۱۲- ناصر مکارم شیرازی
آقای ناصر مکارم شیرازی یکی از نویسندگانی است که طی سه دهه پیش از انقلاب، به دلیل نوشتههای فراوان و عمومیاش در عرصه و عرضۀ مباحث اسلامی و اجتماعی برای نسل آن روزگار شناخته شده بود. [۲۰۶۳] وی با اشاره به زندگی پیش از طلبگی خود گفته است که در حدود هیجده سالگی در درس آیت الله بروجردی شرکت کرده و پس از آن یک سال و نیم در نجف بوده و سپس به ایران بازگشته است. [۲۰۶۴] وی در ۲۷ سالگی با نگارش کتاب عامه پسند فیلسوف نماها شهرت یافت. این کتاب پس از یک دوره تبلیغات مارکسیستی و تودهای در ایران و زمانی که جریان ضد مارکسیسم در ایران قوت گرفته و البته در جریان کودتای ۲۸ مرداد سرکوب شده بود، نوشته شد و میان نسل جوان متدین مقبول واقع گردید.
کتاب فیلسوف نماها ابتدا تحت عنوان فیلسوف نمایان شیاد، در مجلۀ حکمت به چاپ میرسید. زمانی هم که چاپ شد در صفحه عنوان آمده بود: از انتشارات دفتر مجموعه حکمت. این کتاب در سال ۱۳۳۳ به عنوان کتاب سال برگزیده و جایزۀ سلطنتی (پنجاه هزار ریال) گرفت و روی جلد چاپ دوم که در سال ۱۳۳۶منتشر شد، آمده بود: بهترین کتاب سال ۱۳۳۳. افزون بر علما که انگیزه دینی در نشراین قبیل آثارداشتند، مبارزه با کمونیسم، در سرلوحه برنامههای رژیم وقت نیز بود. این جایزه سلطنتی گرفتن سوژهای شد تا بعدها دکتر شریعتی در نامهای که در پاسخ نقد منتشره علیه وی در مکتب اسلام چاپ شد، روی این مساله تأکید کرد، [۲۰۶۵] که البته در فضای دهۀ ۵۰ معنای خاص و متفاوت با میانه دهۀ ۳۰ داشت. ظرف و محتوای کتاب فیلسوف نماها متناسب با مسائل روز بود و در زمینه دفع اشکال از جوانان نسبت به بسیاری از مسائلی که به نام علم و فلسفه مارکسیستی علیه دین مطرح میشد، تا اندازهای جوابگو بود، اما مهمترین نقطه ضعف آن، تلقی۲۸ مرداد به عنوان رها شدن و آزادی بود که به نظر توجیهناپذیر میآمد. [۲۰۶۶] گفتنی است که در سال ۵۸ چاپ هفدهم آن منتشر شد. بخشهای قابل توجهی از این کتاب در نقد داروینیسم بود.
ایشان از همان زمان کار نگارش را در مباحث اسلامی و اجتماعی آغاز کرد یکی از قدیمیترین نوشتههای وی جلوه حق درباره صوفیگری در گذشته و حال است که بعدها در سال ۱۳۷۶ (قم، مطبوعاتی هدف) با پاورقیهای آقای داود الهامی چاپ شد.
بعدها کار عمدۀ ایشان در مجله مکتب اسلام بود که شرح آن نشریه را در جای مستقلی نوشتیم. هدف این مجله، نو کردن اندیشههای دینی به شکل و قالبی بود که در عین تأثیر گذاری بر نسل جدید، با اندیشههای رایج در حوزۀ سنتی قم تعارضی نداشته باشد. طبعا پیش از آن در تهران و نجف و حتی در قم، نشریات مذهبی به این سبک و سیاق منتشر شده بود و این هم در ادامه و در شهر قم، یک گام به پیش به حساب میآمد.
پس از مسائل مربوط به نهضت اسلامی و زمانی که فساد پهلوی از یک سو فراگیر شده و از سوی دیگر احساس نیاز به مذهب افزایش مییافت، نگارش آثاری برای نسل جوان مطرح شد و انتشارات نسل جوان، [۲۰۶۷] با استفاده از شماری از نویسندگان جوان حوزه، که به طور عمده همان نویسندگان مکتب اسلام و اطرافیان آقای مکارم بودند، در برخی از موضوعات تاریخی، اعتقادی و فرهنگ عمومی، کتابهایی را از این انتشارات به چاپ رساندند. گویا در ابتدا قرار بود مانند مکتب اسلام نشریهای تحت عنوان نجات نسل جوان انتشار یابد که به تدریج به صورت کتاب و کتابچه و انتشارات درآمد. [۲۰۶۸] این آثار در یک جلسه هفتگی که با عنوان مجمع علمی نجات نسل جوان نامیده میشد تهیه و تدارک میشد. آثاری که با این عنوان نشر یافت بالغ بر ۲۶ عنوان و عموما مربوط به جوانان بود. برخی عناوین عبارت بود از: سازش دین و دانش، مشکلات جوانان، عقب گرد چرا؟ اشتباه برزگ وهابیها، دلیل عمده بهائیان و پاسخ آن، سرگرمیهای خطرناک، شرکت زنان در مشاغل اجتماعی، کمونیسم و اخلاق، آیا قوانین جزائی اسلام خشونتآمیز است؟ منطق دیالکتیک، خردهگیریهای مادیها بر قرآن و پاسخ آن و...
آقای مکارم به جز انتشارات نسل جوان، موسسه انتشاراتی دیگری را تحت عنوان مطبوعاتی هدف به راه انداخت که زان پس آثارش را با این نام منتشر میکرد و تاکنون نیز فعال است.
یکی از کارهای تألیفی آقای مکارم که همراه تنی چند از فضلای حوزه، که اغلب با آنان در جلسات درس عقاید و مذاهب آشنا شده بود، به انجام رساند، تفسیر نمونه بود. کار تألیف این تفسیر که قرار بود به زبان فارسی و نثری روان و عمومی نوشته شود، از چند سال پیش از انقلاب آغاز شد و تا حوالی انقلاب چندین مجلد آن انتشار یافت. در واقع هدف آن، هموار کردن تفسیر برای مطالعهکنندگان ایرانی به زبان فارسی روز بود. مطالب این تفسیر نیز توسط چند تن از طلاب جوان تهیه شده و توسط آقای مکارم با تحریر مجدد به دست چاپ سپرده میشد.
روش اصلی آقای مکارم ورود در مباحث دینی براساس نیازهای روز و پرسشهای مطرح در آن روزگاربود. در پاسخگویی هم، به لحاظ قالب، ایشان دنبالهرو همان روشهای معمولی بود که نوع نویسندگان مذهبی بعد از مشروطه به آرامی بنیاد آن را طراحی کردند، و آن، پاسخگویی به پرسشهای تازه براساس دیدگاههای جدید یا کشفیات علمی و یا نوشتههایی از نویسندگان متدین مسیحی و غربی و یا روانشناسان بنام بود. برای نمونه استفاده از کشفیات علمی برای اثبات مقولات دینی و مذهبی به ویژه در باب خداشناسی و معاد و غیره، امری بود که طی سالها در محافل مذهبی تهران رواج یافته بود. این حرکت به طور عمده در قم توسط آقای مکارم و برخی از همفکران وی در مکتب اسلام و آثار مذهبی این دوره وارد شد. ایشان در نوشتههای فراوان خود، به ویژه در مطالبی که مربوط به معاد بود و نیاز به این قبیل اکتشافات علمی و اظهار نظرهای شگفت داشت، تلاش میکرد تا با استناد به برخی از نوشتههای علمی فارسی آن روز، شواهدی برای باورهای دینی بیابد. برای مثال درباره معاد و به خصوص علت خواب طولانی اصحاب کهف، مطالبی از این دست در کتاب معاد و جهان پس از مرگ آمده است. [۲۰۶۹] یا برای نمونه در کتاب قرآن و آخرین پیامبر هم ضمن شرحی از آیات تسخیر خورشید و ماه، مباحث مفصلی از این دست ارائه میشود. طرح آن مباحث برای نشاندادن نوعی اعجاز علمی در آیات قرآنی است که با کشفیات جدید علمی سازگاری دارد. مراجعه به مطبوعات دینی دهۀ ۲۰ و حتی در فاصلۀ میان مشروطه تا سالهای نخست دوره رضاشاه، میتواند سابقۀ این قبیل مباحث را که نوعی دفاع علمی از دین بود، نشان دهد.
کار تازه آقای مکارم، باب کردن طرح مسائل اعتقادی به صورت درس در حوزه بود که سابقه چندانی نداشت. البته تدریس فلسفه یا جلسات خاصی که علامه طباطبائی برای نقد وبررسی مارکسیسم داشت، نوعی ابتکار در تدریس مسائل غیر رسمی حوزه به شمار میآمد. اما عمومیشدن درس عقاید در این مقطع صورت گرفت. در واقع، طرح مباحث اعتقادی به صورت تدریس در حوزه کمتر وجود داشت و اگر هم بود در قالب تدریس همان متون کهن کلامی بود. آقای مکارم با تدریس عقاید در شبهای پنجشنبه و جمعه [۲۰۷۰] که با حضور تعداد قابل توجهی از طلاب تشکیل میشد، [۲۰۷۱] مباحثی از قبیل آفریدگار جهان، رهبران بزرگ و مسؤولیتهای بزرگتر، قرآن و آخرین پیامبر و... را مطرح کردند که معمولاً، هم به صورت مقاله در مکتب اسلام و هم به صورت کتاب مستقل به چاپ میرسید. این کتابها در شهرستانها نیز مورد استفاده بود. خود ایشان از این حرکت، به عنوان طرح کلام جدید در حوزۀ علمیه یاد کرده است. [۲۰۷۲] قاعدتا کتاب آفریدگار جهان هم میبایست یکی از آن آثار باشد که آقای مکارم طرح کرده و سه نفر از فضلای وقت قم آقایان عمیدزنجانی، علی حجتی کرمانی و سید حسن طاهری آن را تدوین کردهاند. ذیل نام این کتاب و روی صفحه نخست آمده است: عالیترین اثری که تاکنون در موضوع خداشناسی به فارسی به رشتۀ تحریر درآمده است. بالای آن هم نوشته شده: مجموعه بحثهای ناصر مکارم شیرازی در جلسات بحث عقاید و مذاهب، مقدمه این کتاب در سال ۱۳۴۰ (تهران، محمدی) نوشته شده است. بعدها خلاصهای از این کتاب با نام در جستجوی خدا در سری انتشارات نسل جوان به شماره ۵ (سال ۱۳۵۱) چاپ شد. در مقدمه آن آمده بود: «کتاب حاضر پژوهش عمیق و در عین حال ساده و روان» در باب خداشناسی است. کتاب دیگری باز محصول همین جلسات که توسط علی حجتی کرمانی تدوین شده است با نام خدا را چگونه بشناسیم (تهران، محمدی، ۱۳۴۳) منتشر شد، که جلد دوم کتاب پیشگفته است. اثر سوم این مجموعه، کتاب رهبران بزرگ و مسؤولیتهای بزرگتر است که درباره نبوت میباشد. کتاب قرآن و آخرین پیامبر هم در سال ۱۳۴۹ توسط دارالکتب الاسلامیه در تهران در ادامه همین مباحث اعتقادی چاپ شد. از دیگر مباحثی که در جلسات بحث از عقاید و مذاهب طرح شد مطالبی بود که یکی از شاگردان ایشان با نام حسین حقانی زنجانی تحت عنوان بحث و بررسی درباره داروینیسم و آخرین فرضیههای تکامل در سری انتشارات نسل جوان در سال ۱۳۴۵ چاپ کرد. این مبحث هم از مباحثی است که بسیاری از نویسندگان مذهبی به آن پرداختند که از آن جمله باید از آقای سبحانی و محمدتقی جعفری در آفرینش انسان یاد کرد.
در واقع، آقای مکارم زمانی سمبل معنا و مفهوم خاص روشنفکری و دینداری درحوزه علمیه قم بود و از این بابت، برای بسیاری از متدینین که تلاش میکردند راهی برای نوگرایی دینی بیابند، مایه امید. علاوه بر این، وی را باید از نسلی از نواندیشان دینی دانست که از یک صد سال به این طرف، منتظر بودند تا به هر صورت، به اشکالات طرح شده درباره دین، در هر حوزه، جواب دهند. اما واقعیت آن است که کار این جماعت، تنها نو کردن عبارات و افزودن تحلیلهای عمومی بود. آن اندازه که گرد و خاکی برنخیزد و چیزی از آنچه سنتهای رسمی شناخته میشود، تغییر نکند. در این میان، تنها چیزی که گفته میشد، ارائه یک تصویر معتدل از شیعه بهدور از خرافات و انحرافات بود که آقای مکارم هم مانند بسیاری از مصلحین حوزوی روی آن تأکید داشت. همین امر بود که سبب شد تا وی به ترجمه کتاب اصل الشیعة و اصولها از علامه محمدحسین کاشف الغطاء که قدمی مهم در راه اصلاح شیعه و دور کردن افراط از آن بود، بپردازد. وی در مقدمهای که بر این اثر نوشته، ضمن حمله به سنیهای افراطی، یکی از دشواریهای موجود بر سرراه شیعه را، وجود همین خرافات دانست که دستاویز دشمنان قرار گرفته است.
بحث پاسخگویی به پرسشهای مذهبی که همواره برای اصحاب مکتب اسلام اهمیت داشت، در آثارآقای مکارم هم جلوه یافت. کتاب پرسشها و پاسخها مجموعهای از پاسخ به پرسشهایی در مسائل مهم دینی بود و در سال ۱۳۵۲ چاپ شد. برخی از مسائل مربوط به خداشناسی و معاد و شماری هم مربوط به پیامبر ج و از جمله بحث امی بودن آن حضرت است که فراوان طرح میشد. این کتاب پیش از آن به صورت جزوه منتشر شده بود که نسخهای از آن در کتابخانه دفتر تبلیغات تحت عنوان پاسخ به اشکالات، موجود است. چهار مجلد پرسشها و پاسخهای مذهبی کار مشترک آقایان مکارم و سبحانی است که گردآوری همان مطالبی است که این دو در مکتب اسلام و در پاسخ به پرسشهای مردم مینوشتند. این چهار جلد در سری انتشارات نسل جوان چاپ شد. پاسخگویی به برخی از پرسشهای نو که براساس مسائل علمی یا کشفیات جغرافیایی طرح میشد نیز یکی از مسائل مدنظر آقای مکارم بود. لذا کتاب همه میخواهند بدانند دربارۀ معراج، شق القمر و عبادت در قطب شمال و جنوب، تألیف شد. [۲۰۷۳]
نقد ماتریالیسم در آثار آقای مکارم از زمان تألیف فیلسوف نماها آغاز شد؛ اما بعدها نیز همواره ادامه داشت. کتاب بحثی درباره ماتریالیسم و کمونیسم اثری بود که به سال ۱۳۴۴ ش چاپ شد و همان زمان آقای سید هادی خسروشاهی برای آن مقدمه نوشت. این اثر به عنوان نشریه شماره شش انتشارات نسل جوان چاپ شد. آقای خسروشاهی در مقدمه آن نوشت که تاکنون یعنی سال ۱۳۴۴، کتاب فیلسوف نماها چهارده بار چاپ شده است. او افزود: جزوه حاضر هم به صورت پلی کپی در سال ۱۳۳۹ چاپ شده و اکنون به صورت کتاب عرضه میشود. از دیگر آثار ایشان در سلسله انتشارات نسل جوان کتاب مشکلات جنسی جوانان بود که به سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید. در این کتاب، با تلفیقی از مسائل اسلامی و روانشناختی جدید تلاش شده است تا به این بحث که سخت مورد نیاز جوانان بوده و زمینه فساد در جامعه بود، بپردازد. سرگرمیهای خطرناک هم نوشته دیگری از ایشان بود که سال ۱۳۴۳ چاپ شد و باز متوجه برخی از زمینههای فسادزا در جامعه بود. کتاب این مسائل برای همه جوانان مطرح است باز در همین حوزه نگارش یافت و به عنوان چهاردهمین اثر از سری انتشارات نسل جوان در سال ۵۱ به چاپ رسید. ایشان مشکل عمده موجود در نسل جوان را در نبود رهبری مناسب برای آنان میداند. فرآوردههای دینی کتاب دیگر ایشان بود که چاپ دوم آن در سال ۵۳ در سلسله انتشارات نسل جوان چاپ شد. نیمه نخست این کتاب درباره بردگی و نیمه دوم درباره چند بحث متفرقه دیگر بود. بحث بردگی و اعتراضاتی که که در این باره صورت میگرفت یکی از مباحثی بود که طی قرن اخیر مورد توجه نویسندگان مسلمان برای ارائه یک پاسخ معقول بوده است. [۲۰۷۴] در این باره چندین کتاب در سالهای پیش از انقلاب در قم چاپ شد. آنچه باید از اسلام بدانیم از دیگر آثار آقای مکارم است که تلاش کرده دین را برای نسل جوان بلکه نوجوان بیان کند (یازدهمین شماره از سوی نسل جوان و چاپ شده در سال ۱۳۵۳) کتابچهای هم با نام چهره اسلام در یک بررسی کوتاه در سال ۵۳ به دو زبان انگلیسی و فارسی در سری انتشارات نسل جوان چاپ شد. در میان منشورات نسل جوان، کتاب اسرار عقب ماندگی شرق نخستین اثری بود که در سری انتشارات نسل جوان چاپ شد. بارها تأکید کردهایم که این بحث تا چه اندازه در یکی دو قرن اخیر میان مسلمانان مطرح بوده است و ما معمولا تلاش کردهایم با نگاه به عقب، یعنی دوران درخشان تمدن اسلامی، نشان دهیم که قابلیت پیشرفت داریم. البته درباره مشکلات غرب و تمدن غربی هم مطالبی در این قبیل آثار مینوشتیم. [۲۰۷۵] به هر روی، این اثر در سال ۱۳۴۸ چاپ شد.
دو کتاب یک صد و پنجاه درس زندگی با شماره چهلم از سری انتشارات نسل جوان در سال ۵۶ چاپ شد. از دیگر نوشتههای آقای مکارم در این سری، کتاب زندگی در پرتو اخلاق بود که در سال ۱۳۵۲ چاپ شد. معمای هستی هم کنکاشی درباره برخی از پرسشهای درونی و معنوی بشر در ارتباط با هستی بود که در سال۵۲ چاپ شده است. ارزشهای فراموش شده هم عنوان کتاب حجیمی است که در حوزه نقد و بررسی پارهای از مسائل اجتماعی انتشار یافته است (تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۵۵). مسأله بازگشت و احضار ارواح از مباحثی بود که طی یک دوره، بسیار اوج گرفت و آقای مکارم هم کتاب عود ارواح و ارتباط با ارواح را نوشت و ضمن آن شرحی هم از یکی از جلساتی که در این باره بوده (چاپ شده در اطلاعات هفتگی) به دست داده است. در آن جلسه ایشان از طرف بحث، که خود متخصص در احضار ارواح بوده، خواسته است تا روح آیت الله بروجردی را احضار کند، و از وی درباره آینده حوزه علمیه قم بپرسد. [۲۰۷۶]
سلسله کتابهایی هم با عنوان «اسلام را بهتر بشناسیم» توسط ایشان منتشر شد که هدف آن پرداختن به برخی از مسائل دینی مطرح در جامعه بود. نخستین آنها تحت عنوان مسأله انتظار انتشار یافت. خمس پشتوانه استقلال بیت المال اثر دیگری از همین سلسله بود که در آستانه انقلاب چاپ شد. تقلید یا تحقیق و تقیه سپری برای مبارزه عمیقتر نیز در همین سلسله انتشار یافت و هدف اصلی این بود که مباحث مهم و مفصل در جزوات کوچک به مشتاقان ارائه شود. در باب مسائل اعتقادی آن هم به شیوۀ جدید، کتاب عقیده یک مسلمان را در سال ۵۶ نوشت. روی جلد نوشته شده است: استاد محقق ناصر مکارم شیرازی (قم، هدف، تاریخ مقدمه، ۱۳۹۷ق). [۲۰۷۷]
آقای مکارم در سال سیزدهم نشر مکتب اسلام شماره نهم، مقالهای در نقد اسلام شناسی شریعتی به چاپ رساند که شریعتی در پاسخ وی نامهای نوشت که بعدها به چاپ رسید. روی صفحه نخست این نامه آمده بود که امید است این نوشته «رهگشایی دیگر برای رهروان اسلام علی÷ و گامی فراتر در افشای تشیع صفوی باشد». وی در این نامه، با اشاره به اینکه اوضاع به نحوی است که روشنفکران وسیلهای برای تخریب روحانیون، و روحانیون وسیلهای برای ضایعکردن روشنفکران هستند، و با اشاره به فعالیتهای یکپارچهای که در این باره آغاز شده است، تأکید کرد: هدف این است که از این راه ما را با روحانیت و روحانیت را ما درگیر کنند. وی افزود، این کارها همه به نام ولایت انجام میگیرد. شریعتی تأکید کرد که ما از حق مشروع خودمان استفاده نمیکنیم. وی در اینجا هم تأکید کرد که اختلاف او با روحانیون اختلاف خانوادگی است. وی افزود: شما آقای حاج شیخ ناصر مکارم، سردبیر یک مجله بزرگ مذهبی هستید، شما در شمار فضلای روحانی آشنا به مسائل روز هستید، شما اهل کتاب و قلم و مطالعهاید، شما خود نویسندهاید و کتابتان سالهای حساس پس از سال ۱۳۳۲در نقد مارکسیستها برندۀ جایزه سلطنتی ایران شده... و بنابراین مرد روزید و میدانید چه باید بنویسید. [۲۰۷۸]
گفتنی است که شریعتی بارها در نوشتههایش در زندان برای ساواک روی فعالیتهای گذشته خود و پدرش علیه مارکسیسم در دهۀ ۲۰ و ۳۰ تأکید میکرد.
آقای مکارم که سالها با مرحوم آیت الله شریعتمداری در انتشار مکتب اسلام همکاری داشت، [۲۰۷۹] و در واقع محور جمع دیگری هم بود که در این دوره به فعالیتهای نویسندگی اشتغال داشتند، کمابیش در فعالیتهای انقلابی نیز حضور داشت. نام وی در زمره کسانی که در خرداد ۱۳۴۹ ضمن نوشتن تسلیتی به «آیت الله العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» برای درگذشت حکیم فرستادند و از ایشان به عنوان مرجع عظیم الشأن یاد کردند، آمده است. [۲۰۸۰]
آقای مکارم در نهضت روحانیت در سال ۴۱ فعال بود. متن کامل سخنرانی وی را در اجتماع مسجد اعظم که در اعتراض به مصوبات مربوط به انجمنهای ایالتی و ولایتی و به ویژه حق رأی به زنان بود، آقای دوانی در کتاب نهضت دو ماهه روحانیون ایران (قم، ۱۳۴۱) (ص ۸ـ ۱۰۱) درج کرده است. بعد از آن نیز وی فعال بود و طی شبهای نزدیک به پانزده خرداد سال ۴۲ در مسجد هدایت تهران سخنرانی داشت که علیه دولت بود. [۲۰۸۱] بعدها، همانطور که گذشت به کارهای فرهنگی روی آورد تا حوالی انقلاب که مجددا وارد تحولات سیاسی شد که این امر منجر به تبعید ایشان به برخی از شهرها از جمله چابهار، مهاباد و انارک شد. [۲۰۸۲] ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کتابی با عنوان طرح حکومت اسلامی منتشر کرد که شرحی از سیستم حکومت اسلامی بود که اشارت اندکی هم به ولایت فقیه داشت. [۲۰۸۳] ایشان عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو کمیسون مذهب و زبان بود که در آنجا از رسمیت مذهب اثناعشری در قانون اساسی دفاع کرد. [۲۰۸۴]
[۲۰۶۳] متولد۱۳۰۵ یا ۱۳۰۷ یکی از قدیمیترین شرح حالهای ایشان توسط دوست ارجمندشان آقای جعفر سبحانی در انتهای کتاب آیین ما - ترجمۀ آقای مکارم - نوشته شده است. بنگرید: این است آیین ما، محمدحسین آل کاشف الغطاء، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۴۷، صص۳۹۲ـ ۴۰۸، به تازگی کتاب نیم قرن خدمت به مکتب اهل بیت† (احمد قدسی، قم، نسل جوان، ۱۳۸۰) درباره ایشان چاپ شده و چاپ اخیر آن (هدف ۱۳۸۴) تحت عنوان «حیات پر برکت» با اضافات چاپ شده است. [۲۰۶۴] نیم قرن خدمت به مکتب اهل بیت†، ص۲۶-۳۰ (مع الاسف در آنجا نه تاریخ تولدآمده و نه سنوات تحصیلات اولیه). [۲۰۶۵] هفت نامه، ص ۳۲ـ ۳۳. [۲۰۶۶] در آخرین صفحه کتاب آمده است: از حسن تصادف روزی که فردای آن روز بنا بود محمود را به اتفاق عده دیگری به طرف جزیره نامبرده حرکت دهند، مصادف با یکی از غوغاهای سیاسی تهران بود. آشوب و اضطراب همه جا را فرا گرفته بود. عدهای از مخالفین دولت وقت برای آزاد ساختن چند نفر از رجال سیاسی به طرف زندانها هجوم آوردند. درب زندانهای سیاسی شکسته و تمام زندانیها و ضمنا محمود آزاد شدند. دفترآیت الله مکارم شیرازی، ضمن توضیحی که در ۲۶/۳/۸۶ برای بنده فرستادند با شرحی در باره چگونگی تألیف این اثر با همکاری جمعی از دانشمدان وقت حوزه مانند آقایان سید مهدی روحانی، احمد آذری قمی و موسی صدر و... نوشتند که آیت الله مطهری واسطهبردن این کتاب برای هیأت انتخاب کتاب سال بوده و آقای مکارم تا پیش از اعلام آن اطلاعی از انتخاب آن نداشتند. نیز افزودهاند: «آقای شریعتی روی جهاتی که میدانیم و میدانید سخنان ناروایی در این باره نوشت که خوشبختانه هیچ تأثیری نداشت.» درباره تحلیل ارائه شده در باره ۲۸ مرداد هم در این توضیح آمده است: «اما اینکه مرقوم داشته بودید که مهمترین نقطه ضعف این کتاب تلقی ۲۸ مرداد به عنوان رها شدن و آزادی بود، این تنها در چاپ اول کتاب بود که مقارن این حادثه صورت گرفت و ماهیت آن در شرایط خبررسانی آن زمان هنوز برای بسیاری روشن نبود. به مجرد روشن شدن، این جمله حذف شد و در ۳۹ چاپ دیگر اثری از آن نبود». لازم به ذکر است که چاپ دوم کتاب (۱۳۳۶) که در اختیار بنده است، همچنان این تحلیل در آخرین صفحه آن به چشم میخورد. بنابراین ممکن است بعد از آن حذف شده باشد. [۲۰۶۷] در واقع باید از موسسه نسل جوان یاد کرد. شرحی درباره آن را بنگرید در: گنیجینه دانشمندان ج ۲، ص ۳۳۰ـ ۳۳۲. به نوشته وی تا زمانی که این گزارش نوشته شده، ۵۶عنوان کتاب و نشریه از این مؤسسه نشر شده است. [۲۰۶۸] نیم قرن خدمت به مکتب اهل بیت، ص ۱۳۳. [۲۰۶۹] برای نمونه بنگرید: معاد و جهان پس از مرگ (قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۵۴) ص ۱۳۰ - ۱۳۱. در آنجا آمده است: در یکی از مجلات علمی این مطلب انتشار یافت که در سالهای اخیر کتابی درباره منجمد ساختن بدن انسان به خاطر یک عمر طولانی به قلم رابرت نیلسون منتشر شده که در جهان دانش انعکاس وسیع و دامنهداری داشته است... از مجموعه این گفتگوها نتیجه میگیریم که متوقف ساختن و کند کردن فوق العاده حیات امکان پذیر است. و مطالعات مختلف علمی، امکان آن را از جهات مختلفی تأیید کرده است و در این حال مصرف غذای بدن تقریبا به صفر میرسد و ذخیره ناچیز موجود در بدن میتواند برای زندگی کند آن در سالهای دراز کافی باشد. [۲۰۷۰] به شرحی که آقای مکارم درباره این جلسات و سابقه آنها در مقدمه انگیزه پیدایش مذاهب نوشته است مراجعه فرمایید. ایشان در این کتاب به نقد دیدگاههای رایج در نظریات جامعه شناسان مارکسیست و غیر مارکسیست درباره منشأ پیدایش دین در جامعه بشری پرداخته و ده نظریه را در این باب نقد کرده است. قاعدتا مقصود ایشان از تعبیر «مذهب» روی عنوان کتاب باید «دین» باشد. [۲۰۷۱] تراب حق شناس که از سال ۳۶ برای طلبگی به قم آمد و بعدها جز اعضای سازمان مجاهدین خلق و سپس جزو اعضای سازمان پیکار بود، میگوید که در سال ۳۷ـ ۳۸ در درس عقاید آقای مکارم در قم شرکت میکرده و نخستین بار نام مارکس و انگلس و واژه ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی را در این کلاسها که علیه مادیگری بود، شنیده. وی شرح میدهد که در همین زمان تحت تأثیر نوشتههای بازرگان قرار گرفته است. زیرا «افرادی مثل او اعتقادات مذهبی ما را به زبانی ظاهرا علمی و به زبان روز بیان میکردند» مجلۀ آرش، ش ۷۹، ص ۲۲. [۲۰۷۲] بنگرید: نیم قرن خدمت به مکتب اهل بیت، ص۱۲۴ـ ۱۲۵. [۲۰۷۳] قم، دارالفکر، ۱۳۴۷. [۲۰۷۴] در این باره آقای سید ابوالفضل موسوی زنجانی کتاب «اسلام و مسأله آزادی، بردگی و رباخواری» را نوشت (قم، شفق، ۱۳۵۲) همین طور، علی حجتی کرمانی هم کتاب «از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم» را تألیف کرد (قم، جهان آراء، ۱۳۵۴) [۲۰۷۵] آثاری که درباره سابقه تمدن اسلامی ترجمه و تألیف کردهایم فراوان است. در این نوشتهها ضمن آنکه تلاش شده است تا نشان داده شود، اروپا در قرون وسطی بیبهره از علم بوده، بر نشان دادن توافق میان اسلام و علم تأکید شده و نمونه آن دوران درخشان تمدن اسلامی ارائه شده است. در این باره از نوشتههای خود غربیها فراوان بهره بردهایم که نمونهاش بخشهایی از کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد ج» ترجمه مرحوم غلامرضا سعیدی است همینطور آثار سادهتری مانند «اسلام و صنعت» از محمدرضا جوهری زاده (تهران، فراهانی، ۱۳۸۴ق( ۱۳۴۳ش) نمونه دیگر کتاب «نردبان ترقی» از مصطفی زمانی (تهران، فراهانی، چاپ دوم ۱۳۴۹) است که طبعا بسیار عمومی نوشته شده و حاوی همین مباحث است. [۲۰۷۶] عود ارواح و ارتباط با ارواح، (قم، ۱۳۴۹)، ص ۷۷-۹۵. [۲۰۷۷] در کتاب حیات با برکت، شمار کتابهای ایشان - از پیش و پس از انقلاب- را در ۸۴ عنوان (بدون ذکر مشخصات چاپ و ناشر و سال نشر) آورده است. [۲۰۷۸] نامه شریعتی به ناصر مکارم شیرازی، تهران، سال؟، ص ۱۴. دفتر آقای مکارم در توضیحی که در خرداد ۸۶ برای بنده فرستاده نوشت که آقای مطهری کتاب را برای هیأت بررسی کتاب سال برده بود و آقای مکارم تا پیش از انتخاب آن خبری از این مسأله نداشت. نامهای هم دکتر به عنوان هیئت تحریریه مکتب اسلام نوشت که در مجموعه آثار ۳۴ ص ۱۸۲ـ ۱۸۷ چاپ شده است. [۲۰۷۹] اقای مکارم به همراه آقای سبحانی و شماری دیگر از فضلای وقت حوزه مانند آیت الله موسوی اردبیلی، سیدرضا صدر، آقا موسی زنجانی، در حیات آیت الله بروجردی، در درس خصوصی آیت الله شریعتمداری شرکت میکردند. بعد از رحلت آیت الله بروجردی، با شروع درس رسمی آیت الله شریعتمداری، آقایان سبحانی و مکارم بیش از ده سال در درس ایشان شرکت داشتند. آیت الله مکارم به طور معمول در دارالتبلیغ تدریس داشت و این تدریس تا این اواخر در جریان بود. به علاوه، آیت الله مکارم به همراه شماری دیگر از فضلای حوزه، در برخی از مسائل، مورد مشاوره آقای شریعتمداری هم قرار میگرفت. [۲۰۸۰] یاران امام به روایت اسناد ساواک، معلم اخلاق، ص۱۶۲. البته نام وی در زمره کسانی نیست که بلافاصله پس از آن لزوم مراجعه مقلدین را به آیت الله خمینی تأیید کردند. پس از فوت آیت الله حکیم، آیات: منتظری، ربانی شیرازی، محمد موحدی فاضل، حسین نوری، نعمت الله صالحی نجف آبادی، احمد جنتی، ابوالقاسم خزعلی، یحیی انصاری، علی مشکینی، ابراهیم امینی، و محمدشاه آبادی کسانی بودند که لزوم تقلید از امام را مطرح نمودند. [۲۰۸۱] گزارش این سخنرانیها را بنگرید در : مسجد هدایت، ج ۱، ص ۱۷۶ـ ۱۷۹، ۱۸۴. [۲۰۸۲] شرح آن را بنگرید در: نیم قرن خدمت، صص ۲۴۱ـ ۲۳۳. [۲۰۸۳] بنگرید: بررسی فشردهای پیرامون طرح حکومت اسلامی، (قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۹۹ق)، ص ۵۹ ۷۱ـ ۷۲. در آنجا از ولایت فقیه تنها به عنوان نظارت مجتهدان بر اموری که در آن متخصص هستند، یاد شده است. - [۲۰۸۴] نیم قرن خدمت، ص ۱۹۵.