ۱۲۷۶، متوفای ۲۲/۹/۱۳۶۷) به عنوان یکی از عالمان متدین و غیر معمّم دهۀ ۲۰ و ۳۰ درآمد. وی در تمام دوران فعالیت حاج سراج، از همراهان او بود و از پس از شهریور بیست، مقالات و آثاری در مسائل اسلامی منتشر میکرد. [۴۹۷] وی در نشریهای با نام نامۀ فروغ علم که امتیاز آن از دامادش، آقای سید جعفر شهیدی [۴۹۸] بود و نه شماره از آن منتشر شد، مقاله مینوشت. عزت الله سحابی میگوید که شهیدی عنوان مدیر اجرایی این نشریه را داشته است. [۴۹۹] نخستین شمارۀ نشریۀ یاد شده در فروردین ۱۳۲۹ به چاپ رسید. این نشریه به عنوان نشریۀ انجمن اسلامی دانشجویان انتشار مییافت و مدیر داخلی آن مهندس جلال شکیبا بود. در سر مقاله یکی از شمارهها آمده بود: ما از اسلامی دفاع میکنیم که افرادی مبارز و مجاهد و صریح و پاک و اصلاح طلب مانند ابوذر غفاری را پرورش داده است، نه از اسلامی که سنگر تأمین منافع و مقاصد امویان و امثال آنان قرار گرفته بود. [۵۰۰]
از جهتگیریهای مذهبی سیاسی مرحوم سعیدی فعالیت برای فلسطین و پاکستان و دیگر مسائل جهان اسلام است که در همین زمینه مقالاتی در نشریۀ آیین اسلام نگاشت [۵۰۱] و کتابی نیز تحت عنوان خطر جهود در سال ۱۳۳۵(تهران، محمدی) منتشر کرد. [۵۰۲] همچنین در سال ۵۰ کتابی با نام فریاد فلسطین به چاپ رساند. [۵۰۳]
مرحوم سعیدی که اوائل، دوستی مختصی با کسروی داشت، [۵۰۴] به مرور به مخالفت و مبارزه با وی برخاست. وی که از پیش از انتشار پیمان در سال ۱۳۱۳ با او آشنایی داشت، پس از مشاهدۀ برخی از انحرافات با وی گفتگو کرد و زمانی که دید کسروی روی مواضع انحرافیاش پافشاری میکند به او گفت: هذا فراق بینی و بینک، و از او جدا شد. [۵۰۵]
سعیدی ارتباط زیادی با مسلمانان هند و پاکستان [۵۰۶] داشت و تلاشهای فراوانی برای معرفی اقبال لاهوری در داخل کشور انجام داد. علاقۀ وی به اقبال که در ضمن آشنایی با او سبب شد تا سعیدی از تردید و دودلی نسبت به فرهنگ اسلام گذشتهاش هم بیرون بیاید، مربوط به زمان کوتاهی است که او به هندوستان رفت و در دانشگاه علیگر با اندیشههای اقبال آشنایی یافت. [۵۰۷] وی همانجا میگوید که او بیش از همۀ استادان و علمایی که آن زمان در بیرجند بودند، روی اندیشۀ او تأثیر گذاشت. [۵۰۸] آثار وی دربارۀ سید جمال الدین هم فراوان است و اخیراً مجموعه آنچه وی دربارۀ اقبال و سید جمال نوشته، یکجا به چاپ رسیده است. [۵۰۹] در عناوین کتابهای وی، توجه به نو کردن منطق اسلامی، تاریخ اسلام، مسائل جهان اسلام مانند پاکستان، کشمیر و الجزایر و فلسطین، معرفی اقبال، سید جمال و نیز القای نوعی نگرش سیاسی انقلابی، به روشنی دیده میشود. [۵۱۰] وی به ترجمه کارهای ابوالاعلی مودودی هم علاقهمند بود و چندین کتاب وی را به فارسی درآورد. ما شماری از این آثار را ضمن مبحث جنبش ترجمه آثار عربی به فارسی، آوردهایم. وی آثاری از نویسندگان دیگر را هم ترجمه و منتشر کرد که یکی از آنها کتاب منشور جهانی اسلام (تهران، شکیب، ۱۳۳۵) از محمد رفیعالدین و دیگری کتاب بیست و چهار ساعت آخر زندگی جمال عبدالناصر (از حسنین هیکل، قم، دارالتبلیغ ۱۳۵۰) و دیگر کتاب اولین قانون اساسی مکتوب در جهان (بعثت، ۱۳۵۶) از محمد حمیدالله و کتاب برنامه انقلاب اسلامی از مودودی بود که در سال ۱۳۴۱ توسط شرکت سهامی انتشار چاپ شد. [۵۱۱] وی کتابی هم باعنوان خاورشناسی و توطئه خاور شناسان از مریم جمیله به فارسی درآورد (قم، دارالتبلیغ، ۱۳۵۱، ۳۱۸ص). کتاب نقش اسلام در برابر غرب هم از مریم جمیله است که نام اصلی او مارگرت مارکوس بوده و در اصل یهودی و ساکن نیویورک بوده که به اسلام گروید و در پاکستان اقامت کرد. این زن کتابش را به آیتالله شریعتمداری تقدیم کرد و مرحوم سعیدی با توصیه ایشان و هزینۀ دارالتبلیغ آن را به فارسی درآورد. [۵۱۲] گفتنی است که مرحوم سعیدی که کارمند بانک مرکزی بود پس از بازنشستگی به دعوت آیتالله شریعتمداری به قم آمد تا به دلیل تسلط بر زبان انگلیسی بتواند در دارالتبلیغ مؤثر باشد.
مرحوم سعیدی کتاب عبدالعزیز اسماعیل پاشا را نیز تحت عنوان اسلام و طب جدید یا معجزات علمی قرآن (تهران، علمی) به فارسی درآورد. این اثر نخستین اثر سعیدی در قالب کتاب بود. کتاب اسلام و غرب از خورشید احمد بود که آن نیز در سال ۴۷ (تهران، سهامی انتشار) به چاپ رسید. نیز کتاب پیشرفت سریع اسلام از بانو لوکچیا واگلیری هم توسط مرحوم سعیدی به فارسی درآمد و در سال ۱۳۴۴ (تهران، شرکت سهامی) چاپ شد. از دیگر کارهای مختصر او کتاب کمونیسم و اخلاق بود که آن را در سال ۱۳۵۲ نوشت و در قم چاپ شد. مجموعهای از مصاحبههای وی درباره سید جمال، محمدحسین کاشف الغطاء، اقبال و علامۀ امینی در کتابی با نام مصاحبه با استاد سید غلامرضا سعیدی دربارۀ... توسط انتشارات شفق (قم، ۱۳۵۵) چاپ شده است که ضمن آن مصاحبهای هم درباره زندگینامۀ خود وی و فعالیتهای فرهنگی و تألیفاتش در آنجا درج شده است. در یک گزارش ساواک از مسجد هدایت در سال ۱۳۴۸ آمده است که پس از سخنرانی آقای باهنر دربارۀ جبل الطارق، «سید غلامرضا سعیدی با اجازه از سید محمود طالقانی در پشت تریبون قرار گرفته، شرح مبسوطی از تاریخ جبل الطارق و فتح آن صحبت و بعد اشعاری را که اقبال لاهوری در این باره سروده خواند.» گزارشگر ساواک در پایان درباره سعیدی نوشته است: «غلامرضا سعیدی پیرمرد هفتاد ساله متدینی است که از دوستان قدیمی مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و سید محمود طالقانی محسوب میگردد و همیشه در مسجد هدایت در کنار آقای طالقانی قرار دارد.» [۵۱۳]
سید محمد مهدی جعفری بر آن است که «مرحوم سعیدی یکی از مخلصترین مبارزان اسلامی در میان روشنفکران مذهبی ایران بود... و نقش مؤثری در شناساندن فلسطین و مردم فلسطین به ایرانیان داشت». [۵۱۴] آقای خسروشاهی شرحی از زندگی و آثار وی که شمار آن ۴۳ عدد است، در مقدمۀ مفخر شرق آورده است. فعالیتهای مرحوم سعیدی در دهۀ اخیر پیش از انقلاب بیشتر در ارتباط با دارالتبلیغ بود. آقای سعیدی گویا از حوالی سالهای ۴۷ به بعد، به قم آمد و در قم مقیم شد. دارالتبلیغ قصد دایر کردن چاپخانه داشت و واسطۀ این کار مرحوم سعیدی بود که نزد اسدالله علم - که هردو بیرجندی بودند - رفت و به ضمانت ایشان به دارالتبلیغ چاپخانه داده شد. آقای سعیدی در مجموعۀ نوشتههای خود نشان داد که سخت شیفتۀ اسلام است و البته نگاهش به اسلام بیشتر از زاویه آن چیزی بود که در پاکستان و هند و به خصوص در اندیشههای اقبال و مودودی وجود داشت. وی زبان انگلیسی را خوب میدانست و خوب ترجمه میکرد و مقالات زیادی ترجمه و در مطبوعات چاپ کرد که حتی بسیاری از آنها به اسم وی نبود. در واقع، اصل آمدنش به قم همین بود که مقالات خوبی را که به انگلیسی بود برای دارالتبلیغ ترجمه کند. [۵۱۵] مرحوم سعیدی سخت علاقمند به احیای تمدن اسلامی بود و بر آن بود که همزمان با انتقاد از گذشته شرق و انتقاد از تمدن فعلی غرب راهی به سوی آینده باز کند. در این باره شرحی در کتابچۀ کوتاه با روشنفکران مسلمان عصر جدید (قم، ۱۳۵۲) داده است.
از دیگر چهرههای منفرد و فعال این دوره، باید از دو روحانی دانشمند با نامهای محمد باقر کمرهای [۵۱۶] و دیگر میرزا خلیل کمرهای [۵۱۷] یاد کرد که هردو مقالات و کتابهای متعددی دربارۀ دفاع از دین، طرح تاریخ اسلام به سبک جدید و ترجمۀ آثار عربی منتشر کردند. در دهۀ ۲۰ بسیاری از مقالات آنان در نشریۀ آیین اسلام به چاپ میرسید. دربارۀ این دو نفر پس از این، به تفصیل سخن خواهیم گفت.
[۴۹۶] شرح این همکاری را از زبان مرحوم سعیدی بشنوید در مصاحبهاش: مصاحبه با استاد سید غلامرضا سعیدی درباره سید جمال و... ص ۳۰ـ۳۱ وی میگوید: باری تا سال ۱۳۱۸ش مقالات زیادی در مجله پیمان نوشتم ولی در اواخر سال ۱۳۱۸ که انحرافاتی در فکر و قلم کسروی احساس کردم با خود و مجلۀ او قطع رابطه کردم. اتفاقا در همان تاریخ با مرحوم حاج سراج انصاری که او نیز مانند من چند سال با کسروی همکاری داشت. همدر شدم و برای همیشه با کسروی قطع رابطه نمودیم. همان، ص ۳۲. [۴۹۷] یک نمونه از مقالات او تحت عنوان «اسلام و تمدن جهان» در آیین اسلام (س ۲، ش ۳۱، ص ۹) و شمارههای بعدی آن به چاپ رسید. [۴۹۸] ایشان (که داماد مرحوم غلامرضا سعیدی نویسنده فعال این دوره بود) با نگارش و ترجمه برخی از آثار تاریخی مربوط به صدر اسلام در دهۀ ۲۰، تأثیر قابل ملاحظهای در ایجاد روحیۀ انقلابی در میان متدینین داشت. از آن جمله میتوان به کتاب سه جلدی، «جنایات تاریخ» اشاره کرد که به رغم آنکه مربوط به تاریخ صدر اسلام و دفاع از تشیع بود، به دلیل جهتگیری سیاسی موجود در آن و اشاراتی که به افراد از حاکمیت وقت داشت. توقیف شد و در نتیجه پس از آن با اسم مستعار و یا بدون نام مؤلف به چاپ میرسید. (تهران، ۱۳۲۷، کتابفروشی حافظ، جلد سوم آن با نام از مسند تجارت تا تخت سلطنت نام داشت و سال ۱۳۲۹ چاپ شد). به هر روی، آقای شهیدی، از طلاب فاضل و برجستۀ این دوره بود و با تألیف آثاری چون «جنایات تاریخ»، «مهدویت و اسلام» و کتاب «چراغ روشن در دنیای تاریک» که در شرح حال امام سجاد بود، در آفرینش ادبیات دینی این دوره نقش داشت. خبر سخنرانی وی در سال ۱۳۲۵ در جشن نیمۀ شعبان در بروجرد در مجلۀ آیین اسلام س ۳، ش ۲۴، ص ۱۲ آمده و گفته شده که اداره فرهنگ شهر، متن سخنرانی ایشان را چاپ کرده است. آقای شهیدی، پس از سال ۱۳۳۲ از ادامۀ آن فعالیتها بازمانده، صرفا به کارهای علمی و دانشگاهی پرداخت. پس از انقلاب آقای شهیدی مورد استقبال قرار گرفت و با نگارش آثاری در حوزه دین و مذهب مانند ترجمه نهج البلاغه و کتابهایی درباره تاریخ امامان، دوباره فعالیت نگارشی دینی را به طور جدیتر دنبال کرد. نویسنده توفیق آن را داشت که در یک سفر حج تمتع در تمام مراحل با ایشان همراه باشد. [۴۹۹] نیم قرن خاطره و تجربه، ص ۱۳۵. [۵۰۰] به نقل از جنبش دانشجویی، ص ۲۹. [۵۰۱] گویا اولین مقالۀ وی در این نشریه، در سال ۱۳۲۴ ش به چاپ رسید. پس از آن یک سری مقالات تحت عنوان «نفوذ فرهنگ اسلام در اروپا» در آیین اسلام چاپ شد که در حد خود مقالهای مفصل و عالمانه بود. بنگرید: آیین اسلام، س ۳، ش ۱، ص ۲۵، وی در س ۴، ش ۲۴ مقالهای تحت عنوان «فلسطین مظلوم ضجّه میکشد» چاپ کرد. [۵۰۲] گویا انتشار همین کتاب و توقیف آن توسط تیمور بختیار بود که سبب شد آقای سعیدی به قم تبعید و یک درجه از رده اداریش کاسته شود. سید محمدباقر حجازی تلاش زیادی برای حفظ سعیدی کرد. این کتاب چند بار هم مخفیانه چاپ شد (به نقل از قاسم تبریزی) [۵۰۳] این کتاب را انتشارات بعثت چاپ کرد که در کار تأسیس آن فخرالدین حجازی و سید هادی خسروشاهی نقش داشتند. انتشارات یاد شده طی یک دهۀ قبل از انقلاب آثار زیادی در راستای تفکری که به انقلاب منتهی شد، به چاپ رساند. فخرالدین حجازی هم که زمانی از کارمندان انجمن تبلیغات اسلامی بود، در آستانۀ انقلاب به شخصیتی مقبول تبدیل شد و نوارهای سخنرانی وی در کنار نوارهای دیگر چهرهها دست به دست میگشت (دربارۀ وی مستقل سخن گفتهایم) بنگرید: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج ۱، ص ۵. آقای سعیدی چند دانشجو و دو استاد مصری را در سال ۱۳۳۴ به مسجد هدایت آیتالله طالقانی برد که برنامۀ سخنرانی و گفتگو داشتند. ساواک، فردای آن روز آیتالله طالقانی را دستگیر و بازجویی کرد. در این بازجویی دربارۀ فعالیت مرحوم سعیدی دربارۀ فلسطین گفتگو شده است. بنگرید بازوی توانای اسلام آیت الله طالقانی، ج ۱، ص ۹ـ۱۳. [۵۰۴] خودش میگوید: در سال ۱۳۱۴ ش دو سال (با کسروی) مکاتبه داشتیم. در تهران عاشقانه به هم رسیدیم. سه روز متوالی به دیدن من آمد و گفت: آمدن آقای سعیدی (از بیرجند) به تهران، برای ما جشن است. میراث ماندگار، ج ۱، ص ۱۱۲. [۵۰۵] بنگرید: مفخر شرق، به کوشش سید هادی خسروشاهی، مقدمه ص ۱۶ـ۱۷. [۵۰۶] مرحوم سعیدی در آبان سال ۱۳۲۶ ش کتابی با نام «پاکستان» در ۱۰۵ صفحه نوشت. [۵۰۷] بنگرید: مصاحبه با استاد غلامرضا سعیدی درباره سید جمال و...، ص ۲۵. [۵۰۸] مصاحبه با استاد غلامرضا سعیدی، ص ۲۸. [۵۰۹] مفخر شرق سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری به کوشش سید هادی خسروشاهی (شروق، ۱۳۸۰) به چاپ رسیده است. [۵۱۰] برخی از عناوین آثار وی که غالبا ترجمهاند عبارت است از: عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن (از جان دیون پورت) (کتاب برگزیده سال ۱۳۳۸). دربارۀ این کتاب و نویسنده آن بنگرید: به کتاب: (مصاحبه با استاد سید غلامرضا سعیدی، ۴۶ـ۵۶). زندگی قائد اعظم مؤسس پاکستان مرحوم محمد علی جناح، رسول اکرم ج در میدان جنگ، اول اخلاق ما، بعد تمدن آنها، جلوۀ حق در اندونزی، فرد و اجتماع، بانی اخلاق برای جنبش اسلامی، آهیت و اهمیت فلسفۀ اقبال، برنامۀ انقلاب اسلام، پیمان جوانمردان، اسلام و طب جدید، اسلام و غرب، نقش اسلام در برابر غرب، جنگ و صلح در قانون اسلام، منشور جهانی اسلام (مؤلف آن دکتر محمد رفیع الدین رئیس آکادمی اقبال) و... بنگرید میراث ماندگار، ج ۲، ص ۱۱۱. بسیاری از آثار پیشگفته ترجمه هستند. آقای سید هادی خسروشاهی بنای چاپ مجموعه آثار آقای سعیدی را دارد؛ چنان که آقای فرخزادی بنای انتشار یادنامهای را برای ایشان در سری انتشارات نشر مطهر دارد. یکی از قدیمیترین کارهای او درباره مسلمانان هند، کتاب «مسألۀ کشمیر و حیدر آباد» است که در سال ۱۳۲۸ (تهران، جاویدان) به چاپ رسیده است. «فلسفه و اندیشههای اقبال» او در تهران در سال ۱۳۴۷ توسط مؤسسۀ ملی چاپ شده است. کتاب دیگری از او با عنوان «اندیشههای اسلامی اقبال» (که تألیف محمد رفیعالدین بوده) چاپ شده است. کتاب اقبال شناسی، هنر و اندیشۀ محمد اقبال وی هم در سال ۱۳۳۸ توسط انتشارات اقبال تهران انتشار یافته است. البته در فارسی، اقبال علاقمند دیگری هم داشت و اندیشههایش سبب رونق بازار روشنفکری دینی و بیداری مذهبی و غیرت شرقی بود. یکی از قدیمیترین نوشتهها در این باره کتاب «اقبال متفکر و شاعر اسلام» نوشتۀ محمدتقی مقتدری از سال ۱۳۲۱۶ ش در نود و هشت صفحه است. همچنین برای نمونه میتوان به کتابچۀ «علامۀ اقبال در مدینه» از علیاکبر مهدی پور اشاره کرد که ترجمهای است از کتابی که ابوالحسن ندوی نوشته است. این ندوی دیداری هم از قم و دارالتبلیغ اسلامی داشت که تصویر آن در مقدمۀ کتاب پیشگفته آمده است. نمونه دیگر، کار شریعتی با عنوان «اقبال معمار تجدید بنای تفکر اسلامی» بود. مطالبی که همراه بانوشتههای دیگر در مجموعه آثار «ما و اقبال» چاپ شد. انتشار کتاب «اسرار خودی و رموز بیخودی» علامۀ اقبال هم در آستانۀ انقلاب اسلامی (به کوشش محمد حسین مشایخ فریدنی) حرکت دیگری در همین جهت بود. اشعار ستایش آمیز اقبال دربارۀ امام علی÷ زمینه را برای طرح بیشتر وی در ایران فراهم کرد: مسلم اول شه مردان علی / عشق را سرمایۀ ایمان علی / از ولای دودمانش زندهام/ در جهان مثل گهر تابندهام. [۵۱۱] کتاب «اسلام در دنیای امروز» مودودی هم توسط احمد فرزانه به فارسی ترجمه و در سال ۴۹ در قم چاپ شد. [۵۱۲] بنگرید: نقش اسلام در برابر غرب، ص سیزده، (تهران، شرکت سهامی انتشار، قم، دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۴۸) گویا اثر مزبور با نام زیر هم چاپ شده است: «منشور نهضت اسلام در برابر بحران فعلی جهان»، مریم جمیله (مارگرت مارکوس) ترجمۀ اقدس گیوه چیان، زیر نظر غلامرضا سعیدی (بیتا). [۵۱۳] مسجد هدایت، ج ۱، ص ۹۴. [۵۱۴] سازمان مجاهدین خلق از درون، ص ۳۶ـ۳۷. [۵۱۵] قبر مرحوم سعیدی در قبرستان ابوحسین در جایی است که آقای شریعتمداری مدفون است. [۵۱۶] دربارۀ وی بحث مستقلی خواهیم داشت. [۵۱۷] بنگرید: فهرست تألیفات آیتالله کمرهای، تألیف عباس قانع و ناصر کمرهای، تهران، ۱۳۴۸ش، درگذشت وی در سال ۱۴۰۵ق است.