۸- جنبش ترجمۀ آثار اجتماعی - سیاسی عربی - اخوانی به فارسی
پس از پانزده خرداد، جریان فرهنگی دیگری میان برخی از روحانیون و روشنفکران متدیّن این دوره شدّت گرفت که در نشان دادن بعد اجتماعی و سیاسی اسلام و برخورد آن با مسائل فرهنگی و سیاسی عصر، نقش مؤثری داشت و به هر روی تلقی تازهای از بعد اجتماعی اسلام، در قیاس با آنچه در حوزههای علمیه بود، به دست میداد. تا پیش از آن، بعد فکری اسلام، به خصوص نظام فلسفی آن مورد توجه بود. اما این بار، به موازات گسترش دیدگاههای اجتماعی و سیاسی که نشأت گرفته از توسعه افکار غربی اعم از لیبرالیسم و مارکسیسم بود، زمینه را برای باز شدن باب این قبیل مسائل در قم فراهم کرد. با این حال، ترجمه آثار نویسندگان مصری در این باره نقشی مؤثر داشت. آقای جعفر سبحانی به بنده فرمودند: «در قم بحث از نظامات اسلامی کمتر مطرح میشد، شاید برای اولین بار مباحث مربوط به نظام اقتصادی مطرح گردید که از آن جمله مباحث امام موسی صدر بود که در مکتب اسلام و بعدها مستقل چاپ شد. در بخش نظامات اجتماعی، نوشتههای سید قطب خیلی مؤثر بود. آن وقت ما بیشتر به مسائل فکری میاندیشیدیم، اما مسائل اجتماعی چندان مطرح نبود. من خودم کتابی را از عربی به فارسی ترجمه نکردم. اما از آن نوشتهها مخصوصا آثار فرید وجدی و به خصوص کتاب (علی اَطلال المذهب المادي) که چهار جلد بود، استفاده میکردیم. همینطور از کتاب رشید رضا با نام الوحی المحمدی و نیز تفسیر المنار بهره میبردیم».
همزمان به انتشار افکار اجتماعی با دیدگاههای اسلامی، که حرکتی در امتداد آثار ترجمه شده بود، برخی از نویسندگان مذهبی دست به نگارش آثاری در این زمینه زدند که از آن جمله میتوان به کتاب نظامات اجتماعی در اسلام (تهران، حسینیۀ ارشاد، ۱۳۴۹) از گلزادۀ غفوری [۷۲۶] یا کتاب اسلام و مسائل اجتماعی (قم، دارالفکر، ۱۳۵۱) از سید حسن طاهری خرم آبادی اشاره کرد. وی در مقدمه از اینکه کسانی کوشش میکنند تا دین و برنامههای مذهبی را از مسائل اجتماعی جدا و تنها یک سلسله مواد اخلاقی و دستورات فردی آن هم در دایره محدودی معرفی نمایند، انتقاد کرده است. بیشتر مطالب آن کتاب به صورت مقاله در نشریه معارف جعفری چاپ میشده است.
به مرور بر شمار این قبیل آثار که تلاش داشت نشان دهد اسلام بعد اجتماعی و سیاسی دارد، افزوده شد. در واقع تا این زمان، سه دهه بود که رهبران مسلمان اعلام میکردند اسلام پاسخگوی مسائل اجتماعی و نیاز زمان است و قدرت ادارۀ جامعه را دارد. برای اثبات این ادعا لازم بود تا مواضع اسلام نسبت به مسائل اجتماعی آشکار شود. این درحالی بود که در داخل کشور تولید فکر دینی بسیار اندک بود و غیر از آنچه که در نشریاتی مانند آیین اسلام و غیره منتشر شده و کتابهای اندکی که در دهۀ ۲۰ رواج یافته بود، چیز قابل دسترسی وجود نداشت. در مقابل تجربۀ روشنفکری دینی در مصر و هند و پاکستان تولیداتی به همراه داشت که به درد این شرایط ایران میخورد و به همین دلیل اقبالی برای ترجمۀ آنها پدید آمد. [۷۲۷] در این قبیل موضوعات کتابهایی که توسط اخوانیهای مصر و پاکستان نوشته شده بود، اطلاعات زیادی وجود داشت و نویسندگان ایرانی که احساس میکردند آن آثار غنیتر از اندیشههای خود آنان است، به ترجمۀ آن کتابها مشغول شدند. این آثار غالبا در شرح رویکرد اسلام به مسائل اجتماعی و سیاسی و به خصوص طراحی نوعی نظام حکومتی بود. آگاهیم که بخشی ازجریان فکری اخوان به عنوان مقابله با تفکر جدایی دین از سیاست که زمانی علی عبدالرزاق در مصر مروج آن بود پدید آمد و به همین دلیل، در حرکت اسلام گرایانه جدید تلاش برای باز نمودن وجه سیاسی - اجتماعی اسلام جدیتر بود. در عین حال و به مرور بخشی از این آثار در نقد مارکسیسم نوشته شد و در این حوزه هم، ترجمه آنها میتوانست به مقابلۀ اسلام با مارکسیسم در ایران کمک کند، که از آن جمله میتوان به کتاب مصطفی محمود تحت عنوان اسلام و مارکسیسم اشاره کرد که مترجم آن فرزاد یاد شده است.
حرکت ترجمۀ این آثار از پیش از نهضت خرداد آغاز شده بود، چنانکه نمونههای آن را در نشریات مذهبی دهۀ ۲۰ مشاهده میکنیم. اما حرکت ترجمه به صورت جدی از اواسط دهۀ سی آغاز شد و ادامه یافت و پس از نهضت خرداد تشدید شد. یکی از نخستین آثاری که در آن دوره ترجمه شد، کتاب روح الدین الاسلامی از عفیف عبدالفتاح طبّاره بود که با نام فرهنگ عقاید و قوانین اسلامی در سال ۱۳۳۸ در قم در پانصد صفحه ارائه شد. مترجم آن مرحوم سید احمد طیبی شبستری بود که پیش از آن مقالاتی در مجله حکمت مینوشت.
ترجمۀ آثار سید قطب (۱۹۰۳ـ۱۹۶۶) از رهبران دینی اخوان المسلمین مصر و برادرش محمد قطب به فارسی در دستور کار قرار گرفت. نگرش سید قطب، هم در آثار تک نگاریاش و هم در تفسیر فی ظلال القرآن، طرح یک اسلام سیاسی فعال و خواستار به دست آوردن حاکمیت بود تا همزمان با اجرای کامل شریعت اسلامی، بتواند بر ضد زیادهخواهیهای غرب و دنیای کمونیسم بایستد. سید قطب با نفوذ افکار یونانی در عالم اسلام و طرح آن به عنوان یک انحراف، [۷۲۸] راه را برای برخی از نویسندگان داخلی ما در ضدیت با یونانی زدگی در فلسفه اسلامی هموار کرد. اما به هر روی، مهمترین وجه فکر او اسلامگرایی تندی است که مقدمه برخی از جنبشهای اسلامی بعد از او در کشورهای مختلف است. وی همچنین با نگرشهای ملی گرایانۀ جمال عبدالناصر هم درگیر بود و عاقبت نیز به دست او در زندان اعدام گردید.
ارتباط انقلابیون ایران با اخوانها به زمان نهضت ملی بر میگشت؛ موقعی که مسألۀ فلسطین مطرح شد، یکی از نخستین افرادی که در این باره اولین تماسها را داشت، نواب صفوی بود که در سفرخود به بیت المقدس و مصر با اخوانیها دیدار کرد. زمانی که جمال عبدالناصر با اخوانیها درگیر شد، نواب ضمن یک نامۀ دو سطری به جمال عبدالناصر نوشت: رفتار شدید شما با اخوان المسلمین غضبی شدید در قلوب مسلمین ایجاد نموده، سریعاً تجدید نظر نمایید و کاری کنید که موجب پشیمانی دردناکی برای شما نشود. [۷۲۹]
اندیشههای اخوان المسلمین که به ویژه از بعد دینی، در آثار سید قطب و محمد قطب انعکاس مییافت. میان روحانیون جوان ایران تأثیر گذاشت و به سرعت به فارسی ترجمه شد. یک مشکل عمده که از دید انقلابیون ایرانی پنهان ماند یا آنکه به دلیل فضای سیاسی موجود در آن وقت، برایشان چندان اهمیت نداشت؛ [۷۳۰] آن بود که سید قطب و اصولا جریان اخوانی منهای گرایش نخستینی که در بنیانگذار آن یعنی حسن البناء دربارۀ اعتدال وحدت دو مذهب شیعه و سنی وجود داشت؛ گرایشی سخت غیر شیعی با پرهیز از آوردن نام اهل بیت† به هر صورت ممکن بود. [۷۳۱] این گرایش به مرور اخوانیها را با وهابیها نزدیکتر هم کرد. در واقع، انقلابیهای ایران در این دوره، به این وجه قضیه توجهی نداشتند. برخی از مترجمان در مقدمۀ کتابی که از وی ترجمه کردند، تذکری در این باب میدادند که با برخی از مطالب کتاب یا ستایشهایی که از کسانی شده موافقت ندارند. [۷۳۲] نویسندۀ دیگری هم با نوشتن کتابی با عنوان دفاع از حق (چاپ۱۳۵۰) توضیح داد که هدفش انگشت نهادن روی مواردی از اشتباهات عمدی سید قطب است، مطلبی که روی جلد کتاب هم با همین تعبیر آمده است. ابوفاضل رضوی اردکانی در این کتاب به نقد اندیشههای سید قطب در ارتباط با مواضع وی نسبت به اهل بیت پرداخته است. [۷۳۳] سید ابراهیم میلانی هم فصل مفصلی در قدح سید قطب نوشته و مروجان وی را مشتی فرنگی مآب و غرب زده دانسته است. [۷۳۴] وی او را «مرد بیدین و ایمان متعصب دانسته که گروهی بیجا تعریف و تجلیل از او مینمایند». وی سپس برخی از دیدگاههای وی را درباره اهل بیت که در تفسیرش آورده، نقل کرده است. [۷۳۵]
به هر روی تفکر سید قطب و به طور کلی اخوانیها در ایران سخت مؤثر افتاد. اشاره به برخی از این ترجمهها، برای نشان دادن این نکته که این حرکت فرهنگی، حرکتی نسبتا گسترده بوده، لازم است:
[۷۲۶] این کتاب مجموعه پنج سخنرانی از اوست که درسال ۱۳۸۹ ق (۱۳۴۸ ش) در حسینیه ارشاد ایراد گردید. در این کتاباز نظام اقتصادی، نظام قضائی و نظام رهبری سخن گفته شده است. از همین زاویه، وی کتابی هم با عنوان «انفاقات و صدقات در اسلام» داشت که بیشتر آیات و ترجمۀ آنها در این باب بود و در تهران توسط انتشارات الفتح چاپ شد. [۷۲۷] در این باره بنگرید: دیدگاهها (حجت الاسلام و المسلمین خامنهای)، ص ۷۹ا. [۷۲۸] بنگرید به کتاب او با عنوان مبانی تفکر اسلامی، ترجمه حسن زاده، تهران، نشر احسان. [۷۲۹] سید مجتبی نواب صفوی، اندیشهها و...، ص ۱۴۷. [۷۳۰] آقای سید محمدخامنهای در مقدمهای که بر ترجمه کتاب سید قطب با نام ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی نوشته است، در صفحه ۴۶ مینویسد: سید قطب و سید قطبها، گرچه ممکن است در نظر مشکل پسند عدهای چون ما، کمال مطلوب نباشند ولی مگر در جهان اسلام امثال او چند نفرند و اسلام چه تعداد از این درّ در کیسه دارد که استغنا بفروشیم و امثال او را از خود ندانیم و برانیم. او از کسانی چون من به حق برتر است که از دستار خود نیز دریغ داریم چه رسد به سر «منصور سر گذاشت در این راه و برنگشت/ زاهد در این غم است که دستار میرود. [۷۳۱] یکی از کسانی که با سفر به کشورهای عربی و ملاقات با سران اخوانیها متوجه این نکته شد، سید حسین مدرسی طباطبائی، طلبه جوان آن وقت بود که خاطرات سفرش را تحت عنوان «از فرات تا نیل» در مجله وحید در سال ۱۳۵۰ چاپ کرد. وی درباره گرایشهای ضد اهل بیتی سید قطب و رفاقت او با محب الدین خطیب، نویسنده معروف اموی مسلک و ضد شیعه آن روزگار جهان عرب سخن به میان آورده است. کتاب الخطوط العریضة همین محب الدین خطیب علیه شیعه، هر ساله در شمار فراوان تکثیر و در مکه میان حجاج توزیع میگردید. [۷۳۲] از آن جمله بنگرید به مقدمه آیت الله خامنهای بر کتاب «آینده در قلمرو اسلام» صفحۀ پایانی مقدمه. (بدون شماره صفحه) [۷۳۳] وی در آغاز کتاب شرح حال کوتاهی از وی آورده و با اشاره به اینکه در شب دوشنبه هفتم جمادی الاولی سال ۱۳۸۶ (۱۹۶۶م) به دلیل توطئه علیه انقلاب مصر اعدام شد، از حزب اخوان المسلمین به عنوان یک حزب منحله یاد میکند. سپس به شرح انحرافات ایجاد شده در این حزب به لحاظ عقیدتی پرداخته و بر آن است که افکار عجیب و غریبی در آن پدید آمد که هیچ ربطی به اسلام نداشت. وی از نفوذ ماسونها در آن حزب، آن هم به نقل از محمد غزالی یاد کرده است. سپس در صفحه چهارده مقدمۀ کتاب (دفاع از حق) تأکید میکند که هدفش انکار شخصیت علمی او نیست بلکه او را نویسندهای توانا میداند، اما به هر روی معصوم نبوده و لازم است اشتباهات وی یادآوری شود. پس از آن متن اصلی کتاب آغاز شده و در همان ابتدا از اینکه کسانی به او لقب شهید اسلامی میدهند بر میآشوبد (ص ۴، ۵) (سید ابراهیم میرباقری در ترجمه کتاب اسلام آیین فطرت، روی جلد نام مؤلف را چنین آورده است: سید قطب نویسندۀ شهید اسلامی (شاید مقصودش «شهیر» بوده است). (یک چاپ خارج از کشور هم بدون نام مترجم دارد). اردکانی میگوید شواهدی از مهمترین کتاب او یعنی فی ظلال القرآن در اختیار داریم که نشان میدهد او فردی بسیار متعصب و دشمن سرسخت اهل بیت÷ بوده است. این نویسنده تأکید میکند که خود طرفدار وحدت اسلامی است، و به عکس، نوشتههای سید قطب، در کار وحدت اسلامی اخلال ایجاد کرده است. زان پس، نویسنده یک یک مواردی از آیات قرآنی را که در ارتباط با اهل بیت بوده و سید قطب آنها را به گونهای دیگر تعبیر و تفسیر کرده است، بررسی میکند. [۷۳۴] وی از مدافعان رژیم بود و برابر گزارش ساواک، در جریان حزب رستاخیز، و زمانی که همه علما و مراجع برخلاف آن نظر دادند، وی از شاه جانبداری میکرد. بنگرید: آیت الله مرعشی به روایت اسناد ساواک، ج ۳، ص ۱۰۱. [۷۳۵] منشور مقدس ولایت، ص ۳۴۱. وی اظهار میکند که نخواسته است نام کسانی که از وی تجلیل کردهاند بیاورد و این به توصیه آیت الله العظمی میلانی بوده است. همان پاورقی، وی در ادامه در متن کتاب (ص ۳۴۳ـ۳۴۴) ضمن انتقاد از مراجع تقلیدی که با سکوت و محافظه کاری در این قبیل موارد سکوت میکنند میگوید که البته جدا در موضوع مبارزه با این گروه اخلاگر مفتی اعظم عالم تشیع آیت الله العظمی آقای حاج سید محمدهادی میلانی جانفشانی نمودند. در آن لحظه که حلقومها ساکت بود ایشان مؤلف را تکفیر و کتابش را از جمله کتب ضلال معرفی نمودند.