اما آثار دیگر
بحث از اینکه فقیه تا چه اندازه در عصر غیبت از نفوذ سیاسی و اجتماعی برخوردار است، گهگاه در برخی از نوشتههای روشنفکری این دوره مجال طرح مییافت. کتاب دین و شوؤن از اسدالله ممقانی که اصل آن در سال ۱۳۳۴ ق در استانبول چاپ شد، اما تجدید چاپ آن در سال ۱۳۳۶ ش در تهران و در کتابخانه مجلس به چاپ رسید، فصل مشبعی درباره ولایت فقیه و انکار آن دارد. نفس اینکه این مبحث در این نوشته فارسی در ایران به چاپ رسیده خود میتواند سابقه این اندیشه را نشان دهد.
نمونۀ دیگر از این دست، مطالبی است که ناصر الدین صاحب الزمانی در کتاب دیباچهای بر رهبری نوشت. این کتاب که به طور کلی دربارۀ رهبری است، در بخشهای یاد شده به سمت طرح مباحث رهبری در نگاه شیعه نیز رفته است. [۴۱۰]
یکبار هم به مناسبت نکتهای که زین العابدین رهنما در مقدمه ترجمۀ قرآنش نوشته بود، مطالبی در این باره، در قالب انکاری، در مجلۀ رنگین کمان چاپ شد. [۴۱۱]
مرحوم آیت الله طالقانی هم تنبیه الامه نائینی را در سال ۱۳۳۴ با حواشی و تعلیقات به چاپ رساند.
مرحوم میرزا خلیل کمرهای هم بحثی کوتاه در این باره در کتاب آراء ائمة الشیعه فی الغلاة، ص ۱۰۰ طرح کرده است.
در نوشتههای فقهی هم مبحث ولایت فقیه توسط چندین نفر مطرح شد. اولا امام خمینی در مجلد دوم کتاب البیع (چاپ ۱۳۴۹) که ترجمه آن تحت عنوان شؤون و اختیارات ولی فقیه ترجمۀ مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع چاپ شده (تهران، ۱۳۶۹) مفصل در این باره بحث کرده است و نیز در رسالة فی الاجتهاد و التقلید (چاپ ۱۳۴۶).
دیگر آیت الله العظمی گلپایگانی در کتاب الهدایة الی من له الولایة [۴۱۲]، و سوم آیت الله صادق روحانی در فقه الصادق، به علاوه در برخی از اعلامیههای آیت الله گلپایگانی هم میتوان مطالبی در این زمینه یافت. [۴۱۳] مجموعهای از بحثهای مربوط به ولایت فقیه در متون فقهی از قرن سیزدهم تا این اواخر، ضمن کتابی با عنوان رسائل فی ولایة الفقیه شامل ۱۲ متن و رسالۀ فقهی سیاسی چاپ شده است. [۴۱۴]
بحثهای مربوط به حکومت اسلامی بر اساس مذاق سنیهای متجدد مصر و پاکستان و عمدتا اخوانیها در نوشتههای سید قطب فراوان آمده است. گزارشی از این قبیل نوشتههای سید قطب را در کتابی که اخیر تحت عنوان اندیشههای سیاسی سید قطب توسط شهید سیروس سوزنگر نوشته شده (تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ۱۳۸۳) میتوان یافت. فصل چهارم این کتاب با عنوان «شیوه حکومت در اسلام» دیدگاههای سید قطب را گزارش کرده است. بیشتر نوشتههای سید قطب پیش از انقلاب به فارسی درآمده و در افکار داخلی ایران تأثیر گذاشته بود. ترجمههایی از مودودی و عدهای دیگر هم در همین زمینه مؤثر بود. نوشته حکومت اسلامی احمد مفتیزاده از همان دست نوشتههای سنی در ایران است که به سال ۱۳۵۷ یا اوائل ۱۳۵۸ به چاپ رسید.
مهندس بازرگان هم به نوعی با توجه به اعتقادش در آن زمان، به هماهنگی دین و سیاست در چندین کتاب خود این مباحث را دنبال کرده است. یکی کتاب بعثت و ایدئولوژی است که فصلی از آن درباره حکومت اسلامی است و مؤلف، عمده مطالب خود را از کتاب حکومت در اسلام قلمداران گرفته است. بازرگان در کتاب حکومت جهانی واحد و نیز کتاب پیروزی حتی هم مباحثی در این زمینه طرح کرده است.
آیت الله طالقانی با نگارش کتاب مالکیت در اسلام یکی از نخستین تلاشهای منظم فکری را برای ترسیم بعد اقتصادی نظام و حکومت مقبول از نظر اسلام عرضه کرد. در جایی از این کتاب پس از بیان ویژگیهای اقتصاد اسلامی میخوانیم... بنابراین حاکم اسلامی به وصف خاص، که باید دارای قدرت اجتهاد باشد یا از مجتهد زمان الهام گیرد، از این جهت دو وظیفۀ اساسی دارد: یکی اجرای احکام منصوص، دیگر استخراج و استنباط فروع غیر منصوص و تطبیق آن به موضوعات... نمونۀ کامل اجتماع و حکومت اسلامی شکلی است که در آغاز طلوع اسلام و پس از هجرت رسول اکرم ج و مسلمانان اطراف به مدینه، در روابط عمومی مسلمانان با یکدیگر و با هیئت دولت به خود گرفت. [۴۱۵] در این کتاب، مکرر از اصطلاح «حکومت اسلامی» یا «حاکم عادل اسلامی» سخن به میان آمده است.
آقای طالقانی، علاوه بر این، در سخنرانیهای خود نیز گهگاه مطالبی درباره حکومت و دولت اسلامی عرضه میکرد، نمونه آن گزارشی است که از سخنرانیهای وی در کتاب ابوذر زمان، ج ۲، ص ۴۰۰ و ج ۲، ص ۶۵۰ـ۶۵۳ آمده است. به علاوه چاپ کتاب تنبیه الامه در نیمه دوم دهۀ سی، و مقدمهای که بر آن نوشت، به نوعی میبایست در همین ارتباط ارزیابی شود. دست کم برخی از نوشتههایی هم که درباره انتظار و حکومت مهدی÷ نوشته میشد، مربوط به بیان شکلی از حکومت اسلامی بود، به مناسبت جشن نیمۀ شعبان سال ۱۳۳۹ از سوی مسجد هدایت کتابی با عنوان افق روشن، آینده امیدانگیز در انتظار قائم بحق - قیام به عدل، به قلم آیت الله طالقانی چاپ شد که عنوان آن خود گویای تصوری است که از دولت اسلامی وجود دارد. متن سخنرانی آیت الله طالقانی در مراسم جشن نیمه شعبان سال ۱۳۸۴ ق (۱۳۴۳) نیز با عنوان آیندۀ بشریت از نظر مکتب ما اثری دیگر در شرح و بیان ویژگیهای یک حکومت جهانی اسلامی بود. نیز در پرتوی از قرآن، ۲/۷۶ هم اشاراتی در این باره وجود دارد.
اندکی پیش از انقلاب کتابی هم با عنوان حکومت اسلامی از نظر ابن خلدون نیز منتشر شد.
از این جمع، سید ابوالفضل زنجانی هم کتابی با عنوان نظام اجتماعی اسلام (به ضمیمۀ مسألۀ آزادی، بردگی، و رباخواری نوشت که در سال ۱۳۵۲ توسط انتشارات شفق در قم (و نشر رسالت در قم، ۱۳۵۷) چاپ شد. نگرش حاکم بر این قبیل آثار «اسلام، دین همه جانبه» است و طبعا دربارۀ «نظام مستقل اسلام» هم در آنها بحث شده است. شرحی از نظام اقتصادی اسلام درهمین کتاب آمده است. رسالهای هم با عنوان حاکمیت الله از حجت کشفی توسط انتشارات شفق گویا در سال ۵۶ چاپ شده است. کتابی با عنوان حکومت جمهوری اسلامی در بیست صفحه توسط نشر زینب در اوائل انقلاب و پیش از تدوین قانون اساسی منتشر شده است. حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله نائینی از حمیدرضا مستعان با تاریخ سال ۵۵ (نشر کامل) چاپ شده است.
طیبی شبستری هم کتاب تقیه و امر به معروف و نهی از منکر را نوشت که در جای دیگری از همین کتاب گزارش آن را نوشتیم. وی در این کتاب تصویری حکومتی از اقامۀ امر به معروف و نهی از منکر به دست داد و نوشت که بدون تشکیل حکومت اسلامیع امکان عمل به این وظیفه اجتماعی وجود ندارد.
به اجمال باید اشاره کنیم که مباحث مربوط به حکومت اسلامی، سابقهای بیش از این در محافل فکری - سیاسی قشر جدید مذهبی از پس از شهریور بیست داشت. در قم، این قبیل مباحث به خصوص از سال ۱۳۳۸ توسط گروهی از طلاب فاضل جوان آغاز شده بود. نوشتۀ شهید بهشتی دربارۀ حکومت اسلامی مربوط به همین سال است. به تدریج بحث از آن به محافل روشنفکری دینی هم رسید و برای نمونه شهید چمران در سال ۱۳۴۶ برخی از شاگردان خود را بر آن داشت تا دربارۀ حکومت اسلامی تحقیق کرده و سه سخنرانی در آن باره ارائه نماید. [۴۱۶]
به هر روی، پس از نشر این افکار در ایران، سخنرانان مذهبی در ایران بیش از گذشته از مفهوم حکومت اسلامی استفاده میکردند. نمونهای از این موارد را در سخنرانیهای مرحوم هاشمی نژاد میتوان مشاهده کرد. [۴۱۷]
اندیشه حکومت اسلامی، دست کم به معنای حکومت دینی، سابقهای بیشتر از آنچه امام یا برخی از شاگردان وی مطرح کردند، داشت. در سال ۱۳۴۴ کتابی با حجمی بیش از چهارصد صفحه درباره ضرورت حکومت اسلامی توسط حیدعلی قلمداران نوشته شد و بسیاری از مباحث حکومت اسلامی را مطرح کرد. این نظریه، بیش از آنکه بر مبنای ولایت فقیه باشد، نوعی دولت اسلامی غیر ولایت فقیه را مطرح کرد. و البته محور اصلی آن تشکیل یک دولت دینی اخوانی بود. این کتاب بعدها در شکلگیری اندیشههای آقای منتظری هم تأثیر داشت. [۴۱۸]
اندیشۀ حکومت اسلامی به سبک آنچه قلمداران مطرح میکرد، عمدتا برگرفته از آثار سید قطب، پیش از آن رشید رضا و بعد از آن ابوالاعلی مودودی و اسدالله خرقانی بود.
همان زمان کتابی هم با عنوان حکومت اسلامی توسط یحیی نوری نوشته شده و در تهران انتشار یافت. در این کتاب هم که به دفاع از حکومت اسلامی نوشته شده، عمدتا مانند فدائیان اسلام، به رأس قدرت اشارهای صورت نگرفت اما از یک حکومت دینی که مجری احکام اسلامی باشد، دفاع شده است.
اندکی پیش از انقلاب در ادامۀ توزیع اندیشه ولایت فقیه توسط امام، شرایط به گونهای شد که چندین کتاب مستقل درباره ولایت فقیه در قم انتشار یافت. یکی توسط آیت الله سید صادق روحانی تحت عنوان نظام حکومت در اسلام نوشته و منتشر شد. کتابی دیگر با عنوان طرح کلی نظام اسلامی توسط شیخ علی تهرانی از شاگردان پیشین امام خمینی و از جمله روحانیون انقلابی مشهد، نوشته شد. به علاوه، ابوالفضل برقعی هم در سال ۱۳۵۷ کتاب حکومت جمهوری اسلامی را نوشت. به نمونههایی دیگری هم در سطور پیشین اشاره کردیم. قانون اساسی در اسلام، سید ابوالاعلی مودودی، ترجمه محمدعلی گرامی، قم، دارالفکر، ۱۳۴۳ ش. مسؤول سانسور کتاب در فرهنگ و هنر درباره کتاب اخیر نوشت که مشروط به حذف این بحث که «حکومت را از سوی فردی میداند که از مجتهدین یا کسی که آنها منصوب کردهاند» حذف شود، قابل نشر است. [۴۱۹]
پرداختن به مباحثی از جمله مبحث ملیت و قومیت و یا مباحث مربوط به اقلیتها نیز در برخی از کتابهایی که در این دوره منتشر میشد، میتوانست بیانگر گوشههایی از نظام اسلامی را با توجه به اندیشههای اسلامی در این باره و نیز تجربههای تاریخی در روزگاران اسلامی، نشان دهد. برای مثال میتوان به کتاب مرزهای ایدئولوژیک از محمد جواد حجتی کرمانی و یا کتاب پاسداران صلح و همزیستی از عمید زنجانی یاد کرد که دومی در سال ۱۳۵۳ توسط دارالکتب الاسلامیه به چاپ رسید.
[۴۱۰] دیباچهای بر رهبری، ص ۱۲۸ـ۱۳۰، ۱۴۱ـ۱۷۰. [۴۱۱] (در این باره بنگرید: مطبوعات عصر پهلوی، رنگین کمان، مقدمه، ص نوزده و بیست، و متن ص ۳۰ـ۳۸). [۴۱۲] این کتاب در دهۀ چهل چاپ شد. به شهادت اسناد موجود، نخستین کسی که نظریه ولایت فقیه را در آستانۀ تدوین قانون اساسی ارائه کرده است، حضرت آیت الله گلپایگانی بوده که در حاشیۀ نسخهای از پیش نویس قانون اساسی که به امر امام در اختیارش قرار گرفته آن را یادآور شده است. پس از طرح مباحث پیش نویس، زمانی که احساس کرده بحثی از ولایت فقیه در میان نیست. بیانیهای صادر کرده و مجددا تأکید کرده است که میبایست مسأله ولایت فقیه مطرح شود. ایشان در حاشیه نسخۀ اصول پیشنهادی در پیش نویس قانون اساسی، در فروردین ۵۸ (که از طرف امام برای وی ارسال گشته بوده) نوشتهاند: حاکمیت مطلقۀ حقیقیه مختص به خداوند متعال است و این حکومت و ولایت الهیه بر حسب اصول عقاید اسلامی و مذهب جعفری به پیغمبر ج تفویض شده و بعد از آن حضرت، با ائمه اطهار÷ و در عصر غیبت با فقهای جامع الشرایط است و هرکس دیگر این حاکمیت را اسما و عملا به خود اختصاص دهد، استبدادگر و متجاوز به حریم حاکمیت الهیه خواهد بود. (بنگرید: مجموعه اسناد و مدارک تدوین و بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «طرح پژوهشی در دبیرخانه خبرگان» ۱۳۸۳، ج ۲، ص ۲۳۳). در بیانیهای که تحت عنوان «پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در باره قانون اساسی» در تاریخ ۲۹ خرداد ۵۸ صادر گشته، آمده است: اینجانب از الان ابلاغ میکنم اگر قانون اساسی به طور کامل طبق قوانین شرع تدوین نشود و مسأله اتکاء حکومت به نظام امامت و ولایت فقیه در آن روشن نشود. حکومت بر اساس آن طاغوتی و ظالمانه خواهد بود. باید به عنایت این انقلاب نظام حاکم به نظام امامت متکی و به منبع آن متصل گردد. [۴۱۳] از آن جمله بنگرید: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷، ۲۶۹ و نیز بنگرید: زندگی نامه آیت الله گلپایگانی، ص ۷۱، و بعد از آن، تا ص ۷۷. [۴۱۴] رسائل فی ولایة الفقیه، به کوشش محمدکاظم رحمان ستایش، مهدی مهریزی، قم، دفتر تبلیغات اسلامیع ۱۳۸۴. [۴۱۵] مالکیت در اسلام، (تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۴) ص ۲۷۴. [۴۱۶] بنگرید به خاطرات آقای سهراب پور که این وظیفه از طرف مرحوم چمران به خود او محول شده است در: کیهان فرهنگی، ش ۲۰۰ (سال بیستم، خرداد ۱۳۸۲)، ص ۷. [۴۱۷] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام هاشمی نژاد، ص ۵۰۴: «... دربارۀ حکومت اسلامی و سیستم قانونگذاری اسلام صحبت کرد». ص ۵۱۳: «در نظام حکومت اسلام مردم همیشه آزادند.» [۴۱۸] در این باره به بحث مربوط به قلمداران توضیحاتی خواهد آمد. [۴۱۹] سانسور در آینه، ص ۶۳۰.