فصل ششم: گروهها و جریانهای فعال مذهبی - سیاسی در آستانۀ انقلاب اسلامی
از سال ۱۳۵۰ به بعد تحت تأثیر رسوخ اندیشههای نوین در دین شناسی از یک سو و گسترش دامنۀ مبارزه با شاه میان انقلابیون از سوی دیگر - که خود محصول راه افتادن جریان مجاهدین، فدائیان خلق و حسینیه ارشاد بود - عدۀ زیادی از جوانان مذهبی در دانشگاه و حتی برخی از طلاب متأثر از شریعتی و مجاهدین، در اندیشۀ ایجاد تشکلها و سازمانهای چریکی و انجمنهای فرهنگی تازهای برآمدند. بیشتر اینان طی سالهای ۵۰-۵۶ به مطالعه آثار بازرگان و دکتر شریعتی میپرداختند و اسلام را از آن زاویه بررسی میکردند. در عین حال، بسیاری از آنان که تربیت اصیل و خانوادگی دینی داشتند، به طور معمول، از جنبههای منفی تفکر شریعتی - به ویژه آنچه را که باید تبعات فکر دینی دکتر در مراحل بعدی دانست - پرهیز کردند؛ درحالی که عدهای دیگر، با ادامۀ راه دقیقاً دچار همین پیامدها و نتایج فکری شده و راه را حتی به صورتی افراطیتر از آنچه دکتر میخواست، ادامه دادند. آنچه مسلم است اینکه قدرت مذهبیها رو به فزونی گذاشته و با گذشته به هیچ روی قابل قیاس نبود. مرحوم شریعتی در یک ملاقات به شهید هاشمی نژاد میگوید که من در سه دوره در زندان بودم، یکی سال ۳۶ که «افراد مذهبی کمتر بین زندانیان به چشم میخورد»، بعداً در سال ۴۳ که «بین زندانیان بند ۳ افراد مذهبی و روشنفکر دیده نمیشد»، و یکی هم این بار که «آن قدر روشنفکر مذهبی و افراد مطلع در زندان بودند که من احساس شرمندگی میکردم.»... انقلاب مذهبی بزرگی به وجود آمده و حتی دانشجویان جوان آیات قرآن را قرائت و از حفظ میخوانند». [۱۶۲۸]
به هر روی، در یک تقسیمبندی کلی، میتوان این گروهها را به دو دسته تقسیم کرد:
[۱۶۲۸] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت الاسلام هاشمی نژاد، ص ۶۶۸.