۱۸- سید احمد طیبی شبستری
طیبی شبستری از نویسندگان و مترجمان فعال در عرصه فرهنگ سیاسی - اجتماعی طی دهههای سی و چهل است که چندین اثر از تألیف و ترجمه از وی میشناسیم. [۲۱۵۱] وی پس از تحصیل در قم به تهران منتقل شده، فوق لیسانس الهیات گرفت و به سال ۱۳۵۰ در گذشت. [۲۱۵۲] پرداختن به وی به خصوص به سبب نوشتههای اسلامی - اقتصادی اوست در بخش گرایشهای اقتصادی، به نوعی متأثر از افکار سوسیالیستی بوده و در عین حال تلاش میکند برخی از آنها را با تکیه بر منابع سنتی، در قرآن و حدیث بازسازی کند. پیشنهاد ایجاد نوعی نظام اشتراکی اسلامی و برابری که فراوان روی آن تأکید میشد، مورد تأکید اوست. دیدگاه اشتراکی اسلامی او، با مبحث توحید که شرحش را در افکار آشوری اشاره کردهایم (بنگرید به ادامه بحث) در جایی به یکدیگر متصل میشد و در عرصۀ جامعه انسانی، نظریۀ برابری افراد را از حیث اقتصادی مطرح میکرد. از دید آنان اگر قرار است نظام اشتراکی اسلامی برپا شود، قاعدتا باید توحید و خدا را هم به گونهای تفسیر کرد که به اینجا برسد.
یکی از آثار کوچک اما شگفت طیبی در این باره، کتاب فقر از نظر اسلام است که چاپ نخست آن در سال ۱۳۴۲ و چاپ دوم در سال ۱۳۴۸ بود. شاید در آثار فارسی نخستین بار تعبیر «سیستم اشتراکیت اسلامی» در این کتاب بکار رفته باشد. [۲۱۵۳] اصطلاح برابر آن «نظام فاسد طبقاتی» است. در همان جا، طیبی نوشته است: راجع به «جامعۀ بیطبقۀ اسلامی» پس از این، مسأله حساس و مفصلی است که ما آن را در جلد دوم کتابمان (فرهنگ عقاید و قوانین اسلامی) [۲۱۵۴] برای اولین بار به طور بیسابقهای عنوان کردهایم. [۲۱۵۵] وی در همان کتاب با شرح دیدگاههای ابوذر او را یک سوسیالیست مسلمان میخواند. [۲۱۵۶] این کتاب، الگوی مناسبی است از تفکر اقتصادی شماری از روشنفکران مذهبی که سخت متأثر از مارکسیسم بودند، شماری از اینان این تأثیر را از طریق آثار روشنفکران مذهبی عرب پذیرفته بودند.
نوعی نگرش به ساده زیستی شگفت که در فضای سالهای نخست انقلاب بر شماری از نیروهای انقلابی حاکم بود، میتوانست نشأت گرفته از این قبیل افکار باشد. طیبی با اشاره به حدیثی از امام صادق÷ و اینکه مالکیت مشروع تنها در کمتر از سی هزار درهم است، مینویسد: در سی هزار درهم، مسأله هلاکت انسان است، امام از صاحب صد هزار درهم که شیعه نیست! صد هزار درهم آن روز را هر قدر بزرگ کنیم بالاخره معلوم نیست از یک میلیون ریال امروز بیشتر شود. پس وای به حال آن مدعیان اسلامیت و تشیعی که واحد ثروت آنان میلیون تومان است. لابد این میلیونرها نه تنها محتکرند و نه تنها این همه پول را از راه حلال جمع نکردهاند و نه تنها شیعه علی و آل علی نیستند، بلکه از دشمنان علی وآل علی÷ میباشند. [۲۱۵۷] این ساده زیستی به عنوان یک ارزش معیار، در ذهن بسیاری از انقلابیون در سالهای نخست انقلاب بود و حتی از دیدگاه شماری از جوانان انقلابی، کسانی مانند مطهری به دلیل اینکه در قهلک زندگی میکردند نه در جنوب شهر، یک روحانی اشرافی به شمار آمده و بسا مستحق مرگ هم بودند.
نوشته جالب دیگر طیبی، تقیه و امر به معروف و نهی از منکر است که به صورت جیبی و در ۲۷۲ صفحه توسط انتشارات اسلامی (از آقای نظیفی و با تصحیح حسن تهرانی) [۲۱۵۸] در سال ۱۳۵۱ چاپ شده است.
اهمیت بحث تقیه و امر به معروف که شماری دیگر از نویسندگان آن دوره مانند مرحوم مطهری، شیخ علی مشکینی (امر به معروف و نهی از منکر، تهران ۵۹) شیخ علی تهرانی، مرحوم عباسعلی اسلامی و سید ابراهیم سید علوی (در کتاب نظارت عمومی اسلامی، تهران، شرکت سهامی انتشار) به آن پرداختند، به خصوص از زاویه مسائل انقلابی بود. البته پیش از اینان نیز کسانی به این بحث پرداخته بودند. شاید در دهۀ بیست، اهمیت این قضیه برای نخستین بار جدی شد. کتاب دستور تبلیغ از عالم دینی حاج محمدرضا کلباسی با اهتمام عبدالجواد فلاطوری [۲۱۵۹] - که آن موقع جوان بود - در خصوص بحث امر به معروف و نهی از منکر، نزدیکترین و معتبرترین اصل اسلامی بود که میتوانست اسلام را از دایرۀ فردیت درآورده و به عرصۀ اجتماع و سیاست بکشاند مناسب است بدانیم که در دهه بیست، تشکلی با عنوان «انجمن امر به معروف ونهی از منکر» ایجاد شد که اساسنامه آن بر جای مانده و نمونهای روشن از نقش این اصل اسلامی برای ایجاد ارتباط میان دین، سیاست و اجتماع میباشد. [۲۱۶۰]
زمانی که امام خمینی اعلام کرد که در برخورد با انحرافات رژیم جای تقیه نیست، و از آن روی که به هر حال باید توجیه فکری و دینی برای برخورد با انحرافات ارائه میشد، نوشتن درباره این مبحث ضرورت خود را به دست آورد. مرحوم طیبی امر به معروف و نهی از منکر را استراتژی، و تقیه را تاکتیک میخواند، و این نشان میدهد که با اصطلاحات جدید آشناست. وی در مقدمه کتابش از «دینداران خشک و قشری اعم از به اصطلاح پیشوا یا پیرو که قولا و عملا تقیه را به معنای ترک وظایف اسلامی تفسیر کرده و آن را بهانهای برای کنارهگیری از مداخله در امور اجتماعی اسلام و... و آن را بهانهای برای تعطیل احکام و قوانین تعطیلناپذیر اسلام و فلجکردن همه امور حیاتی اسلام و فرار از مسوولیتهای اسلامی و دستاویزی برای تنبلیها و اهمال کاریها و سرپوشی برای توجیه آسایش طلبیها و محافظهکاریها و سودجوییها قرار دادهاند» به عنوان یک جریان انحرافی در تفسیر تقیه یاد کرده است. [۲۱۶۱] در این نوشته قیام حسینی به عنوان یک حرکتی که امام حسین÷ تقیه را کنار گذاشته مطرح شده و بر این اساس، زمینه مبارزه سیاسی - نظامی علیه حکومت جور فراهم شده است. در این تفسیر، تقیه سپر مبارزه دانسته شده و مؤلف برابر اصطلاح «جهاد علنی و شمشیری» تقیه را «جهاد تقیهای و تحت الارضی» تعریف کرده است. [۲۱۶۲] وی همچنین تقیهای را که ابزار و سپر حرکتهای انقلابی و مخفی کاری است از تقیه تقلبی که ابزار سوء استفاده است جدا میداند. از دید ایشان «تقیه اسلام، نه تنها دروغ مذهبی نیست بلکه عمل است، سازمان و تشکیلات است». [۲۱۶۳]
بحث دوم این کتاب، درباره امر به معروف و نهی از منکر است که افزون بر مباحث فقهی و حدیثی، تلاش میشود از این سلاح به عنوان ابزاری برای مبارزه با فساد و در آن شرایط مبازه با نظامات فاسد حکومتی ارائه شود. این کار، هم در عرصۀ مبارزه با برخی از برداشتهای سنتی و هم با ارائه تفسیرهای جدید در این کتاب انجام گرفته است. وی این نگرش سنتی را که دایره معروف و منکر را محدود کرده و امر به معروف و نهی از منکر را مداخله در زندگی شخصی قرار دادهاند رد کرده و جایگزین آن را مفاهیمی چون «نظارت ملی»، «مراقبت همگانی»، «حق اعتراض ملت علیه اوضاع فاسده»، «حکومت مردم بر مردم»، «احترام به افکار عمومی» یا «حق اشراف و سیطرۀ ملت بر کلیۀ شوون اجتماعی» میداند که از نظر وی میتواند معنای واقعی امر به معروف و نهی از منکر باشد. [۲۱۶۴] به سخن دیگر، در امر به معروف، بحث از اصلاح افراد نیست، بلکه بحث اصلاح امت و جامعه در میان است و این تفاوتی است که میان نگرش انقلابی نسبت به این مفهوم با نگرش به اصطلاح وی «قوای سیاه ارتجاع و انحطاط» وجود دارد. وی تلاش میکند شرایط امر به معروف و نهی از منکر را هم از این وضعیت خارج کند. بحث از شرط احتمال تأثیر یا در کار نبودن خطر جانی و مالی از مسائلی است که میتواند اسلام را در خطر قرار دهد و در لحظات حساس مانع از انجام وظیفـه برای اصـلاح امت شود. وی از خـطر جانی و شهادت هم در این راه استقبال کرده و به «وعظهای تخدیری و تسکینی واعظان غیر متعظ» حمله میکند. [۲۱۶۵]
به اجمال باید گفت، مرحوم طیبی تلاش میکند تا از این دو مفهوم اسلامی، نوعی نظام اجتماعی به دست آورد و اساسا با این تصور که معروف و منکر، اوامر و نواهی معمول شرع است، مخالف بوده، دایره آن را به تمامی خوب و بدهایی که برای اصلاح امت مورد نیاز است بسط میدهد. به همین دلیل است که تحقق چنین معنایی از امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه وی، نیاز به تشکیل حکومت اسلامی دارد. وی در این باره مینویسد: بدیهی است امر به معروف و نهی از منکری که به معنای یک چنین مسائل از اجتماعیترین مسائل اجتماعی است، در درجه اول، احتیاج به کسب قدرت آن هم در عالیترین مظاهر آن یعنی ایجاد و تشکیل حکومت اسلامی واقعی دارد. [۲۱۶۶]
بدون شک فکر مرحوم طیبی در شرایط کاملا انقلابی شکل گرفته و این دو مفهوم را هم از همین زاویه ارزیابی میکند. نمونه روشنی از تسلط فکر انقلابی بر تفسیر قرآنی وی در همین کتاب، اشارتی است که به سورۀ توبه دارد و آن را «انقلابیترین و مسلکیترین همۀ سورههای قرآن» میداند. در این سوره، توبه به معنای توبهکردن از اعمال ضد انقلابی است و «بارزترین نمونههای اعمال ضد انقلابی» عبارت است از «نفاق و دو شخصیتی، فرصتطلبی، ارتداد و انحراف از مسلک و از انقلاب، تظاهر به انقلابی بودن، بند و بست پنهانی با دشمن و عناصر ضد انقلاب، جاسوسی، فتنهانگیزی، خیانت به انقلاب و به حزب و دستگاه رهبری انقلاب، انشعاب و اختلاف و تفرقهاندازی در صفوف متحده و فشردۀ حزب یکپارچه انقلابی، دکان باز کردن برابر انقلاب یا ایجاد انقلاب قلابی یا علمکردن یک بساط ضد انقلابی برابر انقلاب برای کوبیدن و پوساندن انقلاب از داخل خودش و... که همه اینها با عناوین مشابهی در این سورۀ پرحماسه، مطرح و به شدت محکوم شده است». [۲۱۶۷]
طیبی شبستری که گاه در مسجد هدایت نیز منبر میرفت، در یک گزارش ساواک درباره سخنرانی او در مسجد یاد شده، با تاریخ سیام اردیبهشت ۴۷ آمده است که گفت: شبستری درباره فلسفه قیام عاشورا و نهضت حسینی صحبت و گفت: فلسفه مبارزه علیه ظلم و ستم برای کسب آزادی را فقط ویتکنگها فهیمدهاند. آنها پس از سیزده قرن به ندای حسین بن علیإ پاسخ میدهند. [۲۱۶۸] همچنین شبستری، در مورخه ۲۷/۹/۴۸ به مباحث سیاسی و اجتماعی از قبیل جنگ ویتنام، اطاعت کورکورانه ایران از امریکا و غرب، و عقبماندگی ایران سخن گفت. [۲۱۶۹] در مجلس ختمی که به مناسبت درگذشت طیبی در ۱۵ مهر ۵۰ در مسجد هدایت برگزار شد، آقای شجونی منبر رفت و گفت: با حضور آقایان دکتر باهنر، حجازی و رهنما من نبایستی به منبر بروم، ولی چون آقایان مذکور و عدهای دیگر که نخواستم اسم آنها را ببرم منع قانونی دارند که لال باشند و از آنان تعهد گرفته شده که منبر نروند، و به علت قحط الرجال بودن، به من تکلیف شد که صحبت کنم. آقای طیبی که یک مسلمان واقعی بود از مسلمانی ما رنج میبرد و این رنجها و غمها باعث شد که ناکام از دنیا برود. [۲۱۷۰] شجونی در همین منبر گفت که یک برادر او نیز زندانی است.
[۲۱۵۱] به جز آثاری که پس از این خواهد آمد، کار دیگر وی ترجمه مفاتیح الجنان به سبک علمی و ادبی است. کتابی هم با عنوان اخلاق قرآن یا برنامه روزانه مسلمان و اثری هم تحت عنوان حول تفسیر المیزان (درباره تفسیر المیزان و گویا برخی از انتقادها) دارد. همینطور کتاب پیام نور ترجمه اثری از نویسنده معاصر مصری محمد غزالی که آن هم منتشر شده است. در پایان کتاب تقیه وی، شرح حال کوتاهی از ایشان آمده است. تصویری از وی در کنار مصطفی رهنما در خاطرات شیخ مصطفی رهنما درج شده است. [۲۱۵۲] وی روحیه انقلابی و ضد نظام پهلوی داشت. خودش داماد مرحوم سید مرتضی شبستری از فضلا و منبریهای تهران بود و زمانی در قم با علامه طباطبائی ارتباط نزدیک داشت. همو بود که سبب شد علامه، بر بحارالانوار حاشیه بزند. بعدها با ایشان درافتاد و کتاب حول المیزان را در رد بر المیزان نوشت. وی در تهران به کارهای فکری و مبارزاتی مشغول بود و جزو معدود کسانی بود که پیش از سال ۵۰ از شکلگیری سازمان مجاهدین آگاهی داشت. مرگ وی به رغم بیماری که داشت، مشکوک تلقی شد. [۲۱۵۳] فقر از نظر اسلام، ص ۱۴. [۲۱۵۴] جلد اول این کتاب که در سال ۱۳۳۸ ش در قم (مؤسسه مطبوعاتی برقعی، حکمت) چاپ شده ترجمه کتاب روح الدین الاسلامی از عفیف عبدالفتاح طباره است که مرحوم طیبی آن را ترجمه کرده و مطالبی هم بر آن افزوده است. [۲۱۵۵] فقر از نظر اسلام، ص ۴۰، از مجلد دوم کتاب فرهنگ عقاید خبری به دست نیاوردیم. [۲۱۵۶] فقر از نظر اسلام، ص ۶۱. [۲۱۵۷] فقر از نظر اسلام، ص ۱۶. [۲۱۵۸] آقای تهرانی، صاحب انتشارات ایران بود که مجلد اول تفسیر فی ظلال القرآن ترجمه آیت الله خامنهای را چاپ کرد. ترجمه این کتاب در زمان پهلوی و دورانی بود که آقای خامنهای در تهران اقامت کرده و با گرفتن حق التألیف این کتاب در بالاخانهای زندگی میکرد. [۲۱۵۹] فلاطوری کتابی هم با نام تشکیل جبهه اسلامی آزاد یا بزرگترین شاهکار مبارزههای ضداستعماری سید جمال الدین افغانی نوشت که در صفر ۱۳۷۱ ق (آبان ۱۳۳۱ش) چاپ شد. وی در این کتاب با زبانی حماسی شرحی از مبارزات سید جمال را بیان کرد. [۲۱۶۰] بنگرید: چالش مذهب و مدرنیسم، صص ۲۴۲-۲۴۸ به نقل از: سازمان اسناد ملی ایران، اسناد شماره ۱ – ۸۱۵-۲۹۰. [۲۱۶۱] تقیه و امر به معروف و نهی از منکر، ص ۱۸. [۲۱۶۲] همان، ص ۳۴. [۲۱۶۳] همان، ص ۵۸ـ ۵۹. [۲۱۶۴] همان، ص ۷۲. [۲۱۶۵] همان، ص ۱۲۴. [۲۱۶۶] همان، ص ۱۶۰. [۲۱۶۷] همان، ص ۲۱۴. [۲۱۶۸] مسجد هدایت، ج ۱، ص ۳۲۰. [۲۱۶۹] مسجد هدایت، ج ۲، ص ۱۱۰. [۲۱۷۰] مسجد هدایت، ج ۲، ص ۲۸۹.