۶- حیدر علی قلمداران
حیدرعلی قلمداران فرزند محمد اسماعیل در اصل تفرشی بود و در قم زندگی میکرد. نام فامیل وی سپس به هیربد تبدیل گردید. وی به سال ۱۲۹۰ شمسی [۲۳۴۵] (۱۳۳۳ق) در روستای دیزیجان - در میان راه قم، اراک - به دنیا آمد. حوالی سی سالگی به خدمت آموزش و پرورش درآمد. قلمداران پس از چند دهه فعالیت فرهنگی در سال ۱۳۵۸ زمانی که در روستای خود دیزیجان بود، مورد حمله مسلحانه قرار گرفت اما تنها زخمی شده و جان سالم بهدر برد. [۲۳۴۶] در سال ۶۰ دچار سکته مغزی شد و پس از گذراندن هشت سال بیماری طاقت فرسای فلج، در ۱۵/۲/۶۸ درگذشت و در باغ بهشت قم دفن شد. مصطفی حسینی طباطبایی بر وی نماز گزارد.
فعالیت فرهنگی ونگارشی وی از همکاری با مطبوعات دینی در دهۀ ۲۰ آغاز شد. وی مقالاتی در نشریاتی مانند استوار، سرچشمه، در قم، و نشریاتی مانند وظیفه و یغما در تهران چاپ میکرد. وی در روزگار جوانی، در دهۀ۲۰ مقالاتی در سال چهارم نشریۀ آیین اسلام به چاپ رساند. [۲۳۴۷] همچنین در نشریاتی مانند نوردانش و ندای حق هم مقالاتی چاپ میکرد. عنوان مقالهای از وی در نور دانش این بود: «می دانید که اعمال زشت ما موجب بدنامی دیانت است؟» [۲۳۴۸] وعنوان مقالهای از وی در ندای حق ش ۱۶۹ چنین بود: «مقلدید یا محقق». قلمداران از همان جوانی شیفتۀ آثار شیخ محمد خالصی گردید و به ترجمه آثار وی که قدری متفاوت از مشی رسمی تفکر شیعی با نگاه اصلاحی نوشته شده بود، همت گماشت. یکی از آنها کتاب سه جلدی آیین جاویدان، ترجمه فارسی احیاءالشریعه في مذهب الشیعه بود که قلمداران با مقدمهای در سال ۱۳۳۰ و اردیبهشت سال ۱۳۳۶ آن را چاپ کرد. روی جلد دوم این کتاب، این رباعی آمده بود: معجز شق القمر ز احمد اگر / باورت نبود بدین دفتر نگر / تا ز کلک خالصی مستطاب / بنگری شق القمردر این کتاب. این کتاب از آثار شگفتی است که تلاش میکند فلسفه احکام شرعی را با استفاده توجیهات اجتماعی و کشفیات علمی نشان دهد. از آن دست کارهایی که به نوعی پا جای پای مطهرات در اسلام گذاشته والبته دامنه بحث، بیشتر ابواب فقهی و اخلاقی است.
کارهای دینی وی این زمان بیشتر ترجمه آثار خالصی بود و قلمداران در مقدمه جلد سوم آئین جاویدان زیر این تیتر «من چرا آثار علامه خالصی را اختیار کردم» با اشاره به تکاپوی زیادی که در یافتن حقیقت در میان هزاران جلد کتاب داشته است، مینویسد: «سرانجام آنچه روح مرا قانع و عطش سوزان آن را تسکین بخشید، آثار پایدار و گرانقدر علامه عالی مقدار و نابغه روزگار مجاهد شیفته راه خدا و آماج پیکانهای مصیبت و بلا، حجت عظمای یزدانی و آیت کبرای ربانی امام المعظم و مولی الاعظم آیت الله آقای حاج شیخ محمد خالصی بود... از آن روز که بدین منبع علم و عرفان و مبین حقایق قرآن راه یافتم... با خود مصمم گشته و با حقیقت وجود عهد بستم که به شکرانه این نعمت عظمی، ابناء نوع خود را به مفاد ﴿ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣﴾[البقرة: ۳]. از این روزی بهشتی انفاق نمایم و از آن روز تاکنون پنج جلد از آثار این دانشمند نامدار بدین ترتیب: المعارف المحمدیه، الاسلام سبیل السعادة والسلام و سه جلد احیاء الشریعه... را ترجمه و طبع در دسترس جویندگان حق و عاشقان حقیقت گذاردم». [۲۳۴۹]
بدین ترتیب وی این سه کتاب یعنی المعارف المحمدیه، احیاءالشریعه، (با نام آیین جاویدان در سه مجلد) الاسلام سبیل السعادة والسلام و نیز کتاب چهارم یعنی الجمعة شیخ محمد خالصی را به فارسی ترجمه کرد.
نشریه هفتگی وظیفه که روزگاری حمایت خالصی را پشت سر داشت، مقالهای از قلمداران در ترجمۀ کتاب الجمعه خالصی چاپ میکرد که این مقالات که حاوی برخی از مباحث مربوط به حکومت دینی هم بود، بعدها تحت عنوان ارمغان آسمان به صورت کتاب در آمد. مرحوم خالصی در مقدمه آن اثر، از قلمداران به عنوان جوانی که «در عصر غفلت و تجاهل مسلمین... این حقایق را بدون ترس و هراس، با کمال شجاعت و دلیری منتشر مینماید» یاد کرد. قلمداران، همچنین کتاب سه جلدی احیاء الشریعه خالصی را (که توضیح المسائل بود) به فارسی ترجمه کرد که در سالهای ۱۳۳۰، ۳۶ و ۳۷ چاپ شد. کتابچهای هم با نام شررُ فتنة الجهل في ایران از خالصی توسط وی به فارسی در آمد که در سال۱۳۴۴ ضمیمۀ یکی از نوشتههای قلمداران با عنوان آیا اینان مسلمانند، چاپ شد. علاوه بر آن در نشریۀ وظیفه، مقالهای تحت عنوان «انحطاط مسلمین و چارۀ آن» به چاپ رسید. [۲۳۵۰]
گرایش نخست قلمداران به زندهکردن تمدن اسلامی و بررسی علل انحطاط بود. شاید در همین فضا بود که توجهش به اصلاحگری جلب شد و این اصلاحگری از نظر او که در فضای ایران شیعی میزیست، محصور در اصلاح تشیع گردید. زمانی که قدم در این مسیر نهاد به طور طبیعی میبایست به تجربههایی پیشین مینگریست و او این کار را با پیروی از شریعت سنگلجی و مهمتر از او سید اسدالله خرقانی و نیز خالصی دنبال کرد. ورود در این عرصه او را به سمت و سویی هدایت کرد که پیش از آن، کسروی و حکمی زاده در آن گامهایی برداشته بودند. وی که در جوانی گویا مطلبی هم در نقد کتاب اسرار هزار ساله نوشته بود، در نهایت در همان مسیر افتاد، گرچه هیچگاه اصل تدینش را به اسلام و مذهب تشیع از دست نداد. در واقع قلمداران که به طور رسمی معتقد به اسلام بود، و حتی در این باره، به خصوص اجرای احکام اسلامی تعصبی خاص میورزید، همزمان گرایشهای اصلاحی تند هم داشت، و این چیزی است که به عنوان یک وصف کلی میتوان برای نوع اصلاح طلبانی که گرایش به وهابیت دارند، ملاحظه کرد. در این گرایش، اصلاحگری همزمان متأثر از توجه به سنت از یک سو، و مدرنیته از سوی دیگر است و این تناقض به طور بنیادی در اندیشه این افراد وجود دارد. قلمداران کارش را از نقد گرایشهای غلوآمیز آغاز کرد و کتاب راه نجات از شر غلات را نوشت و ضمن آن به بحث از علم غیب امام، ولایت، شفاعت، غلو و زیارت پرداخت. کتابی هم درباره خمس داشت که طبق معمول مطابق نوشتههای افراد دیگری که در این جریان بودند با عقاید فقهی پذیرفته شده در شیعه سازگار نبود و به صورت تکثیری به چاپ رسید. [۲۳۵۱] کتاب دیگر قلمداران زیارت و زیارتنامه است که زیر عنوان فصل پنجم کتاب راه نجات از شر غلات به صورت تکثیری به چاپ رسید. این کتاب باورهای رایج وهابیان را در باب زیارت بیان کرده و کوشیده است تا با استفاده از متون مختلف ادلهای بر آن ارائه دهد. قلمداران همزمان با حسینی طباطبائی و ابوالفضل برقعی در تماس بود و برقعی آنچنان که در خاطراتش نوشته هم متأثر از کتاب راه نجات بوده و هم مقدمه و حواشی برای کتاب شاهراه اتحاد او نوشت. ابوالفضل برقعی شرحی هم از مخالفت برخی از طلاب در قم با قلمداران پس از پیروزی انقلاب داشته و ماجرای تیراندازی به او و مجروح شدنش را در خاطرات خود آورده است. [۲۳۵۲]
نگرش وابستگان به این نحله درباره مفهوم امامت به طور معمول بر این پایه است که نصوص امامت را به گونهای دیگر توجیه و تأویل کرده و اعتقادشان حتی از شیعیان زیدی هم نسبت به امامت و جایگاه آن کمتر است. در این باره، قلمداران کتاب شاهراه اتحاد را در بررسی نصوص امامت نوشته است. [۲۳۵۳] این کتاب که با مقدمه و حواشی سید ابوالفضل برقعی که خود به مراتب در عمق بیشتری در این جریان حرکت میکرد و در این اواخر یک سنی افراطی و وهابی شده بود، به صورت تکثیری به چاپ رسیده است. برای نمونه قلمداران طی صفحات ۸۶-۸۷ به مانند سنیان تلاش میکند تا معنای مولی را در حدیث غدیر از «اولای در تصرف» خارج سازد. همان زمان کتابی با عنوان ضرب شمشیر بر منکر غدیر از ذبیح الله محلاتی منتشر شد و قلمداران در پاسخ آن کتابی با عنوان پاسخ یک دهاتی به آیت الله محلاتی نوشت. یکی از اولین آثار قلمداران کتاب حکومت در اسلام است که آن را پس از دیدن خوابی در سال ۱۳۴۳، در یک تابستان در سال۱۳۴۴ در روستای دیزیجان تألیف کرده است. کتاب پس از رخدادهای خونین پانزده خرداد تألیف شده و به لحاظ کلی میتواند متأثر از آن فضا باشد، اما آن حادثه، در این کتاب انعکاسی ندارد و به علاوه، به نظر نمیرسد خاستگاه فکری - سیاسی قلمداران نیز ربطی به مرجعیت و روحانیت داشته باشد؛ زیرا وی از اساس به اسلام حوزوی باور نداشت. در این نوشته، تنها سه بار مطلبی از مکاسب محرمه آیت الله خمینی درباره آنچه مورد نظر مؤلف بوده نقل میشود و از اساس یادی از حرکت پانزده خرداد در آن نشده است. کتاب حکومت در اسلام وی عمدتاً تحت تأثیر نگرههای اسلامی انقلابی - اجتماعی مصری و اخوانی است.
مؤلف به جز آنچه که از منابع کهن حدیثی و فقهی شیعه و سنی در تأیید دیدگاههای خود آورده است، به طور خاص متأثر از افکار اسدالله خرقانی است که مکرر مطالبی از وی - بیشتر از محو الموهوم (که آن را کتابی بینظیر مینامد) و در مواردی از قضاء و شهادات او - نقل کرده است. افکار خالصی نیز همچنان منبع تغذیه اوست و گرچه کمتر از او یادی میشود، اما مکرر مطالبی از ارمغان الهی که درباره نماز جمعه بوده و اصل آن مبحث از آن خالصی است، در اینجا نیز میآورد. به علاوه از نوشته دین و شؤون اسدالله ممقاتی هم دست کم در دو مورد نقل کرده و مباحث مربوط به کار کردن در دستگاه دولتی و روا بودن حقوق دولت، در اصل متأثر از همان نوشتۀ ممقاتی است.
به نظر نمیرسد در سطح عمومی، این کتاب تأثیری بر افکار انقلابی گذاشته باشد، اما به طور خاص از دو مورد میتوان یاد کرد. نخست مطلبی که در یک نوشته تازه انتشار یافته درباره قلمداران تحت عنوان یادی از یار آمده و ضمن آن ادعا شده است که آیت الله منتظری در اواخر دهه ۴۰ این کتاب را در نجف آباد تدریس میکرده است. [۲۳۵۴] آقای مهدوی راد گفته که در سیزدهم مرداد ۸۶ در خاوه نزد آقای منتظری بودیم و از ایشان در این باره پرسش شد. ایشان آن را نادرست خواند، اما گفت که از فصل مربوط به اینکه حکومت اسلامی از ضروریات اسلام است، خوشش آمده است. در ضمن به قلمداران توضح دادم که در ترجمه روایات اشکالات فراوانی دارد. مقایسۀ بخشهایی از کتاب مبانی فقهی حکومت اسلامی ج ۱ آیت الله منتظری با کتاب حکومت در اسلام قلمداران، این تأثیر پذیری را نشان میدهد.
مورد دیگر آن است که ادعا شده است که مهندس بازرگان در کتاب بعثت و ایدئولوژی از کتاب حکومت در اسلام قلمداران بهرۀ فراوان برده است. [۲۳۵۵] مقایسه دو کتاب این ادعا را ثابت میکند.
[۲۳۴۵] براساس گفته وی در: حکومت در اسلام، ج ۲، ص ۱۴۳، برخی منابع ۱۲۹۱ نوشتهاند. [۲۳۴۶] حکومت در اسلام، ج ۲، ص ۱۴۴ـ ۱۴۵، ۱۷۵. [۲۳۴۷] از جمله در ش ۳۰ این نشریه مقالهای تحت عنوان «آیا متدینین ما دروغ نمیگویند» چاپ شده که در یکی از شمارههای بعد مورد انتقاد آقای محیی الدین انواری قرار گرفت. (ش ۳۵، ص ۱۱) [۲۳۴۸] مجلۀ نور دانش، سال اول، ش ۲۹، ص ۸۰۴. وی در شمارههای متعدد، مجله هفتگی نور دانش و گاه سالنامهها مقالاتی دارد. از جمله بنگرید به مقاله وی در همان نشریه، سال اول، ش ۳۶ وشعری که درباره آیۀ ﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ عَبَثٗا﴾[المؤمنون: ۱۱۵]. سروده است. شعری دیگر در صفحه نخست شمارۀ ۴۰ از وی چاپ شده است. [۲۳۴۹] آئین جاویدان، ج ۳، ص ۱۲ـ ۱۳. [۲۳۵۰] بخشی از آن در ش ۶۳۰ (تیر ۱۳۳۸) و بخشهای دیگر در شمارههای بعدی وظیفه آمده که بسیار طولانی است. چند مقالۀ رد و ایراد بین قلمداران و حاج سراج انصاری در نشریۀ وظیفه به چاپ رسیده است. مجموعۀ نوشته حاج سراج که بخشی درباره همین علل انحطاط و بخشی هم در باره مسألۀ توسل و معنای اولوالامر است (تحت عنوان «در موضوع توسل و معنای اولوالامر») به صورت یک جزوۀ مستقل در هشت صفحه (ضمیمۀ وظیفه ش ۶۹۷) به چاپ رسیده است. (تاریخ خاتمۀ آن آبان ۱۳۳۹ است). [۲۳۵۱] این تکثیر در اصفهان انجام شده و در واقع، کسانی که در پی اندیشههای غروی بوده و یکسانی میان این دو تفکر را دریافته بودند، اقدام به انتشار آن کردند. [۲۳۵۲] خاطرات برقعی (پرینت موجود در کتابخانه تاریخ قم)، ص ۱۲۶. [۲۳۵۳] ممیزی فرهنگ و هنر درباره این کتاب نوشته است: نویسنده طرفدار بنی امیه و بنی عباس و اهل سنت و وهابیان است و تنها قاضی رفته، از اول کتاب تا اخر کتاب پر از مغالطه و سفسطه و کتمان حق و طرفداری از عثمان و بنی امیه و خلفای عباسی و سلاطین عثمانی است و مظالم آنان را پرده پوشی کرده و ظلمها را عین عدل شمرده است و روی همین برنامه به خواجه نصیر الدین طوسی و ابن علقمی و شاه عباس کبیر و جنگ هرات حمله کرده و اشک تمساح ریخته است. سانسور در آینه ص ۵۲۶. [۲۳۵۴] یادی از یار، ص ۱۲، و یادآوری قلمداران در این باره در حکومت در اسلام: ۱۲/۱۸. [۲۳۵۵] یادی از یار، ص۵؛ در ص ۶ آن کتاب است که پس از آنکه بازرگان از زندان آزاد شد، چهار بار به قصد دیدار با قلمداران به قم آمد. شریعتی در نامهای که به آقای آیت الله میلانی نوشته، از تحریم همزمان بعثت و ایدئولوژی بازرگان و اسلام شناسی خود سخن گفته است. مجموعه آثار، نامهها، ص ۲۰۳. نیز در همان جزوۀ یادی از یار ذکر شده است که شریعتی در آذرماه سال ۴۲ نامهای از پاریس به قلمداران نوشته و از وی با عنوان نویسندۀ دانشمند و روشنفکر ایران یاد کرده و درخواست ارسال کتاب ارمغان آسمان را از وی نموده است.