فصل چهارم: اسلام انقلابی سازمان مجاهدین خلق
اگر بخواهیم نوعی تقسیمبندی در نحوۀنگرش به اسلام در سه دهۀ بیست تا چهل ارائه کنیم، لاجرم باید اشاره کنیم که این نگاه، دو نوع نگرش را به ما نشان میدهد. نگرش نخست چنان است که در کل به اسلام به عنوان یک دین با ویژگیهای اجتماعی و سیاسی مینگرد و تلاش میکند تا آن را در متن جامعه ارائه دهد. برای این کار، اسلام به روز میشود و در همین جهت، برخی از مباحث و مسائلش مسکوت میماند و با نگاه جدیدی که ناشی از تحکم مدرنیته بر اصول دینی است، تلاش میشود تا اسلام به عنوان یک جانشین مناسب برای اندیشههای جدید و مدرنی که آشکارا غربی و مدعی جایگزینی برای نظام فکری سنتی ماست؛ مطرح شود. این نگاهی است که برای استوار کردن پایههای آن حرکتهایی صورت گرفت که پیش از این تحت عنوان مؤسسات، سازمانها و گروهها و اشخاص فعال در دهۀ ۲۰ و ۳۰ شرح دادیم.
اما نگرش دوم، نگرشی است که اسلام را به عنوان یک دین انقلابی معرفی میکند. در اینجا اسلام به صورت یک ایدئولوژی برای ایجاد انقلاب و تحول مورد توجه قرار میگیرد. طبیعی است که در متن اسلام دستمایههای این ایدئولوژی تحت عنوان جهاد و شهادت و مبارزه علیه ظلم و دفاع از مستضعفین و محرومین وجود داشت و در تشیع عناوین فدایی و سربدار و «تشیع سرخ» و مهمتر از همه حرکت عاشورا آن را جدیتر مینمود و اینها خود در این زمینه، نقشی بس مهم داشت؛ اما تأکیدی که در این مقطع بر انقلابی بودن اسلام صورت گرفت، به روشنی تحت تأثیر جریانات چپ بود. درست همانطور که چپهای ایران هم تحت تأثیر اسلام بودند و عنوان فدایی را از میراث اسلامی - ایرانی به ارث برده بودند.
در این نگاه با ایدۀ کشاندن اسلام به متن اجتماع به صورت فعال که از آن تلقی به ایدئولوژیک کردن اسلام هم میشود، میتوان نوعی دنیازدگی را در متن دین مشاهده کرد. چیزی که افراط در آن، به رغم ظاهر پرآب و تاب اسلامی آن، نوعی سکولاریسم پنهان را در خود جای داده است. بیدلیل نیست که بخش قابل توجهی از مشتاقان این نگرش، پس از یک دوره تجربۀ اسلامیگری انقلابی، به نوعی نگرش عرفی و سکولار در امر دین رسیدند. اعم از آنکه دین را از اساس به کناری گذاشته باشند یا آنکه به تأویل آن در سمت و سوی عرفی شدن آن پرداخته باشند.
در اینجا برای نمونه دو حرکت را که به نوعی نماینده افراطی جریان اسلام انقلابی پس از عبور از یک جریان ملی - اسلامی هستند، معرفی میکنیم، نخست مجاهدین خلق و سپس جریان حسینیه ارشاد با این توضیح که این نگاه، در یک مقطع تاریخی مهم در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، نگاهی مسلط - اما نه چندان عمیق - بوده و جریانها و سازمانهای مذهبی به مقدار زیادی در سطح از آن متأثر بودهاند.