جریان ها و سازمان های سیاسی-مذهبی ایران

فهرست کتاب

۱۲- محمد صادقی تهرانی

۱۲- محمد صادقی تهرانی

چهرۀ حوزوی دیگری که به‌خصوص در سال‌های اخیر گرایشی نو و به نوعی درامتداد گرایش پیش‌گفته مطرح کرده است. آقای دکتر محمد صادقی تهرانی(تولد در ۱۳۰۷ش) است. به نوشته خود ایشان، وی از خاندان روحانی وابسته به مرحوم حاج شیخ رضا لسان المحققین بوده، در تهران پس از گذراندن دروس ابتدایی، چندی در جلسات مرحوم میرزا محمدعلی شاه آبادی شرکت کرده و به سال ۱۳۲۰ به قم آمده است. وی که تحت تأثیر مرحوم شاه آبادی به قرآن گرایش پیدا کرده همزمان در درس فقه آیت الله بروجردی شرکت کرده و پس از ده سال توقف در قم، به تهران بازگشته است. در آنجا در دانشکدۀ معقول ومنقول لیسانس و سپس دکتری گرفته و به تدریس پرداخته است. همزمان به کارهای تبلیغی از نوع جوان پسند هم می‌پرداخته است. در سال ۱۳۳۶ در منزل آیت الله کاشانی سخنرانی تند کرد و حساسیت ساواک را که تازه تأسیس شده بود برانگیخت. همو در سال ۳۸ توسط ساواک بازجویی شده و همانجا گفت که پدرش شیخ رضا لسان الواعظین از بنیانگذارن مشروطه بوده و در ضمن زمان رضاشاه اجازه یافته تا با لباس روحانی به وعظ خود ادامه دهد. علاقه وی به آیت الله کاشانی سبب شد تا در چهلم درگذشت آیت الله کاشانی، کتابچه‌ای در ۱۶ صفحه نوشته و شرحی درباره زندگی وی به دست دهد. این کتابچه با عنوان به مناسبت چهلم رحلت حضرت آیت الله کاشانی به ملت ایران تقدیم می‌گردد، در یکم اردیبهشت ۱۳۴۱ انتشار یافت.

وی مدتی با فرهنگ نخعی در کانون تشیع همکاری داشت، اما به خاطر شعار جدایی دین از سیاست که نخعی مطرح کرد، از آنجا جدا شد. [۲۴۰۲]

صادقی در سال ۴۱ به خاطر سخنرانی تند بر ضد رژیم از ایران گریخته به مکه رفت و از آنجا عازم عراق شده و تا حوالی سال ۵۰ در نجف به‌سر برد. طی آن سال‌ها، وی به عنوان یک روحانی مبارز در اطراف بیت امام بود و نام وی را می‌توان در برخی از اسناد موجود در ساواک در پرونده امام مشاهده کرد. [۲۴۰۳] به گزارش ساواک اولین کسی که از نجف به دیدار امام پس از ورودش به بغداد و کاظمین رفت، محمد صادقی بود. [۲۴۰۴] در سندی هم آمده است که «ولایت فقیه (آقای) خمینی وسیله دکتر صادقی در نجف تصحیح گردیده» است. [۲۴۰۵] ساواک در گزارش دیگری آورده است که «از بدو ورود آقای خمینی به بغداد نامبرده - صادقی - پرچمدار او شده و همه جا همراه (آقای) خمینی است. [۲۴۰۶] موسی موسوی خاطره‌ای نقل کرده است که اگر درست باشد، حاکی از آن است که امام زمانی نظرش از وی برگشت. [۲۴۰۷]

علاوه بر فعالیت‌های سیاسی وی که در عراق داشت، وی در آنجا به کارهای علمی اشتغال داشت و یکی از شاگردانش که در ضمن از طلاب طرفدار امام بود، آقای شیخ محمدعلی رحمانی - ریاست فعلی سازمان عقیدتی - سیاسی نیروی انتظامی بود. به دلیل فشارهای دولت عراق به ایرانیان، ‌وی به بیروت رفت و در لبنان به اقامۀ نماز جمعه و فعالیت‌های فکری و سیاسی ادامه داد. همزمان با بالا گرفتن جنگ داخلی لبنان، در سال ۱۳۵۵ عازم عربستان شده، مدت دو سال در آنجا ماند. اما به دلیل سخنران‌های تندش بر ضد رژیم ایران، دستگیر و پس از آزادی مجددا به بیروت بازگشت. با هجرت امام به پاریس او هم به آنجا رفت و سپس به ایران آمد. در آخرین روزهای حکومت پهلوی وی به اقامه نماز جمعه در مشهد با حضور مردم در پارک ملت اقدام کرد. داماد وی احمد نفری هم از چهره‌های مبارز بود که در لبنان فعالیت داشت و در سال ۵۵ به محض ورود به ایران دستگیر شد. [۲۴۰۸]

بعد از انقلاب به جز مدتی که به کار اقامۀ نماز جمعه (در مسجد جمکران و یکی دو بار هم در دانشگاه تهران، پیش از آنکه آیت الله طالقانی از طرف امام برای نماز جمعه تهران معین شود) مشغول بوده، بیشتر به درس و بحث و نگارش پرداخته است. [۲۴۰۹] وی در نقدی که بر متن حاضر نوشته (چاپ ششم) گفته است که در ابتدای انقلاب از طرف امام مسؤولیت کمیته پاسخ گویی به پرسش‌ها را در جنب دفترشان داشته اما به دلیل اذیت‌های مکرر اقتدارگرایان استعفا داده و به سراغ کارهای علمی رفته است. روشن است که امام هم چندان اصراری برای مانده این قبیل افراد نداشت.

یکی از کارهای برجسته علمی وی از سال‌ها پیش از انقلاب، تألیف کتاب تفسیر «الفرقان» است که بنا به گفته مولف، نوعی تفسیر قرآن به قرآن است و در آغاز آن هم تقریظی از علامه طباطبائی به چاپ رسیده است.

وی در جریان بازگشتش از قم به تهران در حوالی سال ۱۳۳۰ از علاقه‌مندان به آیت الله کاشانی بود و در کتابی که با عنوان نگاهی به انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهدین اسلام (قم، ‌دارالفکر، ۱۳۵۸) نوشته از نقش وی در انقلاب ۱۹۲۰عراق سخن گفته است.

سوابق سیاسی وی پیش از انقلاب به لحاظ تأثیر بر ایران، سخنرانی‌های تندی بود که وی در مکه کرده و نوارهای آن به ایران منتقل شد. وی در آستانۀ ورود امام به نجف، در این شهر بود و به رغم جوی که علیه امام بود، در آنجا سخت به حمایت از امام خمینی و ترویج ایشان مشغول بود. [۲۴۱۰]

آقای صادقی از پیروزی انقلاب به این سو، در قم مشغول تدریس درس تفسیر و فقه و بیشتر مشغول نگارش آثار قرآنی و فقهی‌اش بوده است. او چند سالی در مسجد امام حسن÷ در چهار راه بازار و سپس در مسجد امام زین العابدین÷ در ابتدای چهارمردان به تدریس تفسیر مشغول بود که به دلیل مخالفت برخی از آراءش با آرای مشهور، مورد آزار برخی از افراد قرار گرفت و حتی درس وی برای مدتی تعطیل شد. به علاوه گرفتاری‌های دیگری هم برای وی پیش آمد. از جمله آثار وی در سال نخست انقلاب، نگارش کتابچه‌ای با عنوان مفسدین في الارض (قم، انتشارات جهاد، ۱۳۵۹) بود که آن را به هدف شناساندن معنا و مصداق واقعی این تعبیر قرآنی نوشت.

وی به خصوص در دو دهۀ اخیر آشکارا روی تفاوت دیدگاه‌های خود با دیدگاه‌های رسمی علما تأکید کرده و بر این باور است که در بسیاری از استنباط‌های فقهی خود که برخلاف فقهاست، نظرش درست‌تر و منطبق با قرآن و سنت است. برای مثال وی می‌گوید که کتاب الفقهاء بین الکتاب والسنة را که در آن از بیش از یک صد حکم فقهی مهجور قرآنی سخن گفته، در سال ۷۳ برای ۱۲۰ نفر از علمای اسلام فرستاده که همه درباره آن سکوت [۲۴۱۱] کرده‌اند. وی عنوان یک نوشته خود را درباره این قبیل استنباط‌های تازه، فقه گویا [۲۴۱۲] گذاشته که تعبیری در میان دو تعبیر فقه سنتی و فقه پویاست. وی در زندگی‌نامه‌اش تأکید دارد که «تمامی علوم حوزوی منتسب به اسلام را که نزد بزرگ‌ترین علمای نیم قرن اخیر دریافته‌ام، از آغاز در حاشیه قرآن قرار داده و رفته رفته به اختلاف وسیع این علوم با قرآن پی برده‌ام.» [۲۴۱۳]

آقای صادقی از معتقدین به وجوب نماز جمعه بوده، در بیروت، مشهد، قم در مسجد جمکران، اقامۀ جمعه می‌کرده است. وی نسبت به دانش اصول بی‌اعتنا بوده، ‌اعتقادی به غالب مطالب آن ندارد و می‌کوشد تا همه چیز را براساس فقه قرآنی استنباط کند. این‌ها مطالبی است که ایشان در شرح حال خود در انتهای چاپ جدید کتاب آفریده و آفریدگار (قم، جامعۀ علوم القرآن، ۱۳۷۸ش) آورده و به رغم اعجابی که نسبت به وسعت تألیفات وی وجود دارد، نوعی خود اتکایی و در عین حال، ساده‌نگری در آن دیده می‌شود، از جمله می‌نویسد:‌ «و بسیار شده که با علمای بزرگ گفتگو کرده‌ام وحتی یک مرتبه هم محکوم نشده‌ام.» [۲۴۱۴] روی جلد همین کتاب آمده است: تاکنون بیش از یک میلیون نسخه از این کتاب منتشر شده است!

آقای صادقی در تفسیر، متأثر از مرحوم شاه آبادی و علامه طباطبایی بوده و به مرور گرایش به استخراج تمامی مبانی دینی، به ویژه مسائل فقهی از قرآن پیدا کرده است. وی از سال‌ها پیش تلاش کرد تا با ایجاد مؤسسه‌ای تحت عنوان «جامعۀ علوم القرآن» مرکزی برای ترویج اندیشه‌های قرآنی فراهم آورد.» [۲۴۱۵]

رسالۀ فقهی وی که به صورت مفصل و مختصر به چاپ رسیده، حاوی روشی جدید است که احکام فقهی را با ادلۀ آن بیان می‌کند؛ مختصر آن تحت عنوان توضیح المسائل نوین در بهمن ۱۳۷۵ و مفصل آن تحت عنوان رسالۀ توضیح المسائل نوین در ۴۳۵ صفحه منتشر شده و فهرست تألیفات ایشان هم در پایان آن آمده است. ادبیات چاپ نخست رساله قدری تند بود که در چاپ حاضر تعدیل شده است. بسیاری از احکام فقهی در این رساله، به نوعی خارج از چهارچوب رسمی فقه شیعه که به نظر آقای صادقی فقه حقیقی شیعه نیست و فقه ظاهری است، می‌باشد. گرچه به هر حال، بسیاری از آن‌ها، موافقانی از میان فقهای پیشین به صورت قول نادر و شاذ و ضعیف دارد. ایشان کوشیده است تا این هماهنگی‌ها را میان این قبیل فتاوای خود با فتاوای گذشتگان در پاورقی رساله ارائه دهد. برخی از آثار دیگر وی که حوزه کنکاش‌های فکری مؤلف را پیش از انقلاب و پس از آن نشان می‌دهد، عبارت است از:‌ علی و الحاکمون، تبصرة‌ الفقهاء، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن (پایان نامۀ دکتری در سال ۱۳۳۸ در الهیات)، آیات رحمانی در رد بر آیات شیطانی، ماتریالیسم و متافیزیک، نماز جمعه، بشارات عهدین و...». عناوین دیگری هم از کتاب‌های وی در انتهای رساله‌ای از وی تحت عنوان نقطه عطفی در فقاهت، که به صورت دستنوشته و زیراکسی منتشر شده، آمده است که از آن جمله کتاب سپاه نگهبانان اسلام و کتاب حکومت صالحان یا ولایت فقهیان جزو آن‌هاست. به جز آنکه می‌کوشد تا استدلا‌ل‌ها را تماما قرآنی کند، به نوعی خردگرایی نیز که از ویژگی‌های اندیشه معاصر است، باور دارد و بر این اعتقاد است که مقلد نیز می‌باید به طور مستدل «با براهینی که برای او قانع کننده باشد» مبانی احکام وفتاوی را بداند و بفهمد و از تقلید کورکورانه بپرهیزد. [۲۴۱۶] این مسأله بیش از آنکه اندیشه‌های وی را به موضع اخباری‌های گذشته علیه اجتهاد نزدیک کند، ‌به نوعی خردورزی نوین پیوند می‌زند. در جمع، وی در برخی از ویژگی‌هایی که این طایفه در آن‌ها مشترکند، با آنان نقطه مشترک دارد: وجوب نماز جمعه، [۲۴۱۷] خمس [۲۴۱۸] قرآن‌گرایی افراطی همزمان با بی‌اعتنایی به حدیث به اعتبار مخالفت با قرآن؛ [۲۴۱۹] امری که آزادی بیشتری برای ساده کردن دین و فراهم آوردن آزادی بیشتر برای اجتهاد آزاد، در اختیار می‌گذارد. ساده کردن دین و فقه دینی، از ابزارهایی است که در دوره اصلاح دین و بیشتر با حذف آنچه «اسلام یا فقه تاریخی» و نه حقیقی خوانده می‌شده، همیشه مورد استفاده بوده و این، سبب رسوخ ساده‌نگری‌های بسیاری در استنباط‌های فقهی آنان شده‌ است، ‌گو اینکه آنان نگران اجتهادهای شگفتی بوده‌اند که به شکل افراطی اسیر جدل‌ها و منازعات اصولی بوده است.

[۲۴۰۲] بنگرید: یاران امام به روایت اسناد ساواک، ش ۳۷، ص ۲۳۲-۲۳۳. [۲۴۰۳] امام خمینی در آینه اسناد، ج ۷، ص ۱۴۴-۱۴۵ و صفحات دیگر و سایر مجلدات‌، بنگرید به فهرست اعلام همین کتاب، ج ۲۲، ذیل نام صادقی، محمد. [۲۴۰۴] امام خمینی در آینه اسناد، ‌ج ۵، ص ۴۸۳. در ادامه اسنادی حاکی از مواضع انقلابی آقای صادقی آمده است. در سندی آمده است که «عده‌ای از طلاب که در رأس آنان شیخ محمد صادقی قرار داشته به منزل حضرت آیت الله آقای سید محمود شاهرودی می‌روند و به اصرار و پافشاری زیاد ایشان را وادار به ملاقات با آقای خمینی می‌نماید». ص ۵۱۱ [۲۴۰۵] امام خمینی در آینه اسناد، ج ۱۰، ‌ص ۱۳۶ این زمان صادقی در لبنان بوده و تا آنجا که می‌دانیم کار تصحیح متن ولایت فقیه توسط جلال الدین فارسی انجام شده است. در این باره باید تحقیقات بیشتری انجام گیرد. ممکن است مقصود متن عربی باشد. صادقی که در این زمان در بیروت بود، و شاهد اخراج ایرانیان از عراق، سندی به امضای ۱۵۰ لبنانی رسانده که آنان از امام دعوت کردند تا به لبنان عزیمت کند. همان ص ۲۰۱، وی دامادی هم داشت - گویا به نام نفری خراسانی - که فعال بود و بعدها گرفتار دشواری شد. [۲۴۰۶] امام خمینی در آینه اسناد، ‌ج ۱۱، ‌ص ۹۰ (این مربوط به لحظات ورود امام به بغداد است). ساواک در گزارش دیگری به انزوای نسبی او در عراق اشاره کرده است. همان، ‌ص ۲۱۳ درباره برخی از جزئیات درباره وی و خانواده‌اش درسال ۱۳۵۵ بنگرید: همان، ص ۵۴۰ـ ۵۴۱. و نیز درخواست وی از سفارت ایران در لبنان برای بازگشت به کشور و پاسخ سفات به وی. همان ص ۵۴۳ داماد وی نیز در بازگشت به ایران دستگیر شد که به سرعت اظهار پشیمانی کرد. [۲۴۰۷] تاریخ شفاهی هاروارد، موسی موسوی اصفهانی، ص ۱۵۷ـ ۲۵۸. [۲۴۰۸] برخی از بازجویی‌های وی در «یاران امام به روایت اسناد ساواک» ش ۳۸ (شهید محمد منتظری) چاپ شده است. وی پس از انقلاب در وزارت کشور مشغول فعالیت بود اما در جریان عزل آیت الله منتظری، به دلیل همکاری‌هایش با جریان سید مهدی هاشمی مدتی دستگیر و زندانی شد. [۲۴۰۹] بنگرید: مفت‌خواران از دیدگاه کتاب و سنت، زندگی نامه مؤلف، ص ۵۳ـ۵۷. [۲۴۱۰] در این باره به خاطرات آقای رحمانی که مربوط به نجف در آن دوران است. بنگرید: مجلۀ یاد، ش ۳۱ـ۳۲ (تابستان و پاییز ۷۲) ص ۱۰۵ـ ۱۰۶) [۲۴۱۱] مفت خواران از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۵۱. [۲۴۱۲] فقه گویا یا فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری، نگرشی مختصر در سراسر فقه اسلامی، قم، امید فردا، ۱۳۸۳. [۲۴۱۳] مفت خواران، ص ۶۰. [۲۴۱۴] آفریدگار و آفریده، ص ۱۰۳. [۲۴۱۵] درباره گزارشی از این مؤسسه بنگرید: مفت خواران، ص۴۸ـ۵۲ [۲۴۱۶] بنگرید: رسالۀ توضیح المسائل نوین، ص ۹ـ۱۰. [۲۴۱۷] در دوره صفوی نیز تعدادی از فقهای اخباری، به وجوب نماز جمعه از بابت برخی از اخبار و عدم شرط گذاشتن حضور مجتهد عادل، باور داشتند؛ اما گرایش جدید صرفا از روی اعتنا بیشتر به قرآن و کنار گذاشتن بحث حدیثی، به وجوب اعتقاد دارد. آقای صادقی به بنده گفتند در کتاب «غوص في البحار» که متون حدیثی شیعه و سنی را نقد کرده‌اند، مثلا اگر در باب «حکم فروش انگور به کسی که مشروب می‌سازد» پنجاه حدیث بوده که ۴۹ مورد آن را تجویز می‌کند اما مورد پنجاهم می‌گوید که «جایز نیست؛ به دلیل آنکه در قرآن آمده است: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ[المائدة: ۲]» من آن ۴۹ مورد را کنار گذاشته‌ام و این یک حدیث را پذیرفته‌ام. موردی در بحث نماز جمعه، پس از شهریور بیست، ‌خود موضوع مستقلی است. بسیاری از روحانیون شهرستان‌ها که برخی از آنان از چهره‌های برجسته بودند، به دلیل نقش نماز جمعه در اصلاح وضع دینی جامعه، روی آن تأکید داشتند. برای مثال اوائل مرجعیت آقای بروجردی پرسشی از ایشان در این باره شد و اینکه چرا رأی ایشان بر وجوب تخییری است که ایشان هم پاسخی نوشتند و متن سوال و جواب در آیین اسلام، س ۴، ش ۲، ص ۸ به چاپ رسید. آقای طالقانی هم در سخنرانی‌های خود در مسجد هدایت در باره نماز جمعه و لزوم آن و اهمیت این اجتماع سخن گفته است (بنگرید: ابوذر زمان، ج ۲، ص ۳۸۵ـ۳۸۶، ۳۸۹ـ ۳۹۰، ۳۹۳ـ ۳۹۵). [۲۴۱۸] ایشان می‌گوید: خمس یا فقط در غنائم جنگی است و یا آنکه بخشی از همان زکات است که مواردآن هم محدود نیست. [۲۴۱۹] به اعتقاد وی بسیاری از فقها در مواردی برخلاف ظواهر قرآن فتوا داده‌اند. فهرستی از این موارد را در رسالۀ کوچکی با عنوان «الفقهاء بین الكتاب و السنة» (تألیف در ۱۴۱۵) آورده است. ایشان در نقدی هم که بر این مطالب (چاپ ششم) نوشته‌اند در نقد جمله متن نوشته‌اند: به اعتقاد این جانب بسیاری از فقها در مواردی نه بر خلاف ظواهر قران بلکه بر خلاف نصوص و ظواهر مستقره قرآن فتوا داده‌اند. (بنگرید: پاسخ به اتهامات مکتوب، ص ۶، ‌بند ۱۲).